دنیای اقتصاد:
در سال۱۹۵۷، کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) توانست برل را گیر بیندازد و او را احضار کند. اما برل با فرار به کوبا و سپس با به قدرت رسیدن کاسترو در سال۱۹۵۹، به برزیل گریخت. چند سال بعد، پس از یک کودتای نظامی و امضای معاهده استرداد مجرمان بین برزیل و آمریکا، برل که از فرار خسته شده بود، سرانجام برای روبهرو شدن با عواقب کارهایش به آمریکا بازگشت. او به توطئه برای دستکاری سهام شرکت نفت آمریکایی لِدِو (American Leduc Petroleum) و فروش غیرقانونی ۳.۵میلیون سهم ثبتنشده این شرکت متهم شده بود.
احمد مهبد، دیپلمات و مشاور شاه در امور نفتی طی دهه۱۹۵۰ بوده است. او در گفتوگو با تاریخ شفاهی هاروارد بخشی از وقایع سیاسی و اقتصادی معاصر را روایت کرده است.
دنیای اقتصاد:
«تنها یک بانکدار برجسته نبود. به موسیقی، به نقاشی و به سینما هم دلبسته بود. هم مایهگذار و هم پیشبرنده کار دستاندرکاران این هنرها بود. در شیوع و پیشبرد نقاشی در ایران ابتکارهای فراوانی کرد و به کارهای نقاشان برجسته مانند هوشنگ پزشکنیا و سهراب سپهری و بهمن محصص توجه فراوان داشت و از آنان برای هدیه به بانکداران بزرگ جهان میفرستاد و سبب فروش کارهایشان میشد. چنانکه وقتی مرکز مطالعات بانکی را در تهران به راه انداخت، آن را با دهها نمونه برگزیده از کارهای این نقاشان آراست و به نوعی موزه کرد.» این توصیف ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز بزرگ، از شخصیت مهدی سمیعی است.
گاهی اوقات، شرکا در وایت و کیس تماسهایی از قضات دادگاههای جنایی دریافت میکردند که میگفتند متهمی خاص به وکیل نیاز دارد و توانایی پرداخت هزینهها را ندارد. آنها از شرکت میخواستند که یک همکار جوان و توانمند را برای دفاع از متهم بیبضاعت اعزام کنند. شرکا در بخش دعاوی نمیتوانستند به قضاتی که اغلب باید پیش آنها حاضر میشدند، نه بگویند؛ علاوه بر این، این فرصت برای همکاران جوان مفید بود؛ چراکه تجربه ارزشمندی در دادگاه کسب میکردند.
دنیای اقتصاد-گروه تاریخ و اقتصاد:
کورش احمدی، پژوهشگر تاریخ سیاسی در مورخ ۲۷فروردین ماه جاری یادداشتی در باب نقد دکتر موسی غنینژاد به مقاله نیکلا گرجستانی (دنیایاقتصاد، ۱۴اسفند۱۴۰۲) با عنوان «فروکاستن تاریخپژوهی به عیبجویی» نوشت. دکتر غنینژاد متعاقبا در واکنش به یادداشت مذکور، مقالهای در«دنیای اقتصاد» با عنوان «افسانه شیرین مصدق در برابر واقعیات تلخ تاریخی» (۴اردیبهشت سال جاری) به چاپ رساند. آنچه میخوانید نقد کورش احمدی بر آن مقاله است:
من هیچوقت قصد نداشتم بهصورت جدی وکالت کنم. من همیشه خودم را متعلق به دنیای دیپلماسی میدانستم. از دوران دبیرستان شروع به یادگیری زبان آلمانی کردم و به حدی در آن مهارت پیدا کردم که وقتی معلممان ناگهان کلاس را ترک کرد، من در سن هفدهسالگی بهعنوان معلم جایگزین انتخاب شدم. تا زمانی که از دانشگاه فارغالتحصیل شدم، به زبان آلمانی روان صحبت میکردم و فرانسه و کمی روسی هم میدانستم.
دنیای اقتصاد:
در کتابخانهام، میان کتابها، اوراق و یادگاریهایی که نشان از پنج دهه فعالیت در حقوق بینالملل دارند، مدل زیبایی از یک کشتی، CSS Alabama، نگهداری میکنم. پسرم، استاد حقوق بینالملل در دانشگاه وین استیت، به مناسبت هشتادمین سالگرد تولدم، این مدل را بهعنوان هدیهای به من اهدا کرد. هدیهای بسیار مناسب از یک وکیل حقوق بینالملل به وکیل دیگر. CSS Alabama که نامش بیانگر خصوصیات یک کشتی تندرو با کف مسی است، در دوره گذار از عصر بادبان به بخار خدمت میکرد. این کشتی برای ایالات متحده کنفدرالی که دوران وجود کوتاهی داشت، فعالیت میکرد. با این حال، بهدلیل تهدیدات ناشی از محاصره دریایی که نیروهای اتحادیه در طرح «آناکوندا» تحت رهبری ژنرال وینفیلد اسکات اجرا میکردند، این کشتی در هیچ کارگاه کشتیسازی در جنوب ساخته نشد، بلکه Alabama در بیرکنهد، انگلستان ساخته شد.
