مصدق کاشانی را کنار گذاشت

ولی مصدق حمایت توده‌هایی را داشت که به هر حال به واسطه آیت‌الله کاشانی درگیر سیاست شده بودند.

نفوذ واقعی کاشانی در دوره بعد از ۳۰تیر بود نه دوره قبل از ۳۰تیر. در قبل از ۳۰تیر دلش می‌خواست نفوذ داشته باشد و پیدا نکرد مطلقا. مصدق هم که یک سیاست‌باز حرفه‌ای سابقه‌دار بود راحت او را کنار گذاشت و او هم خیلی دلخور شد. از همان موقع هم شروع کرد یک طوری با دربار و اینها تماس پیدا کردن، او هم یک طرفه نبود کارش. مصدق او را به کلی کنار گذاشت و گفت که کار تو یعنی مساله مذهب و اینها ربطی به کار ما ندارد. این یک چیزی است که در آن شرکت می‌کنیم به خاطر اینکه مملکت آزادی داشته باشد و نفت و فلان.