نامزد مطلوب اوباما کیست؟

گروه دیپلماسی- کامران کرمی: ۸ ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا، رقابت نامزدهای دموکرات و جمهوری‌خواه وارد فاز جدیدی شده است که در این میان ایران یکی از موضوعات مهم سیاست خارجی نامزدها را تشکیل می دهد. در جدیدترین مناظره میان برنی سندرز و هیلاری کلینتون نامزدهای حزب دموکرات‌، بحث بر سر ایران به عنوان یک موضوع مهم مطرح شد و سندرز مجددا از نقش مداخله جویانه آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ در ایران انتقاد کرد. به این خاطر، این موضوع مهم را با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا مورد بررسی قرار دادیم. ابوالفتح در این گفت‌وگو با کالبدشکافی اصول و اعتقادات کلینتون و سندرز به عنوان دو رقیب اصلی جناح دموکرات‌ها گفت که اختلافات جدی بین آنها وجود دارد و سندرز به عنوان یک منتقد که چندان به اصول و اعتقادات حزب دموکرات پایبند نیست، شناخته می‌شود. در مقابل هیلاری کلینتون به عنوان چهره اصلی و پایبند به اصول و اعتقادات حزبی معرفی می‌شود و از این حیث است که او بیشتر از سندرز گزینه مطلوب اوباما برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ به شمار می‌رود. متن گفت وگو با این کارشناس در ادامه می‌آید.

رقابت دو نامزد حزب دموکرات بر سر ایران ابعاد تازه‌ای به خود گرفته و در این میان برنی سندرز حرف‌های جدیدی در خصوص ایران می‌زند که مسبوق به سابقه نیست. تا چه حد می‌توان رقابت برنی سندرز و هیلاری کلینتون را ناشی از آبشخورهای فکری متفاوت آنها قلمداد کرد؟ آیا این صرفا حربه تاکتیکی از سوی سندرز برای جذب آرا است یا در ادامه خط فکری دولت اوباما در قبال ایران محسوب می‌شود؟

کلینتون و سندرز در حال حاضر به‌عنوان نامزدهای حزب دموکرات در حال رقابت هستند، اما به لحاظ فکری و اعتقادی کاملا با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند، باید این را در نظر داشت که سندرز تا چند سال پیش به‌عنوان سناتور مستقل در سنای ایالات‌متحده فعالیت می‌کرد و اصولا جزو حزب دموکرات نبود، اما زمانی که برای انتخابات ۲۰۱۶ ثبت‌نام کرد خود را به‌عنوان نامزد حزب دموکرات معرفی کرد. بنابراین یک چهره کهنه‌کار حزب دموکرات که پایبند به اعتقادات و راهکارهای این حزب آن‌گونه که کلینتون به حساب می‌آید، محسوب نمی‌شود. نکته دیگر این است که سندرز بیشتر از آنکه یک عضو یا هوادار حزب دموکرات محسوب شود، یک سوسیال دموکرات چپگرا در آمریکا است. شخصی که اصولا با نظم موجود مشکل‌ دارد و منتقد سرسخت نظم موجود است، نظمی که بخشی از آن با فعالیت دولت‌های دموکرات و بخشی دیگر با دولت‌های جمهوری‌خواه به وجود آمده و مستقر شده است. بنابراین بخشی از انتقادات سندرز متوجه عملکرد دموکرات‌ها می‌شود، گرچه در حال حاضر به‌عنوان یکی از نامزدهای حزب دموکرات شناخته می‌شود. در مقابل هیلاری کلینتون به‌عنوان یک چهره قدیمی و با نفوذ حزب دموکرات و تقریبا متعلق به طیف راست حزب دموکرات به شمار می‌رود.

هشت سال به‌عنوان بانوی اول در آمریکا، ۴ سال سناتور ایالت نیویورک و ۴ سال هم وزیر امور خارجه دولت اول اوباما بوده است. بنابراین کلینتون نظم موجود را نمایندگی می‌کند، به‌خصوص ادامه‌دهنده راه باراک اوباما است، البته برخی انتقادات را مطرح کرده اما اصل و اساس نظام حاکم را می‌پذیرد، در حالی که سندرز بیشتر یک تحول‌خواه و کسی است که به دنبال تغییر است. طی روزهای گذشته این واژه حفظ وضع موجود و ضدوضع موجود خیلی استفاده شده است. کلینتون به‌عنوان مدافع و حامی نظام مستقر محسوب می‌شود و سندرز به‌عنوان ضد وضع موجود و نظم مستقر مورد انتقاد کلینتون و همسرش قرار گرفته است. در این چارچوب می‌توان گفت که سندرز برخی انتقادات داخلی و خارجی را نسبت به عملکرد نهاد دولت چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه مطرح می‌کند. در سیاست خارجی معتقد است که دولت آمریکا بیش از اندازه نقش پلیس را برعهده گرفته و مداخله کرده است و باید این نقش را تغییر دهد، انتقادات تندی نسبت به عملکرد دولت قبلی از جمله در برخورد با ایران داشته و اخیرا هم انتقاداتی از نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ در ایران به عمل آورده است. البته پیش از این مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا در دولت کلینتون اولین کسی بود که از مقامات رسمی آمریکا از این کودتا انتقاد کرد، اما لحن کلام سندرز تندتر و یک حرکت رو به جلو در بحث کودتای ۲۸ مرداد و رابطه با ایران به حساب می‌آید که پیش از این از سوی شخصیت‌های حزب دموکرات گفته نمی‌شد، و این هم در واقع به این مساله برمی‌گردد که سندرز فردی متفاوت از هیات حاکمه حزب دموکرات به شمار می‌رود.

