ضرورت ایجاد سیستم زنجیره تامین محصولات کشاورزی

جایگاه کشورهای در حال توسعه در تجارت جهانی کشاورزی نشان داده که ارزش صادرات مواد غذایی جهان طی دوره ۲۶ ساله در بازه زمانی سال‌های۲۰۲۰- ۱۹۹۵ بیش از سه برابر شده است (به‌طور متوسط رشدی معادل ۲/ ۱۳درصد در سال)، در حالی که افزایش ارزش صادرات مواد غذایی از کشورهای در حال توسعه تقریبا به پنج برابر آن رسیده است. بنابراین، سهم صادرات مواد غذایی از کشورهای در حال توسعه در تجارت جهانی به‌طور مداوم در حال افزایش است. نتایج مطالعات نشان می‌دهد که سهم کشورهای در حال توسعه در صادرات موادغذایی جهان روند صعودی ثابتی داشته است. این شاخص در نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ حدود ۳۲ درصد نوسان داشت در حالی که پس از سال ۲۰۱۰ تقریبا به ۴۰ درصد رسید. متوسط سهم سالانه صادرات مواد غذایی از کشورهای در حال توسعه بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۲۰ حدود ۲/ ۳۶ درصد بوده که البته تا سال ۲۰۰۸ این سهم کمتر از حد متوسط بوده است و از سال ۲۰۰۹ ارزش سهم صادرات مواد غذایی کشورهای در حال توسعه از مقادیر متوسط فراتر رفته است.

 در سال ۲۰۱۷، کشورهای در حال توسعه با ۲/ ۴۱ درصد بیشترین سهم از صادرات جهانی غذا را به خود اختصاص دادند. افزایش سهم کشورهای در حال توسعه در صادرات مواد غذایی جهان بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۲۰ حدود ۹ واحد درصد بوده است. بیشترین بخش مواد غذایی صادراتی (متوسط سهم در دوره مورد بررسی حدود ۲/ ۱۹ درصد در سال) از قاره آسیا به همراه اقیانوسیه بوده و این گروه نیز بیشترین افزایش سهم صادرات مواد غذایی عرضه شده به بازارهای خارجی را داشته است. صادرکنندگان غذای آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی نیز سهم قابل توجهی با نرخ متوسط سالانه ۷/ ۱۳درصد داشتند که سهم آنها از صادرات جهانی غذا را بیش از ۳ واحد درصد افزایش داد. از سوی دیگر، سهم صادرات مواد غذایی از کشورهای آفریقایی حدود ۱۹ سال ثابت باقی مانده است.

 در صادرات کالاهای کشاورزی جهان، سهم کشورهای در حال توسعه بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۲۰ بین ۲۸ تا ۴۱ درصد بوده که به میانگین سالانه ۳۴ درصد رسیده است. درباره تجارت کالاهای کشاورزی، قاره آسیا با اقیانوسیه با میانگین ۶/ ۲۳ درصد در سال بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۰ بیشترین سهم را در صادرات جهانی نشان می‌دهد. بیشترین افزایش (تقریبا حدود ۴ واحد درصد) در سهم مواد خام کشاورزی صادراتی متعلق به به صادرکنندگان از آمریکای لاتین و جنوبی است، در حالی که صادرکنندگان آفریقایی سهم خود را در صادرات مواد خام کشاورزی ( به‌طور متوسط حدود ۳/ ۴درصد در سال) تا سال ۲۰۲۱ ثابت نگه داشتند، که نیاز به مطالعه بیشتری دارد.

26-01

تحقیقات «آنکتاد»  نشان داده که زنجیره‌های ارزش جهانی (GVC ها) تقریبا 50 درصد تجارت جهانی را تشکیل می‌دهند. اگر فعالیت  GVC‌ها به میزان یک درصد افزایش یابد، سطح درآمد سرانه کشور میزبان بیش از یک درصد افزایش می‌یابد. این تقریبا دوبرابر تاثیر بر اقتصاد میزبان نسبت به روابط تجاری بین‌المللی متعارف قبلی است. مزایای مشارکت در زنجیره‌های ارزش جهانی، که در مزارع کوچک قابل مشاهده است، با مدرن‌‌سازی مناسبات کشاورزی مرتبط است. این تغییرات مربوط به استفاده از روش‌های جدید کشت و فرآیندهای تولید است که ابزارهای موثری برای توانمندسازی و کاهش فقر به شمار می‌آید. بسیاری معتقدند که مشارکت در زنجیره‌های ارزش جهانی، صادرات مستقل محصولات فرآوری‌نشده و شروع تخصصی شدن زنجیره‌های مرتبط کشاورزی را در یک شاخه تجاری خاص با پیوستن به یک شبکه تولید جهانی برای کشورهای در حال توسعه آسان‌تر می‌کند. مطالعات نشان داده، پس از چند سال مشارکت یک کشور در حال توسعه در زنجیره‌های ارزش جهانی، نسبت ارزش افزوده داخلی به ارزش ناخالص صادرات کاهش یافته است.

