مهاجرت - ۲۵ خرداد ۸۹

جورج بوریاس

مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر

بخش دوم و پایانی

تاثیر مهاجرین بر درآمد افراد اهل آمریکا

در رابطه با تاثیر مهاجران بر فرصت‌های کاری آمریکایی‌ها دو دیدگاه مخالف وجود دارد. یک دیدگاه آن است که این افراد اثر مخربی بر فرصت‌های شغلی مردم بومی آمریکا می‌گذارند، زیرا مهاجرین و افراد بومی مهارت‌های یکسانی داشته و به رقابت برای دستیابی به مشاغل یکسانی می‌پردازند و لذا این امر منجر به کاهش دستمزد افراد بومی می‌گردد. دیدگاه دوم آن است که خدماتی که این دو دسته از افراد عرضه می‌کنند، قابل‌ تعویض با یکدیگر نیستند، بلکه یکدیگر را کامل می‌کنند. به بیان دیگر مهاجرین کارهایی را انجام می‌دهند که افراد اهل آمریکا خواهان انجام آنها نیستند. مثلا ممکن است برخی از گروه‌های مهاجر مهارت‌های چندانی نداشته باشند، اما در برداشت محصولات کشاورزی کارآمد باشند. در این صورت مهاجرت بهره‌وری و دستمزد افراد بومی را افزایش می‌دهد زیرا این افراد می‌توانند در مشاغلی که تناسب بیشتری با آنها دارد متخصص شوند.

شواهد تجربی اولیه در رابطه با این موضوع ظاهرا نشانگر آن بود که مهاجرت اثر عمده‌ای بر فرصت‌های کارگران بومی در بازار کار نمی‌گذارد. این شواهد بر مبنای این تفکر بود که اگر خدمات مهاجرین و افراد بومی را بتوان جانشین یکدیگر کرد، پس باید درآمد افراد بومی در شهرهایی مثل لس‌آنجلس یا نیویورک که عرضه مهاجرین در آنها فراوان است کمتر از شهرهایی مثل ناشویل یا پیتزبورگ باشد که مهاجرین نسبتا معدودی در آنها وجود دارد.

اگرچه درآمد مهاجرین در شهرهایی که تعداد زیادی از آنها را در خود جای می‌دهند تا حدودی کمتر است، اما همبستگی میان دستمزد افراد بومی و میزان حضور مهاجران نزدیک به صفر است.

شاهد دیگری دال بر این همبستگی ضعیف به ماجرای بندر ماریل بازمی‌گردد. در‌آوریل ۱۹۸۰ که فیدل کاسترو اعلام کرد کوبایی‌هایی که خواهان مهاجرت هستند می‌توانند این کشور را از بندر ماریل ترک کنند، ۱۲۵هزار نفر این پیشنهاد را قبول کردند و نیروی کار میامی به یکباره ۷درصد رشد کرد. با این حال روند تغییر دستمزد و نرخ بیکاری در سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ در میامی (از جمله دستمزد و نرخ بیکاری کارگران سیاه‌پوست) مشابه روندهایی بود که در شهرهای مشابه وجود داشت.

با این وجود این گونه شواهد، قطعی نیستند. در این روش برای ارزیابی اثر مهاجرت به بازار کار از این نکته که کار و سرمایه می‌توانند در بین شهرهای مختلف جابه‌جا شوند غفلت می‌شود. در صورتی که جریان ورودی کارگران مهاجر به یک شهر خاص، دستمزدهای آن را به میزان قابل‌ملاحظه‌ای کاهش دهد، کارگران بومی و برخی از افراد مهاجر آن شهر را ترک کرده و در جایی دیگر کار پیدا خواهند کرد.

همچنین افراد بومی که می‌خواستند به آن شهر مهاجرت کنند مقصدی دیگر را انتخاب خواهند کرد. سرمایه نیز به شهرهایی «مهاجرت» خواهد کرد که تعداد زیادی از مهاجران غیرماهر در آنجا باشند و افراد سرمایه‌دار بتوانند بازدهی بیشتری را از سرمایه‌گذاری خود به دست‌آورند.

