از آنجاکه برای تحول دیجیتال به استراتژی نیاز است، شرکت‌ها باید استراتژی تحول دیجیتال خود را توسعه دهند و این استراتژی نیز همانند دیگر استراتژی‌ها باید اهداف، وضعیت موجود و مطلوب و چگونگی پیشرفت در مسیری منطقی را با توجه به جزئیات مشخص کند. به این منظور در این مقاله به چندین حوزه مهم استراتژی تحول دیجیتال پرداخته شده است.

 فناوری اطلاعات

در شرایط واقعی کسب‌وکار که بخش‌های بازاریابی به‌طور فزاینده‌ای درباره بودجه‌های مربوط به فناوری تصمیم می‌گیرند، ایجاد درک مشترک و هم‌زبانی بین بخش فناوری اطلاعات که بخش ضروری تحول دیجیتال است با دیگر قسمت‌های شرکت، اغلب دشوار است و این یکی از دلایلی است که شرکت‌های فناوری اطلاعات، مشاورانی با سوابق بازاریابی و کسب‌وکار را به خدمت می‌گیرند تا برای درک صحیح و رسیدگی به نیازهای مخاطبانشان به آنها کمک کنند. و به همین دلیل برخی از شرکت‌های مشاوره‌محور نیز برای رشد با چالش روبه‌رو می‌شوند. چون به‌دلیل عدم دستیابی عمیق به مهارت‌های مدیریتی در حوزه فناوری اطلاعات نمی‌توانند استراتژی تحول دیجیتال را به‌طور کامل برآورده سازند.

 فرآیندها

بسیاری از مدیران کسب‌وکار و بازاریابی به مدیریت فرآیندها، تکامل فناوری‌های اساسی و مفاهیم و شیوه‌های مهندسی مجدد یا بهینه‌سازی فرآیند‌های کسب‌وکار توجه نمی‌کنند.

برای آنکه به جای انجام کارهای دیجیتال، دیجیتالی کار کنیم و به عبارتی، دیجیتالی شویم، به مدیریت تغییر موثر نیاز است و باید ضمن یکپارچه‌سازی ظرفیت‌ها و فرآیندهای سازمان و ایجاد ارتباطات اطلاعاتی بین پشت صحنه و بخش‌هایی که با مشتریان تماس دارند، ارتباط بین انسان و ماشین و بین ماشین‌ها (اینترنت اشیا) نیز پدید‌ آید.

برای هدایت موفقیت‌آمیز تحول دیجیتال و محافظت در برابر اختلال دیجیتال، سازمان‌ها باید سه قابلیت اصلی فراهوشیاری، تصمیم‌گیری آگاهانه و اجرای سریع را توسعه دهند.

 هوش عملی

اطلاعات همه جا هست و به‌عنوان هسته اصلی تحول دیجیتال به‌شمار می‌رود. اطلاعات فراوان در حجم‌ها، گونه‌ها و با منابع متفاوت که به‌صورت تصاعدی درحال رشد است این پرسش را برای شرکت‌های پیشرو مطرح ساخته که چگونه می‌توانیم تمام این داده‌ها را به شکلی معنی‌دار، اولویت‌بندی شده و سودبخش به هوش عملی تبدیل کنیم تا فرصت‌های جدیدی را پدید آورند.

دستیابی به تعالی کامل در مدیریت اطلاعات مناسب برای اهداف و چالش‌های خاص سازمان‌ها، مشتریان، اکوسیستم‌ها و اهداف بهینه‌سازی، نوآوری و بیش از همه تحول دیجیتال آنها اگرچه ستون اصلی پیشرفت در تحول دیجیتال نیست ولی بسیار مهم است و به اندازه موارد پیش‌گفته مهم است بدانیم که برای تبدیل اطلاعات به دانش و هوش عملی به تحلیل داده یا محتوا و از این رو به هوش مصنوعی نیاز است.

 سرمایه انسانی

این حوزه بسیار گسترده است. مشتری‌مداری، فرآیندهای رویارویی با مشتری و تجربه مشتری از کلیدهای اصلی استراتژی‌های تحول دیجیتال به‌شمار می‌روند. ارتباط بین رهبران و کارکنان، از جمله کارکنانی که به مشتری نزدیک‌ترند و اغلب احساس می‌کنند که نادیده گرفته شده‌اند، ارتباط بین پست‌های گوناگون سازمان و مهم‌تر از همه بین رهبران سازمان‌هایی که درحال ساخت اکوسیستم‌های ارزشی هستند نیز اهمیت دارد.

با درنظر گرفتن مدیریت تغییر، یادآور می‌شویم که مشتریان برون و درون‌سازمانی (کارکنان) عامل اصلی رسیدن از وضع موجود به مطلوبند.

 اکوسیستم‌های جدید

در فرهنگ هم‌رقابتی و هم‌آفرینی، توانایی اکوسیستم و گروه‌های حامی نوآوری و سینرژی ناشی از همکاری و مشارکت در برون‌سپاری، قدرت شرکت‌هایی را که بخشی از این اکوسیستم‌ها هستند تعریف می‌کند.

دستیابی به جریان‌های درآمدی جدید از طریق پیوند نظام‌های ارزشی و حذف فاصله بین وضعیت موجود و مطلوب نیز امری کلیدی است که از سوی فناوری واقعیت افزوده میسر می‌شود. این‌گونه فناوری به‌طور فزاینده‌ای داده‌ها، هوش عملی، نرم‌افزار و قابلیت اتصال را در بر می‌گیرد. این حوزه با چیزی مانند اینترنت اشیا گسترش می‌یابد.

روشن است که در نظام اقتصادی و ادبیات استراتژی تحول دیجیتال، واژه‌های همکاری و هم‌آفرینی علاوه بر معانی مختلفی که داشته‌اند از مفهومی برخوردار می‌شوند که از گستره سازمان و اکوسیستم‌های موجود فراتر رفته و به سوی ایجاد شبکه‌ها و اکوسیستم‌های جدیدی پیش می‌روند که در آن برای رشد آتی و مدل‌های کسب‌وکار کاملا جدید از داده و هوش عملی به بهترین شکل استفاده می‌شود.

 فناوری‌ها

حذف فاصله بین توانایی‌های فناوری‌های موجود و درحال ظهور و امکانی که آنها برای نوآوران میسر می‌سازند یکی دیگر از حوزه‌های استراتژی تحول دیجیتال است.

اگرچه بسیاری از شرکت‌ها به دیگر حوزه‌های پیش‌گفته مشغولند، ولی این حوزه است که می‌تواند ارزش واقعی استراتژی بلندمدت تحول دیجیتال را در سراسر سازمان ایجاد کند. (تحول دیجیتال به استراتژی بلندمدت نیاز دارد). ما در دورانی زندگی می‌کنیم که فناوری‌های نوین، در دهه‌های گذشته یا شاید برخی از آنها به تازگی ظهور کرده‌اند و رفته‌رفته به اجزای اصلی شیوه‌های کسب‌وکار و زندگی تبدیل می‌شوند.

بلوغ رو به رشد فناوری‌ها و افزایش پذیرش آنها به پدیده‌ای منجر شده که موسسه گارتنر (Gartner) آن را «همبستگی نیروها »(Nexus of Forces) نام نهاده است و اجتماع، رایانش ابری، سهولت حرکت و تحلیل‌های کلان‌داده‌ها، مولفه‌های آن را تشکیل می‌دهند.