سریال‌های تلویزیون عامل پایین آمدن سطح فیلمنامه‌ها

سعید عقیقی

منتقد سینما و فیلمنامه‌نویس

به‌عنوان مدرس کلاس‌های فیلمنامه‌نویسی به فیلمنامه نویسان توصیه می‌کنم که براساس ایده ناظر شروع به نوشتن فیلمنامه نکنند چون با این شیوه به فیلمنامه از آغاز جهت می‌دهیم و مشکل بسیاری از فیلمنامه‌های فیلم‌های سینمای ایران نوشتن با ایده ناظر است.

متاسفانه در عرصه داستان‌نویسی و سینما به شیوه حکایت‌گویی پیش می‌رویم. وقتی حکایت‌های قدیمی را می‌خوانیم با واکنش‌های اغراق‌آمیزی روبه‌رو می‌شویم و این رویکرد اغراق‌آمیز را دقیقا در رفتارها و دیالوگ‌های شخصیت‌های سینمای ایران هم می‌بینیم.

ایده‌ای که داستان را به‌وجود می‌آورد ایده محرک و ایده‌ای که وابسته به مفهوم نهایی فیلم است، ایده ناظر نام دارد و متاسفانه بخش عمده فیلم‌ها با ایده ناظر نوشته می‌شوند و در نتیجه از همان ابتدا مسیر نهایی داستان را برای بینندگانشان آشکار می‌کنند. اگر به سینمای خودمان توجه کنیم درمی‌یابیم که الگوی فیلمنامه نویسی در کشورهایی چون ایران، هند و ترکیه براساس الگوی خاورمیانه‌ای نوشته شده است، یعنی با چهار عمل اصلی زیاد کار نداریم. ما یک الگوی فیلمنامه نویسی داریم که باید همه این ژانرهای سینما را جواب بدهد. در سینمای ما فیلم‌ها یک پرده اکشن هستند، یک پرده ملودرام، یک پرده کمدی و یک پرده موزیکال. برای همین کسانی که با این شیوه می‌نویسند، چهارعمل اصلی برایشان مثل سم است.

مدتی است که نسل جدید نسبت به این فیلم‌ها واکنش بهتری نشان می‌دهند؛ مثلا فیلم «ناخدا خورشید» نمونه موفقی است که دقیقا براساس الگوهای کلاسیک ساخته شده است. اگر نقدهایی را که درباره این فیلم نوشته شده مطالعه کنیم متاسفانه به‌دلیل عدم اطلاع از الگوهای ژانر، این فیلم را با فیلم‌های وسترن ایتالیایی مقایسه کرده‌اند، درحالی که اصلا هیچ ربطی به هم ندارند. باید به این نکته اشاره کنم که سریال‌های تلویزیون نقش قابل‌توجهی در پایین آمدن سطح فیلمنامه‌ها داشته‌اند. سطح سریال‌های تلویزیونی ما آن‌قدر پایین است که حتی قدرت رقابت با سریال‌های ضعیف ترکیه‌ای را ندارد.