از این رو مهاجرت در مقیاس بزرگ، دستمزدها را در شهری خاص پایین نخواهد‌آورد، بلکه اثر کاهشی آن روی دستمزدها در تمام کشور گسترده خواهد شد.

شواهد اخیر درباره تاثیر مهاجرت بر بازار کار در سطح ملی تکان‌دهنده است. این شواهد نشان می‌دهند دستمزد گروه‌های مهارتی‌ که بزرگ‌ترین جریان‌های ورودی مهاجرین را تجربه کردند، در دوره ۲۰۰۰-۱۹۶۰ با کمترین سرعت رشد یافته است (مهارت بر حسب تحصیلات و تجربه در بازار کار تعریف می‌شود).

همچنین برآورد شده که به ازای هر ۱۰‌درصد افزایش در تعداد کارگران مهاجر دستمزد کارگران بومی در آن گروه خاص مهارتی در حدود ۴-۳‌درصد کاهش خواهد یافت. لذا مثلا اگر یک‌‌میلیون کارگر در یک گروه مهارتی معین وجود داشته باشد و ۱۰۰هزار مهاجر به این گروه افزوده شود، دستمزد ساعتی کل گروه به میزان ۳ تا ۴درصد تنزل خواهد یافت.

تاثیر اقتصادی مهاجرت

اگر چه ورود مهاجران به آمریکا دستمزد کارگران بومی آن را کاهش می‌دهد، اما کل درآمد اهالی این کشور را به مقدار اندکی بالا می‌برد. می‌توان با استفاده از یک فرمول مشهور در اقتصاد (شکلی خاص از آنچه مثلث ‌‌هاربرگر خوانده می‌شود) برآورد کرد که مهاجرت باعث افزایش درآمد واقعی افراد بومی آمریکا می‌شود؛ اما این افزایش تنها به میزان ۲/۰درصد است، لذا بهره اقتصادی اهالی آمریکا در نتیجه مهاجرت نسبتا اندک و نزدیک به ۲۲میلیارد‌دلار (بر حسب‌دلار سال ۲۰۰۳) در سال خواهد بود.

البته همه به یک میزان از پدیده مهاجرت منتفع نخواهند شد، بلکه کارگرانی که از مهارت‌های مشابه مهاجرین برخوردارند ضرر خواهند کرد و صاحبان زمین و سرمایه سود خواهند برد.

افراد بسیاری فکر می‌کنند از آنجا که‌درصد زیادی از مهاجران از برنامه‌های رفاهی بهره‌مند خواهند شد، لذا هزینه‌هایی که به مالیات‌دهنده‌های آمریکایی تحمیل خواهند شد. منافع ناشی از این پدیده را از بین خواهد برد. شواهد موجود به طور روزافزون نشانگر آن هستند که مهاجرت بنا به اثرات مالی که به همراه دارد، به نفع اقتصاد آمریکا است. بنیاد ملی علوم در سال ۱۹۹۷ چنین برآورد کرد که مالیات اضافی که یک خانواده نوعی اهل آمریکا به خاطر ورود مهاجرین پرداخت می‌کند، چیزی بین ۱۹۵ تا ۲۶۵‌دلار (بر حسب‌دلار سال ۲۰۰۶) است. نزدیک به نود‌میلیون خانواده بومی در آمریکا وجود دارد که باعث می‌شود این بار مالی به مقداری بین ۱۸ تا ۲۴‌میلیارد‌دلار برسد. لذا این ایده که مهاجرت موهبت بزرگی برای این کشور است،‌ در کوتاه‌مدت چندان تایید نمی‌شود. یک راه‌حل آن است که کسانی که از خدمات رفاهی بهره‌مند می‌شوند، ملزم به اقامت ده ساله گردند. در این حالت افرادی که برای دستیابی به امکانات رفاهی به آمریکا مهاجرت می‌کنند،‌ از انگیزه بسیار کمتری برای این کار برخوردار خواهند بود.