 به این ترتیب، مشارکت در زنجیره‌های ارزش جهانی، تولید و تخصصی شدن فراگردها را در سراسر جهان و در همه بخش‌ها از جمله کشاورزی و بخش مواد غذایی شکل داده است. این امر حتی کشورهای کوچک با ظرفیت یا منابع محدود را قادر می‌سازد تا شانس شرکت در GVC و بهره‌مندی از مزایای تجارت جهانی را داشته باشند. اگرچه بخش‌های کشاورزی عمدتا به عنوان تامین‌‌کننده مواد خام مورد استفاده در سایر فرآیندهای تولید در زنجیره‌های ارزش درگیر هستند اما تعداد کمی از شرکت‌ها در تامین مواد غذایی جهانی نقش دارند. علاوه بر این، تعداد کمی از تولیدکنندگان کوچک در کشورهای توسعه‌یافته محصولات کشاورزی غذایی را به مصرف‌کنندگان در سراسر جهان عرضه می‌کنند.

مثلا، تاثیر مشارکت در قراردادهای تجاری منطقه‌ای است که شرکت‌های چینی دقیقا از طریق توافق‌نامه‌های تجاری در زنجیره‌های ارزش جهانی شرکت می‌کنند و اگرچه، معامله‌‌گران چینی همچنان در بخش پایین زنجیره‌های ارزش جهانی قرار دارند، زیرا شرکت‌‌های فراملیتی مبادلات را در بخش‌های با ارزش افزوده بالاتر کنترل می‌کنند. امروزه سیاستگذاران کشاورزی چینی به این نتیجه رسیده‌اند که بیش از سایر تولیدکنندگان کشورهای در حال توسعه، شبکه‌های تجاری باید مدرن شوند و سلطه شرکت‌های فراملی کاهش یابد. بر خلاف کشورهای آمریکای لاتین و آسیایی، کشورهای آفریقای جنوب صحرا عمیقا در شبکه‌های تولید جهانی ادغام نشده‌‌اند و بنابراین سهم محدودی از زنجیره‌های ارزش جهانی دارند. تحقیقات بعدی ثابت کرد که سهم محصولات غذایی و کشاورزی این کشورها در صادرات ناخالص قابل توجه است.

بنابراین توصیه می‌کنند این بخش از تجارت را در اولویت‌های سیاست‌های تجاری دولت قرار دهند. آنها به نظمی اشاره دارند که درباره نهادهای درگیر در تجارت بین‌المللی کالاهای کشاورزی-غذایی از کشورهای در حال توسعه اعمال می‌شود. انطباق محصولات ارائه‌شده با استانداردهای کیفیت و ایمنی مواد غذایی یک پیش نیاز برای رسیدگی به زنجیره‌های جهانی با ارزش بالا از اقلام مورد نظر است. بنابراین آنها تمرکز بر بازاریابی را توصیه کردند که کشاورزان کوچک مطابق با موازین زیست محیطی اعمال می‌کنند. سایر محققان نیز نوعی روابط در زنجیره‌های ارزش جهانی را توصیه می‌کنند که بر اساس آن می‌توان از منابع مرتبط یا مکمل بودن کالاهای تولیدی و اثرات هم‌افزایی به دست آمده استفاده کرد.

