تکیه بر سرمایه انسانی
این مهم، برخلاف دورههای اقتصادی سنتی مثل اقتصاد کشاورزی است که در آن زمین، معمولا دارایی اولیه بود و همچنین اقتصاد صنعتی که در آن کارخانهها و تجهیزات تولیدی داراییهای کلیدی اکثر مشاغل محسوب میشدند. به عنوان نمونه در ایران، صاحبنظران بر این باورند که سرمایههای اقتصادی کشورمان، تنها محدود به منابع زیرزمینی مانند نفت نیست، بلکه نیروی انسانی سرمایه اصلی به حساب میآید. در واقع، از نگاه این افراد، اصول اصلی اقتصاد دانشبنیان بر نیروی انسانی خلاق و متخصص استوار شده است. اگر بخواهیم فهرستی از مشخصههای این نوع اقتصاد داشته باشیم، باید نگاه ویژهای به موارد ذیل داشته باشیم:
۱) دانش و اطلاعات از این منظر که محرک اصلی بهرهوری هستند.
۲) رشد سرمایهگذاری، بهخصوص در صنایع و فناوریهای پیشرفته که هر روز افزایش مییابد.
۳) رشد بخشهای خدماتی که متکی بر دانش و علم بالایی هستند.
۴) به اشتراکگذاری دانش میتواند به تقویت و ارتقای دانش کلی کمک کند.
۵) تقاضا برای نیروی کار ماهرتر و مدارک دانشگاهی رشد سریعتری مییابد.
۶) ماهیت اقتصاد دانشبنیان با فرآیند جهانی شدن و انتشار جهانی دانش مرتبط است.
۷) این نوع اقتصاد و صنایع وابسته به فناوریهای پیشرفته، زمینه افزایش اتوماسیون فرآیندهای تولید را مهیا میکنند.
الزامات اقتصاد دانشبنیان
آموزش و سرمایهگذاری در سرمایه انسانی؛ سیاستهای حمایتی دولت؛ فناوری اطلاعات و ارتباطات و وجود محیط مناسب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قانونی برای سرمایهگذاری، تولید و تجارت از جمله پیشنیازهای اقتصاد دانشبنیان است. در اقتصاد دانشبنیان، سیاستهای دولت، بهویژه سیاستهای مربوط به فناوری، صنعت و آموزش، مستلزم توجه بیشتری بوده و سیاستهای دولت باید بهنحوی باشد که همکاری بین دولت، صنعت و دانشگاه را نهادینه کند تا این همکاری سبب تقویت، ارتقا و اشاعه فناوریهای جدید در تمامی بخشهای اقتصادی و واحدهای مختلف شده و باعث تسهیل توسعه در زیرساختهای اطلاعاتی نیز شود. فناوری ارتباطات و اطلاعات، ابزار موردنیاز اقتصاد دانشبنیان است؛ به دلیل اهمیت، اطلاعات دیجیتالی در اقتصاد دانشبنیان، زیرساختهای ارتباطی از قبیل ارتباطات با پنهای باند وسیع بوده و با توجه به مقوله در حال رشد بودن فناوری اطلاعات و ارتباطات، زیرساختهای مربوطه نیز باید بهطور مرتب نو و بروز شوند که با این عمل، اقتصاد به سمت سطح پیشرفتهتری از فناوری حرکت میکند.
با توجه به موارد مطرحشده، میتوان خلق و ورود ایدههای جدید، محیط مناسب برای فعالیتهای اقتصادی، جهتگیری بینالمللی، نوآوری، سرمایهگذاری، آموزش و یادگیری دائم و مستمر، اشتغال، زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات را از جمله ابزارها و ملزومات این اقتصاد بر شمرد. در ایران مهمترین مولفههای تحقق اقتصاد دانشبنیان را میتوان موارد ذیل دانست که هر یک نیازمند بررسی و پژوهش گسترده است.
۱) سرمایه انسانی؛
۲) فناوری اطلاعات و ارتباطات؛
۳) نظام نوآوری و کارآفرینی.