آیا می‌توان گفت که برنی سندرز ادامه‌دهنده راه اوباما و کری است یا با آنها هم فاصله دارد و از آنان رادیکال‌تر است؟

در واقع سندرز ۲۰۱۶ باراک ‌اوباما سفیدپوست ۲۰۰۸ است، یعنی ما یک اوبامای قبل از انتخابات داریم و یک اوبامای بعد از انتخابات. برنی سندرز تلاش می‌کند خود را به‌عنوان چهره‌ای جدید از اوبامای قبل از ۲۰۰۸ نشان دهد و معرفی کند. در سال ۲۰۰۸ اوباما با شعار تغییر وارد شد، البته با این تفاوت که وضع موجود در سال ۲۰۰۸ برآمده از حکومت جمهوری‌خواهان بود و این امکان وجود داشت که دموکرات‌ها بتوانند شدیدا به جمهوری‌خواهان و دولت جرج بوش بتازند و مورد انتقاد شدید قرار دهند، اما در سال ۲۰۱۶ دولت مستقر دولت دموکرات اوباما است و نامزد حزب دموکرات خیلی به آن میزانی که اوباما می‌توانست حمله کند، نمی‌تواند به وضع کنونی حمله کند که البته لحن برنی سندرز در حال حاضر از لحن اوباما تندتر است، به‌خاطر اینکه اوباما یک عضو حزب دموکرات و پایبند به اصول حزب بود، اما سندرز خیلی پایبند به اصول حزب دموکرات نیست،‌ بلکه یک سوسیال دموکرات است که اصولا دارد تلاش می‌کند خود را به‌عنوان نماینده رای‌دهندگان خشمگین از وضع موجود معرفی کند که هم بخشی از ناراضیان حزب دموکرات را جذب کند و از آن مهم‌تر بتواند آرای مستقلین را به دست آورد، به‌خصوص که همواره این مستقلین بوده‌اند که سرنوشت انتخابات را تعیین کرده‌‌اند. اگر سندرز قصد دارد خود را به‌عنوان یکی از نمایندگان جریان ۹۹ درصدی وال استریت معرفی کند، کسانی که اصولا با الیگارشی مالی حاکم بر آمریکا یا ابر ثروتمندان مخالف هستند و معتقدند دولت آمریکا دست‌نشانده و مباشر ابرثروتمندان هست و تا زمانی که در این نظم الیگارشی تغییری ایجاد نشود، ایالات‌متحده آمریکا نمی‌تواند به دوران طلایی دموکراسی خود برگردد. این سخنان سندرز البته با ناخرسندی در درون حزب دموکرات مواجه شده است؛ سران حزب دموکرات در حال حاضر اکثریت حامی هیلاری کلینتون هستند و تعداد ابرنمایندگان که در کنوانسیون حزبی رای دادند، ۳۵۰ نفر از هیلاری کلینتون حمایت کرده‌اند و ۳۵ نفر نیز از برنی سندرز حمایت به عمل آورده‌اند. این نشان می‌دهد که هسته مرکزی و رهبران حزب دموکرات برخلاف توده مردم با این نظرات به‌زعم آنها افراطی و براندازانه و منتقد نظام سندرز زاویه دارند و نامزد مطلوب خود را کلینتون می‌دانند و به او اعتماد دارند و به ارزش‌ها و اصول حزب دموکرات بیشتر از یک سوسیالیست چپ‌گرا توجه دارند.

با توجه به این عواملی که برشمردید پس نمی‌توان شانسی برای سندرز در رقابت درون حزب دموکرات قائل بود؟