بی‌گمان، هم‌افزایی تنها فایده‌ای نیست که از مشارکت در زنجیره‌های ارزش جهانی ناشی می‌شود. بسیاری از عوامل بین‌المللی در رشد ارزش افزوده به ویژه در کشاورزی نقش بسزایی دارند. محققان استدلال می‌کنند که این عوامل باعث رشد بین 30 تا 60 درصدی ارزش افزوده کشاورزی در برخی کشورها می‌شوند. به‌عبارت دیگر فرآیندهای جهانی شدن آنقدر بر کل سیستم بین‌المللی تولید، پردازش و توزیع مواد غذایی تاثیر می‌گذارد که ترکیب ایجاد ارزش افزوده در کشاورزی را نیز تغییر می‌دهد.‌ ارزش افزوده همچنین می‌تواند معیاری برای رقابت‌پذیری یک محصول باشد. در این حالت رابطه‌ای وجود دارد که بر اساس آن هر چه ارزش افزوده محصول بیشتر باشد، رقابت‌پذیری آن بیشتر می‌شود. استفاده از ارزش افزوده خارجی در ایجاد مزیت نسبی در صادرات جهانی نیز نقش مهمی دارد.

برخی پژوهشگران هم از تئوری مزیت نسبی معرفی شده توسط ریکاردو برای ارزش افزوده در صادرات استفاده می‌کنند که در آن نهاده‌های واسطه‌ای واردشده از صنایع مختلف در بسیاری از کشورها وجود ندارد. بنابراین، برای تجارت کشاورزی این نظریه کاملا کاربرد دارد. تحقیقات درباره مزیت‌های نسبی عمدتا مربوط به افزایش علاقه نهاده‌های بخش کشاورزی و غذایی در بهبود رقابت‌پذیری ناشی از مشارکت در زنجیره‌های ارزش جهانی است. مزایای این بخش به‌طور کلی مربوط به تخصص و باز بودن تجارت است. از سوی دیگر این پدیده در ایجاد ارزش افزوده ملی تاثیر مثبت دارد. این امر به ویژه برای تامین‌کنندگانی از آمریکای لاتین و آسیا مفید است که محصولات نیمه تمام آنها اغلب به‌طور فزاینده‌ای در شبکه‌های منطقه‌ای پردازش و فروخته می‌شود.

نتایح مطالعات نشان داده که سهم ارزش افزوده خارجی (FVA) در صادرات کشاورزی، شکار، جنگلداری و ماهیگیری بین کشورها بسیار متفاوت است. بیشترین سهم FVA در سال 2018 مربوط به ویتنام (61/ 35درصد)، مجارستان (63/ 27درصد)، بلغارستان (31/ 27درصد)، لهستان (23/ 25درصد) و کرواسی (42/ 21درصد) بوده است. در سایر کشورها، سهم ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص بیش از 20 درصد نبود. به ویژه حلقه‌های ضعیف در زنجیره‌های ارزش جهانی، که در آن سهم FVA از 10 درصد از صادرات ناخالص تجاوز نمی‌کند، این ضعف در چندین اقتصاد آسیایی (کامبوج، چین، هند، اندونزی، لائوس، میانمار و فیلیپین) مشهود است. ثانیا، هنگام تجزیه و تحلیل تغییرات در قدرت پیوندهای تولید در کشاورزی، شکار، جنگلداری و ماهیگیری پس از سال 1995، می‌توان چند روند را شناسایی کرد.

اول از همه، تفاوت‌های واضحی بین قاره‌ها وجود دارد. درباره اروپا و آمریکای لاتین، ما می‌توانیم شاهد افزایش سهم هزینه‌های خارجی در صادرات باشیم، به ویژه در اروپا در سال‌های2010- 1995. پس از سال 2010، پویایی رشد ضعیف شد، که ممکن است به پدیده یکپارچه‌سازی زنجیره‌های تولید پس از بحران اقتصادی و مالی 2009-2008 مرتبط باشد. تغییرات پیچیده‌تری در کشورهای آسیا و اقیانوسیه رخ داد. تنها درباره ترکیه و ویتنام است که افزایش پیوسته در استحکام پیوندهای تولید مشاهده شده است. در ترکیه سهم ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص 14 درصد و در ویتنام 19 درصد افزایش یافته که یکی از بهترین نتایج در گروه مورد مطالعه کشورهای در حال توسعه بود. در سایر کشورهای آسیایی، روند سهم FVA متغیر بود. در کامبوج و هند، سهم FVA تا سال 2010، در چین، اندونزی و تایلند تا سال 2005، در قزاقستان، مالزی و میانمار تا سال 2000 به‌صورت مستمر  افزایش یافته است. در سال‌های بعد، تا سال 2015 (اندونزی، میانمار) یا حتی در چین، هند، قزاقستان، مالزی، تا سال 2018 این روند ادامه یافت.