بعد منفی اقتصاد دانشبنیان
گذار از اقتصاد صنعتی به اقتصاد دانشبنیان، بدون چالش نیست. در حال حاضر، کارگران زیادی وجود دارند که فاقد مجموعه مهارتهای لازم برای عملکرد بهینه و بهرهوری لازم در اقتصاد دانشبنیان هستند. طبق آمارهای OECD، نرخ بیکاری برای افرادی که تحصیلات دانشگاهی ندارند ۵/ ۱۰درصد و برای افرادی که مدارک دانشگاهی دارند، فقط ۸/ ۳درصد است.
اقتصاد دانشبنیان به دلیل کاهش کار فیزیکی با دستمزد خوب، شکاف بین کارگران ماهر و کممهارت را افزایش داده است. با اینکه ممکن است عوامل دیگری پشت افزایش نابرابری دستمزد وجود داشته باشد، اقتصاد دانشبنیان یکی از دلایل بالقوه این امر است و در واقع میتوان آن را یکی از عوامل موثر در ظهور «اقتصاد گیگ» نیز دانست. به زبان ساده، این موضوع فقط میتواند فرصتهای بیشتری برای افرادی که توان فکری بالاتری دارند، ایجاد کند. بهمنظور تسهیل انتقال و سازگاری افراد با اقتصاد نوین، شرکتها باید برنامههای آموزشی حین کار گستردهتری را برای کارکنان خود تدارک ببینند، همچنین از تحصیل و آموزش بیشتر کارکنان در خارج از محل کار حمایت مادی و معنوی بیشتری کنند که این حمایت میتواند، شامل مواردی مثل اختصاص یارانه به کارکنانی باشد که در کلاسها و دورههای دانشگاهی شرکت میکنند یا مهارتهای جدید را در جاهای دیگر یاد میگیرند. علاوه بر این، مراکز آموزشی، باید از باارزشترین مهارتهای موردنیاز در بازارهای کاری و تجاری آگاه باشند تا بتوانند بهترین آموزشهای ممکن را برای دانشآموزان و دانشجویان فراهم کنند. با این اوصاف، موضوعی که در قرن پیشرو شاهد آن هستیم، پذیرش این مهم است که اقتصاد دانشبنیان اهمیت قابلتوجهی داشته و برای کارکنان، هم فرصتها و هم تهدیدها را به همراه دارد و برای کسانی هم که دارای شرایط و دانش ضمنی هستند، زمینه بیشتری برای یافتن کار با پاداش و دستمزد بالا ایجاد میکند. درست است که اقتصاد دانشبنیان، زمینه خوداشتغالی را فراهم میسازد؛ اما ممکن است برای کسانی که مهارت و دانش محدودی دارند، بازار کار محدود و درآمد کم، چالش بزرگ و اساسی باشد.
ایران و اقتصاد دانشبنیان
اقتصاد ایران نیز از این قطار در حال حرکت اقتصادی عقب نمانده است و طی سالهای اخیر، شاهد حرکت کشورمان از اقتصاد مبتنی بر منابع به سمت اقتصاد مبتنی بر کارآیی بوده و هستیم؛ بهطوری که نهادها و سیاستهای متعددی مبتنی بر این موضوع شکل گرفت که همگی دال بر نقش پررنگ این مقوله در ایران است.
موضوع صادرات کالاهای دانشبنیان، نقش اساسی در توان رقابتپذیری شرکتهای ایرانی در بازار داخلی یا بازارهای صادراتی دارد و این مهم را میطلبد که نهادهای مرتبط با موضوع به نقش نوآوری و فناوری به عنوان ایجاد زمینههای رقابتی توجه کنند.
در حال حاضر، شرکتهای حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، بیشترین سهم را از بین شرکتهای دانشبنیان به خود اختصاص دادهاند. حوزههای سختافزارهای رایانهای، تجهیزات پیشرفته ساخت و تولید و محصولات پیشرفته سایر حوزهها، بیشترین سهم را از بین شرکتهای دانشبنیان دارند. پس از فناوریهای حوزه ICT، بیشترین شرکتهای دانشبنیان در زمینه فناوریهای زیستی فعالیت میکنند که یکی از اولویتهای توسعه فناوری در کشور در سالیان اخیر بوده است.