طبق قانون اصلاح رفاهی که در سال ۱۹۹۶ به تصویب رسید تا زمانی که مهاجرین شهروند آمریکا نباشند، از دریافت این امکانات محروم خواهند بود. همچنین کسب تابعیت آمریکا حداقل پنج سال به طول می‌انجامد. این طرح جدید در رابطه با شرایط بهره‌مندی از خدمات رفاهی اثراتی که طراحان آن در نظر داشته‌اند را به همراه ندارد. اغلب ایالت‌هایی که مهاجرین زیادی را در خود جای می‌دهند، به محدودیت‌های فدرال توجهی نکرده و از پول خود برای پرداخت هزینه ارائه خدمات به آنها استفاده می‌کنند.

از آنجا که بهره خالص حاصل از مهاجرت به میزان مهارت‌های مهاجرین وابسته است، برخی از کشورهای مهاجرپذیر (مثل استرالیا و کانادا) از «سیستم امتیازی» ( point system) برای تخصیص ویزاها استفاده می‌کنند. متقاضیان بر پایه عواملی از قبیل تحصیلات، سن و شغل رده‌بندی می‌شوند و تنها آن دسته از متقاضیانی که «این آزمون را با موفقیت پشت‌سر بگذارند» ویزای ورود به این کشورها را دریافت خواهند نمود.

عجیب نیست که افرادی که به این کشورها مهاجرت می‌کنند، ماهرتر از آنهایی هستند که آمریکا آنها را می‌پذیرد. در واقع آمریکا رقابت برای جذب کارگران ماهر در بازار مهاجرت را به این کشورها می‌بازد.

تغییراتی که از سال ۱۹۶۵ به بعد در سیاست‌های مهاجرتی آمریکا پدید آمده‌اند، تعداد مهاجرین و ترکیب ملیت و مهارت آنها را به میزان زیادی تغییر داده‌اند. ورود کارگران غیرماهر به پر شدن مشاغل پست با دستمزدهای اندک کمک می‌کند، اما این مهاجرین نیز عمدتا با بهره‌گیری نامتناسب از خدمات رفاهی، هزینه‌ها را به مقدار چشمگیری افزایش می‌دهند. اگرچه مشخص نیست که آیا افراد اهل آمریکا در کل از مهاجرت منتفع می‌شوند یا خیر؛ اما این پدیده بازتوزیع قابل‌توجهی را در ثروت (از کارگران رقیب به سوی آمریکایی‌هایی که مهاجرین را استخدام کرده یا از خدمات ارائه شده توسط آنها استفاده می‌کنند) به بار می‌آورد.

درباره نویسنده : جورج بوریاس استاد اقتصاد و سیاست‌های اجتماعی در دانشگاه‌هاروارد و عضو محقق مرکز ملی تحقیقات اقتصادی است. او از اعضای گروه مطالعه اثرات اقتصادی و جمعیت شناختی مهاجرت در آکادمی ملی علوم بود.

منابعی برای مطالعه بیشتر

Borjas, George J. Heaven's Door: Immigration Policy and the American Economy. Princeton: Princeton University Press, ۱۹۹۹.

Borjas, George J. »The Labor Demand Curve Is Downward Sloping: Reexamining the Impact of Immigration on the Labor Market.» Quarterly Journal of Economics ۱۱۸ (November ۲۰۰۳): ۱۳۳۵-۱۳۷۴.

Borjas, George J. »Self-Selection and the Earnings of Immigrants.» American Economic Review ۷۷ (September ۱۹۸۷): ۵۳۱-۵۵۳.

Card, David. »The Impact of the Mariel Boatlift on the Miami Labor Market.» Industrial and Labor Relations Review ۴۳ (January ۱۹۹۰): ۲۴۵-۲۵۷.

Smith, James P., and Barry Edmonston, eds. The New Americans: Economic, Demographic, and Fiscal Effects of Immigration. Washington, D.C.: National Academy Press, ۱۹۹۷.