تضعیف روابط تولید

فیلیپین با بیشترین نوسانات روندها همراه و روندهای نزولی در آنجا غالب بود. در آفریقا، سهم ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص کشاورزی، شکار، جنگلداری و ماهیگیری در سال‌های 2010-1995 افزایش یافت و اما در سال‌های بعد یعنی تا سال 2019 پیوندهای تولید با زنجیره ارزش جهانی ضعیف شد. دومین گروه محصولات مورد تجزیه و تحلیل در زنجیره ارزش جهانی، نوشیدنی‌ها و تنباکو بودند. از آنجا که درجه فرآوری این کالاها نسبت به مواد غذایی فرآوری نشده و مواد خام کشاورزی بیشتر است، سهم ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص نیز بیشتر می‌شود. قوی‌ترین پیوندهای تولیدی ویتنام با سهم FVA از صادرات ناخالص 71/ 40درصد در سال 2018، سپس مجارستان (18/ 38 درصد)، بلغارستان (70/ 35 درصد)، مالزی (93/ 31 درصد) و تونس (41/ 30 درصد) مشخص می‌شود. در مقابل، کمترین سهم FVA برای برخی از اقتصادهای آسیا (چین، هند، اندونزی، میانمار) و آمریکای جنوبی (آرژانتین، برزیل) مشخص شد.

همان‌طور که در گروه محصولات کشاورزی فرآوری‌نشده قبلی تجزیه و تحلیل شده بود، درباره غذاهای فرآوری‌شده، تفاوت‌های زیادی در استحکام پیوندهای تولید در زنجیره‌های ارزش جهانی بین قاره‌ها در طول سال‌های 2018-1995 وجود دارد. در اروپا، سهم کالاهای واسطه‌ای خارجی در صادرات ناخالص بالاترین بود، علاوه بر اینکه روند صعودی را نشان داد، به جز کرواسی و روسیه که سهم FVA نسبتا ثابت باقی ماند. در آمریکای جنوبی و مرکزی، پیوندها در زنجیره‌های ارزش افزوده جهانی تا نیمه اول دهه 2000 گسترش یافت. آنها بین سال‌های 2005 تا 2010 و به ویژه سال‌های 2009 و 2010 ضعیف شدند و از سال 2015 سهم FVA تثبیت شد. در کشورهای آسیایی، پیوندهای تولید در محصولات غذایی، نوشیدنی‌ها و تنباکو در ترکیه و ویتنام در طول دوره مورد بررسی (2018-1995) گسترش یافت و در فیلیپین پایدار و قوی باقی ماند.

در سایر اقتصادها، سهم FVA  از صادرات ناخالص تا دوره بحران 2009-2008 رشد کرد و سپس چند درصد(درباره کامبوج 12 درصد) کاهش یافت. خاطرنشان می‌شود؛ معمولا اهمیت FVA در ایجاد مزیت نسبی یک کشور در صادرات جهانی با افزایش درجه پردازش محصول، سطح پیشرفت فناوری و شدت سرمایه‌گذاری افزایش می‌یابد. این تا حدی تاثیر نسبتا کم ارزش افزوده خارجی بر رقابت‌پذیری تجارت کشاورزی را توضیح می‌دهد که به دلیل احتمال کم تکه تکه شدن فرآیند تولید مواد خام کشاورزی و مواد غذایی فرآوری شده بسیار کمتر از مثلا در صنایع خودرو یا الکترونیک است. عواملی مانند تحولات ساختاری مستمر شامل کاهش سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی و اشتغال به نفع صنایع تبدیلی یا خدمات در کنار تمرکز بالای فروش محصولات کشاورزی در بازار داخلی نیز نقش مهمی در تاثیر محدود ادغام در زنجیره‌های جهانی بر رقابت گروهی از کشورهای مورد بررسی در صادرات محصولات کشاورزی جهان داشتند.

