استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

کیسینجر با تمام تجربیاتش در کانال‌های پشت پرده، هرگز تصور نمی‌کرد که ممکن است یک کانال مخفی بین سادات و مایر راه‌اندازی شود. باز هم سادات از او جلوتر بود. پس از تنها هفت ساعت حضور در اسوان، [دیپلماسی] رفت‌وبرگشت کیسینجر دوباره به سمت تل‌آویو شروع شد. او از هواپیما از طریق اسکوکرافت پیامی به نیکسون فرستاد و گزارش داد که «ما در آستانه‌ توافق هستیم». او طرحی را برای یک اعلام همزمانی تشریح کرد که به رئیس‌جمهور توصیه کرد در روز بعد، پنج‌شنبه ۱۷ژانویه، ساعت۱۵ به‌وقت واشنگتن اعلام کند. او با اطمینان پیش‌بینی کرد که خود توافق‌نامه در ۱۸ژانویه در کیلومتر۱۰۱ توسط روسای ستاد ارتش مصر و اسرائیل امضا خواهد شد.

پنج‌شنبه، ۱۷ژانویه ۱۹۷۴ اورشلیم. ابن و دینیتز آن‌قدر هیجان‌زده بودند که تا صبح منتظر جلسه بودند. بنابراین نیمه‌شب به سوئیت کیسینجر در «کینگ دیوید» رفتند و دو ساعت در آنجا ماندند تا پاسخ‌ مصری‌ها را بررسی کنند. کیسینجر بیشتر از چهار ساعت نتوانست بخوابد. وقتی از خواب بیدار شد، منظره‌ای آرام از پنجره‌های پانورامایی به او ارائه شد. پشت‌بام‌ها و دیوارهای «شهر قدیمی» و دره‌ زیر آن با یک فوت برف پوشانده شده بود و جلوه‌ای بی‌سروصدا به صلحی که او به دنبال ایجاد آن بود، می‌داد. دایان که نتوانست به دفتر نخست‌وزیری برود، حمل‌ونقل نظامی ترتیب داد تا وزرا و رئیس ستاد را نزد او ببرد. در ساعت ۹:۳۰صبح، آنها در سوئیت کیسینجر گرد هم آمدند، دور میز ناهارخوری لاکی مشکی، با پس‌زمینه‌ی پوشیده از برف «شهر قدیمی» برای الهام گرفتن نشسته بودند.

کیسینجر با گزارشی از گفت‌وگوی خود با سادات، از جمله پیام رئیس‌جمهور مصر به نخست‌وزیر اسرائیل، شروع کرد. سادات همچنین قول داده بود که هنگام سفر به دمشق برای توضیح این توافق، موضوع فهرست اسرای جنگی اسرائیلی را مطرح کند. کیسینجر سپس ژست جسورانه‌ سادات را فاش کرد: «تا سی[تانک] را تا زمانی که جداسازی کامل شود، نگه دارد و سپس آنها را [از کرانه شرقی] خارج کند.» او خشم الجمسی را به آنها گفت؛ اما خاطرنشان کرد که سادات آماده است این مسوولیت را بپذیرد. او قول سادات مبنی بر آغاز پاک‌سازی کانال را از روزی که ارتش اسرائیل استقرار مجدد خود را از کرانه‌ غربی تکمیل کند، ابلاغ کرد و تخمین زد که چهار تا شش ماه طول می‌کشد (هجده‌ماه طول کشید تا کانال بازگشایی شود).

