مترجم: سعید شجاعی

منبع: فارین پالیسی

دینامیک تراکم مزایایی دارد که نمی‌توان به راحتی از آن گذشت، اما این مزایا هزینه‌هایی را هم با خود به همراه دارند.

جان سئو/ سپتامبر و اکتبر ۲۰۱۱

تا سال ۲۰۲۵ ما نهایتا به درستی این مساله پی خواهیم برد که تراکم در تمام کوشش‌های انسانی مفید و کارساز است.

اما سیلیکون ولی یکی از نخستین جاهایی بود که این موضوع را از حدود نیم قرن پیش، یعنی زمانی که «قانون مور» ارائه گردید، درک کرده بود. این قانون پیش‌بینی می‌کرد که تراکم توان پردازش در ریزتراشه‌ها به صورت نمایی افزایش پیدا کرده و قیمت آن نیز کاهش خواهد یافت، دینامیکی که از آن زمان مرتبا باعث میلیاردر شدن عده‌ای افراد جوان شده است، اما همانطور که همه، از پل کروگمن (که تحقیقش در زمینه مزایای تجاری تمرکز جغرافیایی جایزه نوبل را برایش به ارمغان آورد) تا انبوه‌سازان (که علاقه‌شان به تراکم نیازی به توضیح ندارد) متوجه شده‌اند، تراکم در دنیای فیزیکی نیز کارساز است. بنا به اعلام بانک جهانی در گزارش توسعه جهانی سال ۲۰۰۹، نیمی از تولید ناخالص داخلی جهان تنها روی ۵/۱ درصد سطح خشکی تولید شده و جریان کلی مهاجرت به سمت مناطق بیش‌ازپیش متراکم شهری، حداقل از پایان جنگ جهانی دوم به بعد، در هر دهه تریلیون‌ها دلار به تولید ناخالص داخلی دنیا افزوده است.

بازارهای جهانی نیز خط سیر مشابهی را به سمت تمرکز بیشتر طی کرده‌اند. بانک تسویه بین‌المللی (BIS) گزارش می‌کند که بازار بین‌المللی مشتقات از ۱۰۰ میلیون دلار یک دهه قبل به ۶۰۰‌میلیون دلار افزایش یافته است، در حالی‌که بازده اقتصادی جهان در مدت مشابه تقریبا دو برابر شده است. ده بانک بزرگ ایالات متحده آمریکا اکنون ۱۱ تریلیون دلار از ۱۳ تریلیون دلار دارایی‌های بانکی کشور را در دست دارند و دارایی های پنج بانک برتر فرانسه ۳۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی فرانسه است. آن‌قدر ابعادش گسترده است که امکان شکست یا فروپاشی ندارد؟

نه در صورتی که بخواهید مراکز مالی خود را فلج کنید.

اما تراکم عواقبی هم دارد. فشرده کردن نیمی از جمعیت و تولید جهان در منطقه نسبتا کوچک که بیشتر شامل مناطق ساحلی است یعنی اینکه هزینه فجایع طبیعی به شدت افزایش خواهد یافت. زمین لرزه امسال ژاپن که سبب خسارت اقتصادی بیش از ۳۰۰ میلیارد دلاری شد تنها یک پیش‌نمایش بود؛ یک و نیم دهه پس از امروز هزینه بالقوه یک گردباد یا زمین لرزه ساده بیش از یک تریلیون دلار خواهد بود. در مورد فجایع مالی نیز در آینده باید منتظر موارد بزرگ‌تر و پربسامدتر باشیم. در یک مقایسه استعاری، دارایی خالص را زمین، بخش‌های مختلف صنعت را مکان و موقعیت و ریسک مالی را به عنوان تراکم در نظر بگیرید. متمرکز کردن تمام این‌ها به معنای بهره‌وری بیشتر است، اما معنای دیگرش هم این است که مقدمات وقوع گردبادهای مالی فاجعه‌آمیز بیشتری را فراهم می‌کنیم. چطور ممکن است بدهی معوق وام مسکن یک کشاورز خرد در کالیفرنیا بتواند ۱۶ تریلیون دلار از ارزش بازارهای مالی جهان را به باد داده و عده بسیاری را بیکار کند؟ به همین منوال البته می‌توانید بپرسید چطور لگد زدن گاو خانم کاترین اولیری به یک فانوس در طویله‌ای در خیابان دیکوون موجب آتش‌سوزی بزرگ ۱۸۷۱ شیکاگو شد.

