خوشاخلاقها
کافه گراف
کریمخان
وای که چقدر نوشتن از کافهها برام سخته! آخه من که اهل گوشت و غذا هستم خیلی از کافه رفتن استقبال نمیکنم، چون هم باید مراقب وزنم باشم و هم جیب، باید هی انتخاب کنم و برای انتخاب کردن هم عموما رستوران رو ترجیح میدم.
حالا بگذریم، صبح جمعهای که عموما قصد دارم دو خط کتاب بخونم، خیلی زود دو خط کتاب تبدیل میشه به دو خط پیام که فلانی؟ میای صبحونه؟
خلاصه اینبار هم همین شد و زدیم بیرون و به دوستم گفتم انتخاب با تو.
دوستم هم اینجا رو انتخاب کرد و قبل رفتن تماس گرفت، گفتن بیاید و ما هم سریع رفتیم.
تو حیاط جا دادن و نشستیم. کمی بعد ازمون سفارش گرفتن (دوتایی یه بشقاب انگلیسی سفارش دادیم) و گفتن بیست دقیقه طول میکشه و ما هم قبول کردیم، ذاتا که صبحانه بهانه بود و رفته بودیم حرف بزنیم.
صبحانه اومد و خوردیم و معمولی هم بود، اما حالا برسیم به اتفاق جالب اینجا که بهم چند بار لیوان آب دادن و تو فاکتور هم نیومد؛ یه کم لیوان بو میداد تا اومدم بگم، گفت: بو میده؟ و سریع عوض کرد.
تو صبحانه هم به قاشق و چنگالم اعتراض کردم، و بعد گفتم که لطفا ببرید جدا بشورید با مایع ظرفشویی خالی و اسکاچ نزنید. این کارو کردن و اصلا دیگه بو نداد. شاید سه ساعت نشستیم برای یه سفارش هفتاد هزار تومانی و اصلا چیزی نگفتن. انقدر کادر مهربون و خوشاخلاقی داشت که اینجا قطعا پاتوق من خواهد بود. واقعا خوشرویی و خوشبرخوردی الان یک گوهر ناب و گرونقیمته! یه جوری همه عصبی هستیم که دیگه به سختی بشه خوشرویی دید؛ واسه همین از این تریبون استفاده کرده و از گراف بس تقدیر میکنم.
ارسال نظر