دوبله «جنگجویان کوهستان» بدون متن

حسن فتحی کارگردان معروف که در سه مجموعه «پهلوانان نمی‌‌‌میرند»، «روشن‌‌‌تر از خاموشی» (ملاصدرا) و «مدار صفر درجه» با بهرام زند همکاری داشت درباره خصوصیات حرفه‌‌‌ای او تعریف می‌کند: «آقای زند یکی از بهترین مدیران دوبلاژ ما بودند. علاوه بر اینکه دوبلور بسیار خوبی بودند، نظم و دیسیپلین بسیار مثال‌‌‌زدنی در امر مدیریت دوبلاژ داشتند؛ یا کاری را قبول نمی‌کردند یا اگر قبول می‌کردند با تمام فکر و وجود روی آن متمرکز می‌‌‌شدند و عاشقانه کار می‌کردند. در هر سه سریالی که در مقام سازنده با ایشان همکاری داشتم، هر بار که سر جلسات دوبلاژ می‌‌‌رفتم که به طور مستمر هم بود، بسیار از احساس تعهد و مسوولیت ایشان لذت می‌‌‌بردم. آقای زند به هیچ وجه در کاری که بر عهده گرفته بودند کم‌‌‌فروشی نمی‌کردند و با عشق، علاقه و تمام وجود کار را به پایان می‌‌‌رساندند.»

وی می‌‌‌افزاید: «در این سریال ما علاوه بر بازیگران ایرانی از چند ملیت دیگر هم بازیگر داشتیم که به زبان‌‌‌های عربی، انگلیسی، فرانسه و بعضی از آنها به زبان مجاری صحبت می‌کردند؛ در نتیجه گاهی میزان دیالوگی که من می‌‌‌نوشتم وقتی به این زبان‌‌‌ها برگردانده می‌شد در دوبله کمتر یا بیشتر می‌شد که در این موارد آقای زند با هنرمندی پیشنهاد دیالوگ موجز و فشرده‌‌‌تری را می‌‌‌دادند و بسیار حضور فعالی داشتند. آقای زند این‌گونه نبود که در انجام کار خود تنها به پایان فکر کند بلکه با تمام ظرفیت‌‌‌های فنی و ذوقی در کار حضور داشت.»

بهرام زند سال‌ها پیش در مصاحبه‌‌‌ای درباره کشف استعدادش توضیح داده بود: «از همان زمانی که به یاد دارم عاشق گویندگی بودم. هم عاشق بودم و هم اینکه فکر می‌کردم استعدادش را دارم. وقتی شما در مدرسه، بدون هیچ دستگاه و متن و داستانی حرف می‌‌‌زنید و درس جواب می‌‌‌دهید و آن وقت می‌‌‌بینید که همه آنهایی که در کلاس هستند در سکوت کامل و بادقت حرف‌‌‌هایتان را گوش می‌دهند، طبیعی است که به ذهنتان خواهد رسید که در این زمینه حرفی برای گفتن دارید. من هم ماجرای استعدادم در این حیطه این‌گونه بود و از دوره نوجوانی فهمیده بودم در گویندگی می‌توانم به جاهای خوبی برسم. وقتی حرف می‌‌‌زدم همه برمی‌گشتند و نگاه می‌کردند، به این نتیجه رسیده بودم که شاید به‌‌‌خاطر صدایم است که این اتفاق می‌‌‌افتد.»

او برخلاف بسیاری از هنرمندان که استعدادشان توسط دیگر هنرمندان کشف شد، خود به تنهایی قدم در راه گذاشت و خود را معرفی کرد. زند درباره ورودش به عرصه حرفه‌‌‌ای دوبله تعریف می‌کند: «جوان بودم و جسور و پرشور. بنابراین یک‌‌‌روز بلند شدم و رفتم به انجمن گویندگان. برخورد بدی با من نشد؛ البته اگر برخورد بد این معنی را داشته باشد که با چوب و چماق بیفتند دنبال آدم. اما یادم است که گفتند ورود به این عرصه مقدماتی دارد و مدتی طول خواهد کشید. یعنی اینکه باید حدود یک‌‌‌سال می‌‌‌نشستیم و گوینده‌‌‌ها را که داشتند کار می‌کردند تماشا می‌کردیم. یکی از دوستان مرا در تلویزیون به آقای مانی معرفی کرد و من پیش ایشان کار‌‌‌آموزی را شروع کردم.