افزایش نمایی تراکم فناوری اطلاعات در دنیا و به همین نسبت افزایش وابستگی به آن نیز ریسک‌های مشابهی پدید می‌آورد. سقوط آنی ارزش بازار سهام در شش مه ۲۰۱۰ را در نظر بگیرید که در آن توفانی از الگوریتم‌های بسیار سریع تجاری، یک سفارش فروش الکترونیکی بزرگ اما بدموقع و بازاری با وضعیت نامساعد، باعث سقوط ۷۰۰ واحدی شاخص صنعتی داوجونز در کمتر از ۱۰ دقیقه شد و البته ظرف فقط چند دقیقه ارزش از دست رفته احیا شد. این بزرگ‌ترین افت یک روزه تاریخ داوجونز بود. مثال دیگر نقص «ابر» بزرگ آمازون (که یک سرور پلت‌فرم محبوب است) در ماه آوریل را در نظر بگیرید که برای چند روز همه را، از تازه‌کاران فناوری گرفته تا محققان اداره انرژی آمریکا، برای چند روز آفلاین کرد. در هر دو مورد بدون این که لازم باشد، دانش یک مدیر شبکه را داشته باشید، می‌توانید درک کنید که در حالی که فناوری اطلاعات بر زندگی ما سیطره دارد، معلوم نیست چه کسی بر خود فناوری اطلاعات سیطره داشته و از آن مراقبت می‌کند. آیا داریم تمام چند تریلیون تخم مرغ اقتصاد جهان را در بزرگ‌ترین سبد الکترونیک تاریخ می‌گذاریم؟

تشخیص اهمیت دینامیک تراکم ضروری است، نه فقط برای مهار و استفاده از مزایای آن بلکه در مدیریت هزینه‌هایش که قطعا قابل مدیریتند. فناوری ایجاد ابرشهرها را ممکن ساخت و در عین حال آتش‌سوزی‌های مهیب و فاجعه‌آمیز شهرها را به تاریخ سپرد. حال که ما ابرشهرهایی‌هایی از ریسک مالی ساخته‌ایم، می‌بایست متناظر آن به دنبال روش‌ها و دستورالعمل‌های جدید برای جلوگیری از خاکستر شدن آنها توسط آتش بحران‌ها و فجایع مالی باشیم. صندوق‌های تامین سرمایه از «شلوغی دادوستدها» گله می‌کنند: سرمایه‌گذاران و بورس بازان زیادی به دنبال خرید یک سهام، یک اوراق بهادار یا یک کالا بوده و این باعث می‌شود که ریسک سقوط بازارها افزایش پیدا کند؛ چون به محض اینکه این سرمایه‌گذاران احساس خطر کنند همه باهم در آن واحد اقدام به فروش آنچه خریده‌اند خواهند کرد. اما در بازارهای مالی کجاست تابلویی که بگوید «اشغال این موقعیت دادوستد توسط بیش از ۱۴۰ صندوق تامین سرمایه و بانک خطرناک و غیرقانونی است»؟

فراگرفتن زندگی در کنار ریسک‌های ناشی از تراکم مستلزم فهم این است که تراکم بخشی از زندگی ما است و این چیز خوبی است. مردم عموما تراکم را یک مشکل می‌انگارند، همانند هر کسی که چند ساعتی را در ترافیک لاگوس یا جاکارتا گذرانده باشد. اما اگر نمود تراکم فقط در ابرشهرهایی شلوغ با آپارتمان‌های کوچک و گران و ترافیک وحشتناکشان خلاصه می‌شد، این ساختارها قطعا مدت‌ها قبل از هم پاشیده بودند. در عوض، ابرشهرهایی از این دست روز به روز بزرگتر و متراکم‌تر می‌شوند و با وجود افزایش هزینه‌های امرار معاش در آنها، خبری از مهاجرت جمعی به سمت حومه و روستا نیست. به همین منوال، بزرگ‌ترین بانک‌ها و شبکه‌های اطلاعات شاید بیش از حد برای دچار نقص شدن بزرگ باشند اما اندازه آنها برای رشد اقتصادهایمان محوری‌تر از آن است که آنها را تخریب کنند. اضطراب درونی ما از این وضعیت به این معنا است که تا چند سال آینده ما همچنان به تراکم بیشتر به عنوان یکی از آثار جانبی پیشرفت خواهیم نگریست تا یکی از محرک‌های اصلی آن. شاید دهه‌ها بگذرد تا باقی ما هم آنچه را که صنعت ریزتراشه‌ها در دهه ۱۹۶۰ آموخت یاد بگیریم: اینکه آینده جای پرازدحامی است و خود همین ازدحام به نفع ما خواهد بود.