بازی‌های شرکت نفت فیلیپس

چاه‌های نفت در تگزاس

نویسنده کتاب «غنیمت، حماسه نفت، پول و قدرت» در ادامه پژوهش خود درباره عصر بنزین در آمریکا به موضوع زاد و رشد شرکت نفت فیلیپس می‌پردازد. او می‌نویسد، فشارهای رقابتی در این دوره موجب شد شرکت‌های نفتی راه فیلیپس را طی کرده و به سمت تراست شدن حرکت کنند تا اینکه حکم دیوان عالی کشور از راه رسید و ممنوعیت تراست را اعلام کرد. پیش از منحل شدن تراست در ۱۹۱۱، شرکت نفت اوهایو که بعدا ماراتون نامیده شد، بزرگ‌ترین تامین‌کننده نفت شرکت استاندارد اویل بود. اکنون آن شرکت نیز خود در صدد پالایش و فروش، که اقدامی به‌موقع بود، برآمده بود. بین سال‌های ۱۹۲۶ و ۱۹۳۰ تولید شرکت ماراتون تقریبا دو برابر شده بود و لذا نیمی از محصول حوزه پربار ییتس در تگزاس را کاهش داد. این شرکت نیازمند دسترسی مستقیم به بازار بود.

شرکت نفت فیلیپس توسط فرانک فیلیپس تاسیس شده بود. وی که ابتدا آرایشگر بود و بعدا فروشنده اوراق بهادار شد،‌ قوه تشخیص خوبی در معاملات نفت به دست آورده بود. چون بانکدار هم بود، شاید به شک و تردید یا بدگمانی سرمایه‌گذاران فائق می‌آمد و با این مهارت توانسته بود در نیویورک، شیکاگو و دیگر شهرها پولی فراهم آورد. با افول رونق و گرمی بازار نفت، فیلیپس می‌خواست از آن کار دست بردارد و در غرب میانه آمریکا یک شبکه بانکداری تشکیل دهد، اما آغاز جنگ جهانی اول او را دوباره به بازار نفت کشاند. در میانه دهه ۱۹۲۰ فیلیپس و برادرش شرکت خود را تبدیل به یکی از شرکت‌های عمده مستقل کرده بودند که با شرکت‌های گلف و تگزاس برابری می‌کرد.

در نوامبر ۱۹۲۷ فیلیپس به منظور انطباق با افزایش تولید نفت، نخستین پالایشگاه خود را در پان‌هندل تگزاس و نخستین پمپ‌بنزین خود را در ویچیتا، کانزاس، دایر کرد. مدیران شرکت به منظور رونق گرفتن کار خود در ویچیتا، در نظر گرفتند که به هر خریدار یک کوپن برای ده گالن بنزین رایگان اهدا کنند، اما نخست می‌بایست اجازه فرانک فیلیپس را کسب می‌کردند. فیلیپس گفت: «البته اقدام کنید. ارزش آن بیشتر از آب نیست هر قدر می‌خواهید بدهید.» رونق پالایش و فروش سوخت شرکت بیشتر از نفت خام شد. در سال ۱۹۳۰، سه سال پس از دایر کردن نخستین پمپ بنزین، شرکت فیلیپس ۶۷۵۰ جایگاه فروش بنزین در دوازده ایالت آمریکا تاسیس کرده یا خریده بود.

فشارهای رقابتی سبب شد که سایر شرکت‌ها نیز به همین راه بروند و با دایر کردن پمپ بنزین و سایر تسهیلات، از عمده‌فروشی به خرده‌فروشی نیز بپردازند. پالایشگاه تاسیس کردند تا نفت خام خود را به مصرف برسانند و اکنون می‌بایست به مصرف‌کنندگان و بازارها دسترسی مستقیم پیدا می‌کردند. بین سال‌های ۱۹۲۶ و ۱۹۲۸ شرکت گلف خرده‌فروشی خود را تا ایالات مرکزی شمال گسترش داد.

تگزاس و شل، دو شرکت نیرومند در سال‌های پایانی دهه ۱۹۲۰ در تمام چهل و هشت ایالت آمریکا جایگاه فروش داشتند. وانگهی خرده‌فروشی‌های دایر می‌بایست به مناطق تازه‌گسترش داده می‌شد تا سودآوری آنها در برابر رقیبانی که به قلمروشان تجاوز کرده بودند، حفظ شود.

این یورش‌ها سبب بی‌اعتبار شدن حکم دیوان‌عالی کشور درخصوص ممنوعیت تراست شد. به مدت یک دهه سایه‌ای از تراست استاندارد اویل پس از انحلال سال ۱۹۱۱ باقی مانده بود. شرکت‌های مختلف جانشین‌ تراست منحله به وسیله قراردادها، عادت‌ها، روابط شخصی، وفاداری‌های دیرینه و منافع مشترک سهامداران به هم پیوسته بودند و این امر با توجه به ترکیب تاریخی این شرکت‌ها و همکاری دوستانه آنان در جنگ جهانی اول، شگفت‌انگیز نبود. هر کدام از شرکت‌های پالایش جانشین از قبیل نیوجرسی، استاندارد اویل نیویورک و ایندیانا و آتلانتیک در یک منطقه جغرافیایی خاص مستقر بودند و تا ده سال، کم و بیش، احترامی برادرانه نسبت به هم داشتند.

اما در دهه ۱۹۲۰ شروع به تجاوز به قلمرو یکدیگر و رقابت بازرگانی کردند. پالایشگاه آتلانتیک وارد بازارهای شناخته‌شده استاندارد اویل نیوجرسی و نیویورک شد و در سال ۱۹۲۴ اظهار داشت که «این اقدام نه از روی تمایل، بلکه به منظور حمایت بوده است.» نیوجرسی و دیگر شرکت‌های جانشین در غرب میانه، از جمله استاندارد اویل ایندیانا، وارد جنگ شدید قیمت‌ها شدند. در این مورد، منتقدی هم‌تراز آیدا مینروا تاربل نوشت: «به نظر می‌رسد که استاندارد اویل دارد از درون متلاشی می‌شود، آن هم به نوعی که رای انحلال دادگاه نیز نمی‌توانست چنین پاشیدگی را موجب شود. شرکت اصلی قیمتی را برای نفت معین می‌کند، اما وابسته جوان و نیرومند آن در غرب وقعی نمی‌گذارد. این وضعی است که ظرف چهل سال گذشته پیش نیامده. از دید آنان که نظاره‌گر جریان غیرعادی پیدایش آن شرکت بودند، چنین وضعی باور نکردنی است.»گرچه سیاستمداران هنوز «گروه استاندارد اویل» را مورد حمله قرار می‌دادند، مفهوم کنترل مطلق در اواسط دهه ۱۹۲۰ دیگر کهنه و منسوخ شده بود و شرکت‌های جانشین، همراه با چندین شرکت به اصطلاح‌ «مستقل»، مانند شرکت‌های تگزاس و گلف، به‌تدریج خود را تبدیل به شرکت‌هایی بزرگ و کامل می‌کردند و داشتند صنعت نفت را به تسلط خود درمی‌آوردند. به جای یک شرکت غول‌آسا، چندین شرکت بزرگ به وجود آمده بود. بررسی انجام شده توسط کمیسیون بازرگانی فدرال در سال ۱۹۲۷، نشان می‌داد که «شرکت‌های جدا شده از استاندارد» ۴۵ درصد بازده پالایش شده را در دست دارند، در حالی که شرکت استاندارد اویل بیست سال پیش ۸۰ درصد آن را در اختیار داشت. روابط سالم و متین بین شرکت‌های جانشین، دیگر از میان رفته بود.