از سال 2015 استراتژی‌های رقابتی در پیکربندی زنجیره‌های ارزش جهانی نقش اساسی ایفا می‌کنند، باید پذیرفت که هنوز هم کشاورزی و زنجیره‌های کشاورزی و مواد غذایی دارای ضعف‌های متعددی هستند که رقابت‌پذیری آنها را در بازار بین‌المللی کاهش می‌دهد. یکی از ضعف‌‌های اصلی این است که عدم قطعیت و پیچیدگی محیط در زنجیره‌های تامین مواد غذایی مداوما تشدید می‌شود، یعنی زمانی که رویکردها از تولید با کالاهای غذایی تمایز نیافته به محصولات با ارزش افزوده متمایز منتقل می‌شوند، همه کشورهای شرکت‌کننده در زنجیره ارزش تجارت خارجی نتوانسته‌اند با موفقیت یکسان در زنجیره‌های ارزش جهانی ادغام شوند. این تا حد زیادی درباره تجارت مواد غذایی فرآوری‌شده و سایر کالاهای صنعتی کشاورزی نیز صادق است. از این رو، سازمان‌های بین‌المللی لزوم توجه مسوولان را به بهبود نظم عمومی و نظام مالیاتی در این کشورها برای افزایش رقابت‌پذیری این بازارها توصیه می‌کنند.

این امر باعث افزایش تمایل به استفاده از مواد خام کشاورزی از این کشورها و در نتیجه بهبود سهم آنها در زنجیره ارزش جهانی می‌شود. تجزیه و تحلیل تاثیر ادغام در زنجیره‌های ارزش افزوده جهانی بر مزیت نسبی کشورهای در حال توسعه در صادرات محصولات کشاورزی جهان در سال‌های 2018-1995، امکان فرمول‌بندی چند نتیجه را فراهم می‌کند. اولا، از اواسط دهه 1990، ما می‌توانیم روند واضحی را مشاهده کنیم که شامل اهمیت روزافزون گروهی از کشورهای در حال توسعه در صادرات جهانی مواد غذایی و مواد خام کشاورزی است. در سال 1995، سهم آنها در صادرات مواد غذایی 2/ 31 درصد بوده و با 9 واحد درصد افزایش به 1/ 40 درصد در سال 2020 رسیده است. در همین مدت، سهم کشورهای در حال توسعه در صادرات مواد خام کشاورزی با 6/ 7 واحد درصد افزایش از 6/ 30 درصد به 2/ 38 درصد رسیده است. در هر دو مورد، دوره سریع‌‌ترین رشد مشارکت بین سال‌های 2010-2000 بود.

پس از سال 2010، سهم کشورهای در حال توسعه در صادرات مواد غذایی تثبیت شد و در صادرات مواد خام کشاورزی در سال‌های 2015-2011 یک روند نزولی مشخص و به دنبال آن یک دوره ثبات نسبی مشاهده شد. ثانیا، تغییرات در موقعیت کشورهای در حال توسعه در صادرات جهانی محصولات کشاورزی در پاسخ به عوامل بسیاری رخ می‌دهد که از جمله عوامل مهم درجه یکپارچگی در زنجیره ارزش جهانی است که با سهم ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص اندازه‌گیری می‌شود.  دوره بالاترین رشد در سهم کشورهای در حال توسعه، علاوه بر این با مشاهده بالاترین افزایش FVA در صادرات آنها مشخص شد. پس از سال 2010، قدرت پیوندهای تولید ضعیف شد و سهم تجارت جهانی کشاورزی کاهش یافت.

بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که افزایش سهم ارزش افزوده خارجی در صادرات ناخالص کالاهای کشاورزی کشورهای در حال توسعه عامل مهمی در تقویت موقعیت صادراتی آنها در این بخش بوده است. در همین حال، اهمیت FVA در توسعه صادرات محصولات کشاورزی کشورهای در حال توسعه بین مناطق مختلف متفاوت است. از این روی می‌توان نشان داد که قوی‌ترین حلقه‌ها در زنجیره‌های ارزش جهانی در کشورهای در حال توسعه اروپای مرکزی و شرقی و آسیا رخ داده است. زنجیره‌های اروپایی نیز پایدارترین و تغییرات سهم ارزش افزوده خارجی کمترین میزان را داشتند. زنجیره‌های ارزش در آمریکای لاتین و آسیا ثبات کمتری داشتند که در نوسانات نسبتا زیاد سهم آنها در صادرات جهانی کشاورزی منعکس شده است.