«اسکات واکر» در طول دوران حرفهای سابق خود، بهعنوان مذاکرهکننده موارد آدمربایی و اخاذی، پروندههای حساسی را در سراسر جهان مدیریت کرده است. او به کمک تجربیات، مشاهدات و گفتوگوهایش با سایر کارشناسان این حوزه، به درک عمیقی نسبت به این موضوع رسیده که در مذاکرات پرریسک چه چیزهایی کارآمد و چه چیزهایی ناکارآمد است. حالا هم به مدیران و سازمانها درباره چیزی که خودش «ذهنیت سطح پنج» مینامد مشاوره میدهد. ذهنیت سطح پنج به معنای گوش دادن عمیق برای درک و تفسیر بهتر خودآگاهی و دیدگاه طرف مقابل است. واکر هشت ابزار را برای پیریزی و نمایش ذهنیت سطح پنج ارائه میدهد که عبارتند از: عبارات تشویقکننده کوتاه، پرسشهای توضیحی، اشاره به حرفهای قبلی طرف مقابل، نشانهگذاری احساسی، بازگویی، عبارات «من...»، مکثهای بجا و موثر، و جمعبندی. او به عنوان نویسنده این مطلب، توضیح میدهد که با استفاده از این ابزارها میتوانید «ظرفیت همدلی، توانایی یافتن وجه اشتراک و شانس به دست آوردن همکاری طرف مقابل را افزایش دهید».
برای قضاوت درباره خوب و بد زندگی روزانه، مجموعهای از ارزشهای اخلاقی یا استانداردهای شخصی میتواند راهنما باشد. اخلاق در کسبوکار نیز اصولی شبیه به اخلاق فردی دارد، اما در سطح بسیار وسیعتری اثرگذار است و عواقب گستردهتری به جا میگذارد. اخلاق کاری هر شرکت، اثر قابل توجهی بر موفقیت یا شکست آن دارد. مثلا شرکتی را در نظر بگیرید که صرفا به قصد کسب سود بیشتر به شیوههای غیرمنصفانه و سوالبرانگیز عمل میکند.
هوش مصنوعی مولد میتواند به ما انسانها کمک کند تا بهصورت خودکار و از میان حجم عظیمی از اعداد و جملات و دادههای گوناگون به وجود الگوهای پنهان اما واقعی پی ببریم.