سادات همچنین مایل بود که اگر اسرائیل نیز مایل بود و این کار را انجام می‌داد، یک عملیات اساسی رفع بسیج عمومی انجام دهد. کیسینجر سپس جزئیات باز شدن راه‌ها، جدول زمانی استقرار مجدد نیروها و تبادل زندانیان را بررسی کرد. درنهایت، او توافق‌نامه‌ بازنویسی‌شده را مطرح کرد و به تغییر کلمه در پاراگرافA از «خصمانه» به «شبه‌نظامی» اشاره کرد. آلون از تیمش پرسید که آیا اعتراضی وجود دارد یا خیر؟ دایان گفت: «این بهتر از هیچ است.» و این پایان تلاش اسرائیل برای درج نوعی عدم خصومت در توافق بود. کیسینجر باید از آن لحظه لذت می‌برد. دفعه‌ بعد که در مذاکرات اسرائیل و مصر مطرح شد، این موضوع دشمن او خواهد بود. وی با عطف به پیشنهاد ایالات‌متحده گفت که سادات تعداد نیروهایی را که کابینه اسرائیل بر آن اصرار کرده بود، پذیرفته است. او گفت که این اقدام الجمسی «غوغای مطلق» ایجاد کرده؛ زیرا برای سربازانش تحقیرآمیز و تضعیف‌کننده‌ روحیه بوده است. او نیاز الجمسی به هویتزر را مطرح کرد. دایان پاسخ سازنده‌ای داد و پیشنهاد کرد بُردی بیش از دوازده کیلومتر را مشخص کنند. با این توافق، کیسینجر از قول خود به سادات مبنی بر تلاش برای ۲۵کیلومتر برای موشک‌های «سام» دست کشید.

حالا دایان می‌خواست محدودیت‌های عددی و بُرد را بر هویتزرهایی که به‌تازگی معامله کرده بود، درج کند. همان‌طور که آنها بحث می‌کردند، کیسینجر خشمگین‌تر شد. او گفت: «سی سلاح مسیر تاریخ را تغییر نخواهد داد.» آلون سپس ایده‌ یک «بسته معامله‌ای» را مطرح کرد: هشت عراده هویتزر برای محدودیت ۳۰کیلومتری بر موشک‌های «شام». کیسینجر آنچه را که نیاز داشت، از آن برخوردار بود. این به او فرصتی داد تا درباره سخاوت روح صحبت کند. او گفت: «تجربه‌ای که آنها با شما دارند این است که شما واقعا سعی می‌کنید همه‌چیز را از آنها بیرون بکشید و همه‌چیز را از آنها محروم کنید.» او با جدیت پیشنهاد کرد: «سعی کنید در یک موقعیت ۱۰درصد بیشتر از آنچه درخواست می‌کنند، به آنها بدهید.» وی خاطرنشان کرد که اگر سادات درگیر یک کلاه‌برداری بود و توافق را زیر پا می‌گذاشت، اکنون در حال زیر پا گذاشتن انبوهی از تعهدات خود با ایالات‌متحده بود. کیسینجر بار دیگر تاکید کرد که سادات واقعا به صلح علاقه‌مند ‌است. دلیل او «او هرگز مساله مرزهای۱۹۶۷ را مطرح نکرد.»

من در اینجا درباره بده‌بستان مذاکرات، مبادلاتی که کیسینجر ایجاد کرد و روشی که او برای برجسته کردن مهارت خود در همراه کردن دو طرف و متون توافقات به‌کار گرفت، صحبت کرده‌ام. در این فرآیند، کیسینجر یک کتابچه‌ راهنمای مذاکره برای میانجی‌گری بین اسرائیلی‌ها و اعراب تهیه کرد. همان‌طور که کیسینجر متعاقبا به کارکنان خود توضیح داد، آموخت که از اینکه وکیل یکی از طرفین باشد اجتناب کند و موضع حداکثری ارائه دهد و سپس به کمتر رضایت دهد و این تصور را ایجاد کند که از سوی طرف دیگر برای گرفتن حداکثر امتیاز فرستاده ‌شده است. این باعث می‌شود یک‌طرف متعجب شود که آیا او همه‌ چیزهایی را که طرف دیگر آماده‌ تسلیم کردن بود، تضمین کرده است. بنابراین او فقط یک موضع ارائه می‌کرد و اگر آن موضع قابل‌پذیرش نبود، خواستار پیشنهاد دیگری می‌شد و از این طریق، دو طرف را به امتیاز دادن به یکدیگر وامی‌داشت.