وی می‌افزاید:  آن زمان مثل امروز نبود که هرکس بعد از یکی، دو نقش گفتن خروارها ادعا داشته باشد. ما آن موقع کسوت‌‌‌ها را همیشه مدنظر داشتیم و این‌گونه نبود که دو روزه خودمان را استاد بدانیم. کسانی مثل زنده‌‌‌یاد ناظریان، آقای جلیلوند و آقای اسماعیلی حضور داشتند و برای ما هم که تازه ‌وارد شده بودیم، جا باز کردن بین بزرگان کار راحتی نبود، چون خصوصا بیشتر رُل‌‌‌ها تقسیم شده بود. یعنی هر گوینده اسم و رسم‌‌‌داری یک‌‌‌سری هنرپیشه خاص را می‌‌‌گفت و این موجب می‌شد به این آسانی‌‌‌ها نشود خود را داخل کرد.

زند درباره دشواری‌‌‌های کار دوبله با ذکر مثال‌‌‌هایی تعریف می‌کند: قرار بود یک مجموعه به نام «بچه‌‌‌های مدرسه والت» را دوبله کنم. ویژگی و البته دشواری این کار این بود که صدا نداشت و من باید آن را بدون صدا دوبله می‌کردم. وقتی صدا نباشد، تویِ مدیر دوبلاژ از کجا می‌‌‌دانی بیرون کادر چه کسی حرف زده و چه گفته. به این دلیل من تمام توانایی‌‌‌ام را برای دوبله آن کارتون صرف کردم. ماجرای سریال «جنگجویان کوهستان» بدتر بود. در دوبله آن من دیالوگ‌‌‌ها را نداشتم و فقط‌‌‌وفقط یک خلاصه داستان ۷‌‌‌صفحه‌‌‌ای داشتم و بر اساس خلاصه داستان کوتاهی که داشتم برای هر قسمت، اندازه یک دفتر ۶۰ برگ دیالوگ می‌‌‌نوشتم. خلاصه داستان و شخصیت‌‌‌ها تا حدی فضا و داستان را روشن کرده بود و من باید بر اساس اتفاقی که می‌‌‌افتاد و بر اساس میمیک بازیگران جوری می‌‌‌نوشتم که هم داستان را پیش ببرد و هم اینکه جوری باشد که انگار این حرف‌‌‌ها را آن پرسوناژ گفته است. حتی سریال امام علی (ع) هم به نوعی این شرایط دشوار را داشت. البته دشواری این کار فرق داشت. در مورد این کار مشکل این بود که کاراکترهای مقدسی داشتیم و باید در مورد انتخاب گویندگان خیلی دقت می‌کردیم. اول‌‌‌بار که آقای میرباقری پیشنهاد مدیریت دوبلاژ این کار را داد، به او گفتم که من در کار آدم سختگیری هستم، بنابراین از همان ابتدا روشن شد با اینکه ایشان به‌‌‌عنوان نویسنده و کارگردان مجموعه می‌توانند مشاوره بدهند، اما در کل باید تصمیم‌گیرنده نهایی دوبله‌کار خودم باشم و ایشان هم پذیرفتند. اما همه کارها با وجود سختی‌‌‌هایش، لذت‌‌‌هایی هم داشتند مثلا پشت صحنه دوبله سریال مدار صفردرجه شیرین‌‌‌ترین خاطرات را داشتیم. تا حدی که بعد که کار تمام شد، حسرت می‌‌‌خوردم که چرا پشت صحنه کار را ضبط نکرده‌‌‌ایم.