استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

 کیسینجر هرگز گزینه‌ اردنی را قبول نکرده بود، چه رسد به «ساف». بنابراین مشکلی برای اطمینان دادن به رابین در این مورد نداشت. در یک طرح جامع، او نمی‌توانست دولت بعدی را متعهد کند؛ اما (اگر همچنان در دولت بود) گفت: «استراتژی اساسی من این است که طرف‌ها را خسته کنم تا بتوانیم به سمت... عدم خصومت حرکت کنیم.» او با بی‌احتیاطی اضافه کرد که با فورد درباره درستی ارائه‌ یک طرح کلی مخالف است و علاقه‌ای به رفتن به ژنو ندارد.

دینیتز مجددا درخواست رابین را مطرح کرد که ایالات‌متحده متعهد شود اسرائیل را «برای خارج شدن از جولان» تحت‌ فشار قرار نمی‌دهد. کیسینجر دوباره طفره رفت. دینیتز همچنان به درخواست اسرائیل برای کمک نظامی و اقتصادی و غرامت برای میدان‌های نفتی ابورودیس ادامه داد. کیسینجر عموما رویکردی حمایت‌گرانه داشت؛ اما از بسته‌ هزینه‌ای ۲.۵میلیارد دلاری انتقاد کرد که نشان می‌دهد ۱.۵ تا ۲میلیارد دلار «درست است». دینیتز راضی بود. درحالی‌که کیسینجر او را به سمت در می‌برد، گفت هیچ شانسی وجود ندارد که فورد بسته‌ای را که اخیرا روی آن توافق کرده بودند، تایید کند. دینیتز دست‌پاچه نشد. همان‌طور که دینیتز در خاطرات خود اشاره می‌کند، «شما باید واژگان کیسینجر را درک می‌کردید.» اگر او از بردن آن نزد رئیس‌جمهور امتناع می‌کرد، واقعا هیچ شانسی نداشت.

اما اینکه کیسینجر بگوید «شانسی وجود ندارد» به این معنی بود که شانس به نسبت خوبی برای تایید آن وجود داشت. آنها صبح روز بعد دوباره گرد هم آمدند تا تفاهمات خود را خلاصه کنند. کیسینجر مجددا تاکید کرد که «حداقل چیزی که مصری‌ها می‌توانند بپذیرند، دامنه‌های شرقی است.» اگر اسرائیل آماده‌ خروج از اجلاس در گذرگاه‌ها بود، آن‌وقت خط مشخص می‌توانست بعدتر حل شود. آنها درباره ایده‌ نشست بعدی رابین و کیسینجر در اروپا برای حل‌وفصل خط عقب‌نشینی، حضور آمریکا در گذرگاه‌ها و موضوعات گسترده‌تر مربوط به یک استراتژی هماهنگ بحث کردند. در نهایت، به نظر می‌رسید که روابط ایالات‌متحده و اسرائیل به مسیر خود بازگشته است.

هنگامی‌که دینیتز به بیت‌المقدس پرواز کرد تا وزرای کابینه را درباره سفر خود در کارائیب مطلع کند، آنها با تردیدها و خواسته‌های خود به او حمله کردند. با وجود این، یک هفته بعد پس از بازگشت به واشنگتن، دینیتز به کیسینجر گفت که تیم مذاکره‌کننده -رابین، آلون و پرز- آماده‌اند پیشنهادی را به کابینه بدهند تا ارتش اسرائیل را «به سمت دامنه‌ شرقی گذرگاه‌ها به یک خط توافق‌شده منتقل کند که الزامات نظامی را در نظر می‌گیرد.» آنها خواستار حضور آمریکا در چهار سایت هشدار زودهنگام در چهار ورودی گذرگاه‌ها بودند، علاوه بر دو سایت اسرائیلی و مصری که قبلا روی آنها توافق شده بود. در نهایت اسرائیلی‌ها تصمیم گرفتند که گذرگاه‌ها را واگذار کنند.