این‌طور هست، اما سندرز در حال سرمایه‌گذاری روی مردم خشمگین است، کسانی که شغل‌شان را از دست داده‌اند، مالیات زیادی پرداخت می‌‌کنند از رفاه اجتماعی برخوردار نیستند، شکاف‌های طبقاتی را می‌بینند و به دنبال یک منجی هستند کسی که اقتصاد آمریکا را از این وضعیت نجات دهد. امید سندرز در واقع این است که چون اوباما در سال ۲۰۰۸ توانست یک غول سیاسی یعنی کلینتون را شکست دهد و در نهایت جمهوری‌خواهان را شکست داد و در نهایت رئیس‌جمهور شد از همان موج استفاده کند و دوباره هیلاری کلینتون را شکست دهد. البته در این تردید وجود دارد و آن اینکه انتقاد از وضع موجود یعنی انتقاد از خود حزب دموکراتیک و دموکرات‌ها خیلی تمایل ندارند یک نامزد حزب علیه دولت دموکرات صحبت کند. نکته دوم اینکه بحران ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ که آمریکا را دربرگرفت، به قدری شدید بود که با یک شعار تحول‌خواه امکان پیروزی وجود داشت، ولی طی این ۶-۵ سال دولت اوباما به‌گونه‌ای رفتار کرده که از آن بحران فاصله گرفته و یک مقدار رضایت بیشتر شده است، حداقل در گروه دموکرات‌ها و ترس از قطبی شدن جامعه باعث می‌شود تا سران حزب دموکرات با تبلیغاتی که راه بیندازند، علیه سندرز فعالیت کنند. همین نکته را خود سندرز نیز قبلا اشاره کرده و گفته بود که سران حزب علیه او هستند و حداقل باید منتظر بود که این رقابت در ۲ یا ۳ ایالت دیگر به‌خصوص در ایالت‌های محافظه‌کار پیش برود تا مشخص شود برنی سندرز ‌قدرت شکست کلینتون را دارد یا در نهایت در مقابل توان سیاسی کلینتون شکست خواهد خورد.

آیا سندرز نامزد مطلوب اوباما است؟ اوباما علاقه دارد کدام نامزد از حزب دموکرات نامزد نهایی شود؟

به‌نظر نمی‌رسد که نامزد مطلوب اوباما برنی سندرز باشد، اگرچه اوباما برخی از این شعارها را سال ۲۰۰۸ داده، ولی اوبامای ۲۰۱۶ با اوبامای ۲۰۰۸ فرق دارد، اوبامایی است که ۸ سال حکومت کرده، مشکلات را می‌داند و مهم‌تر اینکه می‌داند که این شعارهای توخالی کارگر نیست. همین که جو بایدن وارد انتخابات نشد، مشخص بود که کاخ سفید گزینه مطلوبش هیلاری کلینتون است و اگرجوبایدن وارد می‌شد به احتمال زیاد کلینتون مجبور می‌شد از گردونه کنار رود. اینکه معاون اوباما پذیرفت که در انتخابات شرکت نکند، یک نوع همسویی بین کلینتون و اوباما بود. در عین حال نباید فراموش کنیم که کلینتون سال ۲۰۰۸، ۱۷ میلیون رای آورد و امروز هم بیشترین رای را در بین تمام نامزدها چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه برخوردار است و یک سیاستمدار جنگنده است که تا آخرین نفس حاضر است بجنگد. به نظر می‌‌رسد که تمایل دولت اوباما به هیلاری‌کلینتون است تا سندرز که ممکن است اصلا با شعارهایی تندی که مطرح می‌کند عملا باعث وحدت طیف محافظه‌کار شود و ترس محافظه‌کاران از ظهور یک سوسیالیست به اسم سندرز باعث شود تا جمهوری‌خواهان به دونالد ترامپ عوام‌فریب تن دهند که ایالات‌متحده آمریکا را از غلتیدن به سمت سوسیالیسم نجات دهد. در حالی که اگر کلینتون وارد میدان شود و به‌عنوان نامزد نهایی مطرح شود، شکاف درونی محافظه‌کاران می‌تواند به حذف ترامپ هم منجر شود.

منظور این جمله سندرز که کیسینجر مخرب‌ترین وزیر خارجه آمریکا بوده و افکار کلینتون از او نشأت می‌گیرد، چیست؟ سندرز تا چه حد با جریان اصلی سیاست در آمریکا فاصله دارد؟

ریشه در ضدیت با نظم مستقر دارد. در عرصه سیاست خارجی کیسینجر یکی از موثرترین شخصیت‌هایی بوده که سیاست خارجی آمریکا را شکل داده و از دهه هفتاد حتی دولت‌هایی که دموکرات بوده‌اند، تقریبا متاثر از اصول و نگرش‌های کیسینجر بوده‌اند که این اصول را تئوریزه کرده و به مرحله اجرا درآورده است. یعنی برعهده گرفتن نقش توازن‌دهنده امنیت جهانی. کسی که معتقد بوده ایالات‌متحده آمریکا شاقول برقراری امنیت در جهان است و هر میزان که از نقش آمریکا کم بشود ناامنی در جهان افزایش پیدا می‌کند. در همین چارچوب حتی بیل کلینتون دموکرات نیز از مداخلات بشردوستانه در بوسنی، سومالی و هائیتی از آن استفاده کرد، دموکرات‌ها نیز به این اصل پایبند بوده‌اند، این نظم مستقر که کیسینجر در عرصه سیاست خارجی مبتکر آن بوده و بقیه سیاستمداران از جمله هیلاری کلینتون به‌عنوان وزیر خارجه از آن تبعیت کرده، با مخالفت سندرز روبه‌رو شده و او کلینتون را متهم به پیروی از راه و روش کیسینجر می‌داند. در واقع همه این عوامل را می‌توان در چارچوب بزرگ‌تر یعنی حفظ نظم مستقر و ضدیت با نظم مستقر مورد تحلیل قرار داد.

نامزد مطلوب اوباما کیست؟