مترجم: محمد مظفری‌نژاد
من در مقاله‌ای که بهار گذشته در موسسه بروکینز ارائه دادم، پیش‌بینی عملکرد معادله‌ای را که ابتدا در سال ۲۰۰۳ منتشر گردید، مورد آزمون قرار دادم، که این معادله تولید ناخالص داخلی (GDP) حقیقی را به مقادیر پیشین تولید ناخالص داخلی و قیمت‌های نفت مرتبط می‌ساخت.

در ماه آوریل به این موضوع اشاره کردم که اگر شما در اکتبر 2007 از ارزش GDP در فصل سوم 2007 و آنچه که قرار بود در فصل دوم 2007 برای قیمت‌های نفت اتفاق بیفتد، آگاه بودید، می‌توانستید از این رابطه تاریخی برای پیش‌بینی ارزش GDP حقیقی ایالات متحده در فصل سوم 2008، با دقتی بیش از 5/99‌درصد، استفاده کنید.
من در نمودار شماره یک پیش‌بینی پیشین را با چهار فصل اضافه ادامه داده و پیش‌بینی را با آنچه که در واقعیت برای GDP در خلال فصل سوم ۲۰۰۹ اتفاق افتاد، مقایسه نمودم. خطوط نقطه چین سبز، فرم پیش‌بینی‌ای است از آنچه که اگر چیزی بیش از ارزش GDP مشاهده شده در فصل سوم ۲۰۰۷ مورد استفاده قرار نمی‌گرفت، در اکتبر ۲۰۰۷ برای GDP ایالات متحده رخ می‌داد. اساسا آن پیش‌بینی به سادگی از روی قرائن روند پیشین گمان زده می‌شد. خطوط فاصله قرمزرنگ، پیش‌بینی است که تنها از ارزش GDP فصل سوم ۲۰۰۷ استفاده می‌کند، اما همچنین از دانشی که اطلاع دارد در فاصله زمانی فصل چهارم ۲۰۰۷ و فصل سوم ۲۰۰۹ برای قیمت‌های نفت چه پیش خواهد آمد نیز بهره می‌برد. اگر شما با قیمت‌های نفت به عنوان تنها فاکتور مهم برای اقتصاد رفتار می‌کردید، قادر بودید کف قیمتی را که در فصل اول ۲۰۰۹ قابل حصول بود و رشد یکنواخت در فاصله زمانی فصل اول ۲۰۰۹ و فصل دوم ۲۰۰۹ و همچنین رشد نرمال حاصل شده در فصل اول ۲۰۰۹ را پیش‌بینی کنید. این دقیقا مسیری است که GDP تا بدین جا پیش گرفته است اگر چه کف قیمت در فصل دوم ۲۰۰۹، ۲/۱ تا ۲‌درصد کمتر از چیزی بود که برپایه قیمت‌های نفت به تنهایی پیش‌بینی شده بود.
شکی نیست که در سقوط قابل توجه رشد تولید در فاصله فصل چهارم 2008 و فصل اول 2009، مشکلات بازارهای مالی به مراتب نقش بیشتری از مشکلات قیمت‌های نفت داشتند. از سوی دیگر تمامی رویکردهای بررسی شده در مقاله اشاره دارند که نفت در رکود ابتدایی سهم مهمی داشت و دشوار است که این موضوع را انکار کنیم که شدت بحران مالی به خاطر مشکلات بازار نفت زیاد شده بود و سه فصل قبل از ورشکستگی لمن برادرز در سپتامبر 2008 رکود شروع شده بود.
اکنون که قیمت‌های نفت حدودا به بشکه‌ای ۸۰‌دلار بازگشته است، پیش‌بینی این تخمین‌ها برای آینده اقتصاد دنیا چیست؟
بنابر آن رابطه، می‌توان تقریبا ادعا کرد که قیمت‌های نفت تا قبل از 130‌دلار مشکلی برای تولید به وجود نمی‌آورد، ولی بالا رفتن قیمت آن به معنای حرکت دنیا در مسیر بهبود در ماه‌ها و فصل‌های آتی است. از طرف دیگر، تحقیقات اولیه که درآن این رابطه مبنای کار است نشان داد که حقیقتا برای انتخاب از میان احتمالات غیرخطی متنوع، اساس متقاعد‌کننده‌ای در آمارها وجود ندارد.
روش‌های دیگر مورد بررسی در مطالعه بروکینگز، یک رابطه خطی ساده را فرض می‌کنند، که طبق آن افزایش اخیر در قیمت‌های نفت پیش از این شروع به اعمال یک جهش در مخارج نموده‌اند.
حیطه دیگری که من فکر می‌کنم توجه به آن از اهمیت زیادی برخوردار است، سهمی از میانگین بودجه یک مصرف‌کننده آمریکایی است که به خرید انرژی تخصیص داده می‌شود. این سهم که به طرز قابل توجهی در دهه 1990 افت کرده بود، به بسیاری از مصرف‌کنندگان کمک کرد تا نوسانات قیمت انرژی را به میزان زیادی نادیده بگیرند. سهم مخارج انرژی مصرف‌کننده در تابستان گذشته به نقطه اوج خود که 8/6‌درصد بود رسید، اما سقوط قیمت‌های انرژی متعاقبا آن را به 7/4‌درصد کاهش داد. طغیان مجدد قیمت‌های نفت در تابستان امسال این سهم را مجددا در سپتامبر به رقم 4/5‌درصد افزایش داد و قیمت‌های نفت از سپتامبر تاکنون افزایش 15‌درصدی دیگری را نیز پشت سر گذاشته است.
نمودار شماره ۱:


خطوط یکنواخت: ‌درصد لگاریتم طبیعی GDP حقیقی
خطوط نقطه چین: پیش‌بینی پویا ( یک تا نه فصل پیش رو) براساس ضریب (AR۴) یک متغیره تخمین زده شده از فصل دوم ۱۹۴۹ تا فصل سوم ۲۰۰۱ با ارجاع به آمار GDP فصل سوم ۲۰۰۷
خطوط فاصله: پیش‌بینی شرطی پویا
(یک تا نه فصل پیش رو) بر اساس ضریب گزارش شده در معادله (۸/۳) در همیلتون (۲۰۰۳) (که در فاصله فصل دوم ۱۹۴۹ تا فصل سوم ۲۰۰۱ با ارجاع به آمارGDP فصل سوم ۲۰۰۷ و به شرط حقیقی‌سازی واقعی اندازه خالص افزایش قیمت نفت، تخمین زده شده است.)

نمودار شماره ۲:


مخارج انرژی به عنوان کسری از مخارج مصرف‌کننده.
‌درصد مصرف اسمی ماهانه محاسبه شده که صرف کالاها و خدمات مربوط به انرژی می‌شود، تقسیم بر کل مصرف شخصی اختصاص داده شده به انواع عمده محصولات و مخارج (با ذکرمنبع از Econstats).
خطوط فاصله سطح 6‌درصد را نشان می‌دهند.