رابین به دینیتز اجازه داده بود نقشه‌ جدیدی را که ارتش اسرائیل تهیه کرده بود، به کیسینجر نشان دهد. کیسینجر در را به روی اصلاحات جزئی در خط خلیج کانیل باز کرده بود؛ اما ارتش اسرائیل اکنون خطی را در شمال و جنوب گذرگاه‌ها پیشنهاد کرد که ۱۰کیلومتری غرب از جایی بود که یک خط مستقیم قرار داشت. این باعث شد که گذرگاه‌ها به یک برآمدگی شرقی یا «شکم» در داخل یک خط در غرب آنها تبدیل شوند. کیسینجر به دینیتز گفت که خط جدید اسرائیل «حلقه‌ای در اطراف گذرگاه‌ها» است و پیش‌بینی کرد که برای متقاعد کردن سادات به پذیرش آن «مشکلی بزرگ» خواهد داشت. با وجود این، او به فورد گفت که معتقد است «اسرائیلی‌ها در حال آماده شدن برای تسلیم هستند.» کیسینجر محاسبه کرد تا زمانی که بتواند به سادات نشان دهد که ارتش اسرائیل از گذرگاه‌ها عقب‌نشینی کرده است، می‌تواند او را متقاعد کند که درباره بقیه‌ خط انعطاف‌پذیر باشد.

شنبه، ۱۲ژوئیه۱۹۷۵، اِرفتشتات، آلمان

با در دست داشتن تصمیم کابینه، رابین می‌خواست مستقیما با کیسینجر درباره خط جدید و تضمین‌های همراه آن صحبت کند. رابین قرار بود یک سفر چهارروزه به آلمان داشته باشد؛ اولین نخست‌وزیر اسرائیل که قرار بود این کار را انجام دهد. آنها [کیسینجر و رابین] قرار ملاقات در «قصر جیمنیش»، ‌میهمان‌خانه‌ دولت آلمان در ارفتشتات، خارج از بن، جایی که رابین در آن اقامت داشت، قرار دادند. این قلعه‌ قرون‌وسطایی تاثیر کمی بر رابین گذاشت. کیسینجر بیشتر تحت تاثیر دستگاه «نویز انداز»ی قرار گرفت که سرویس مخفی برای جلوگیری از استراق سمع آلمانی‌ها درخصوص مکالمات کیسینجر-رابین نصب کرده بود. با وجود این هیاهو اما کیسینجر و رابین توانستند اولین گفت‌وگوی استراتژیک و اساسی خود را از روزهای حضور در واشنگتن به این‌سو انجام دهند. آخرین سال خصومت، دوستی آنها را خدشه‌دار کرده بود؛ اما کیسینجر که قلبا احساساتی بود، از اعتراف رابین مبنی بر اینکه او همیشه «در چارچوب استراتژی»ای که آنها در سال۱۹۷۰ بر سر آن توافق کرده بودند، عمل کرده بود، متاثر شد.

بااین‌حال، توافق بر سر استراتژی متناسب با شرایط جدید برای آنها آسان نبود. آنها ابتدا تمام جزئیات خط جدید را در نقشه‌ رابین بررسی کردند، رویکردهای جایگزین برای دشواری دسترسی بلامانع مصر به میدان‌های نفتی را در نظر گرفتند و ترتیبات و مکان ایستگاه‌های هشدار اولیه را مورد بحث قرار دادند. سپس کیسینجر رویکرد مفهومی رابین را تجزیه‌وتحلیل کرد و توضیح داد که تنها در دیدارهای ژوئن آنها در واشنگتن متوجه شد که رابین به دنبال اطمینان از تسلط ارتش اسرائیل بر سینا بوده تا هیچ تهدیدی از سوی مصر در آنجا ظاهر نشود. از سوی دیگر، کیسینجر، توافق موقت را فرصتی برای پرداختن به ابعاد روانی درگیری و ایجاد فضای جدیدی از رفاقت بین مصر و اسرائیل دانست. رویکرد کیسینجر این بود که به سادات ترتیباتی برای حفظ وجهه ارائه دهد که مصر را از اردوگاه رادیکال عرب جدا کند، نفوذ شوروی را کاهش دهد و برای اسرائیل زمان بخرد. از نظر او، گذرگاه سینا بهای کمی برای پرداخت بود. او رابین را تشویق کرد که مزیت استراتژیک خروج مصر از درگیری را برای اسرائیل (و ایالات‌متحده) و بنابراین خردمندیِ نشان دادن انعطاف بیشتر در خط عقب‌نشینی را مورد شناسایی قرار دهد.