دنیایاقتصاد:
ادوارد پالمر تامپسون (۳مارس۱۹۲۴ - ۲۸اوت۱۹۹۳) را بزرگترین مورخ معاصر جهان پس از فرناندو برودل - از بنیانگذاران مکتب آنال - دانستهاند. او مورخی با روششناسی خاص خود بود؛ کنان مالیک، تحلیلگر گاردین در مقالهای شهامت، دقتنظر و درایت در تبیین وقایع تاریخی را از مشخصههای کار فکری عظیم او تلقی کرده است.
کتاب خاطرات دکتر «امیراصلان افشار» برای من بسیار جالب بود. یکی بهخاطر نکات مهمی که در آن آمده است و دیگر بهدلیل کنجکاوی شخصی، زیرا زمانی که دیپلماتی جوان در واشنگتن بودم، او سفیر و رئیس من بود. در اینجا قصد من فقط بازگویی یکی دو نکته بسیار جالب از آن کتاب درباره خاطرهای از سفر مرحوم دکتر مصدق به لاهه و حضورش در دادگاه لاهه در تابستان۱۳۳۱ است.
دنیای اقتصاد -دکتر حمید قنبری:
شش دهه کار حرفهای قاضی چارلز ان.براور در زمینه حقوق و خدمات عمومی، او را به دور دنیا برده است؛ از کاخ سفید تا لاهه، با توقفهای بسیاری در میانه. قاضی براور پس از فارغالتحصیلی در مقطع لیسانس با درجه ممتاز از دانشگاه هاروارد، بهعنوان کارمند سرویس خارجی ایالات متحده پذیرفته شد. از او خواستند به تحصیل در رشته حقوق ادامه دهد و او در سال ۱۹۶۱ مدرک حقوق خود را از هاروارد دریافت کرد، پس از یکسال در آلمان به عنوان بورسیه فولبرایت پذیرفته شد. کار کردن در دفتر وکالت وایتاند کیس در والاستریت، نیویورک، برای او جذاب بود؛ زیرا علاقهمند به فعالیتهای دادگاهی بود و میخواست در ایالت خود، نیوجرسی، وارد عرصه سیاست شود. با این حال، فقط چهار ماه پس از ارتقا بهعنوان شریک، از این دفتر استعفا داد تا به وزارت خارجه ایالات متحده بپیوندد و در آنجا، پس از سه سال، بهعنوان مشاور حقوقی موقت منصوب شد. این تجربه مقدمهای بود برای پیشرفت او در سمت دیپلمات حرفهای.
دنیایاقتصاد:
همزمان با ۲۹فروردینماه، روز جهانی بناها و محوطههای تاریخی خبر انصراف ایران از عضویت در شورای بینالمللی موزهها (ایکوم) و شورای بینالمللی محوطهها و بناها (ایکوموس) منتشر شد؛ خبری تعجببرانگیز که در آغاز گمان میرفت یک بازی رسانهای است، اما دیری نگذشت که متن لایحه هیات دولت همرسانی شد. ماجرا از این قرار است که دولت در تاریخ ۲۶فروردین سال جاری لایحهای را که در جلسه ۱۸بهمن۱۴۰۲ به پیشنهاد معاونت حقوقی ریاستجمهوری به تصویب هیات وزیران رسیده بود، به مجلس شورای اسلامی ارسال کرد.
دنیایاقتصاد:
ارنست امیل هرتسفلد (زاده ۲۳ژوئیه۱۸۷۹ - درگذشته ۲۰ ژانویه۱۹۴۸) باستانشناس و ایرانشناس آلمانی بود که در سال۱۹۲۰ کرسی استادی جغرافیای تاریخی مشرقزمین در دانشگاه برلین و مقام نخستین استاد رسمی باستانشناسی خاور نزدیک را بهدست آورد و همزمان به تدریس در رشته زبانشناسی شرق پرداخت. ۳خردادماه ۱۳۰۷ شمسی مجلس شورای ملی «قانون استخدام پروفسور ارنست هرتسفلد تبعه دولت آلمان برای معلمی السنه قدیمه (زبانهای باستانی) و تاریخ قدیم ایران» را تصویب کرد که در آن آمده بود: «ماده اول- مجلس شورای ملی به دولت اجازه میدهد که پروفسور ارنست هرتسفلد معلم دارالعلوم برلن و تبعه دولت آلمان را برای مدت سهسال از تاریخ تصویب به جهت معلمی السنه قدیمه و تاریخ قدیم ایران و جغرافیای تاریخی و معرفت (شناسایی) به آثار عتیقه استخدام نماید.
دنیای اقتصاد-گروه تاریخ و اقتصاد:
ابوالقاسم خردجو را بهعنوان مدیری تکنوکرات میشناسند که در دوره نخستوزیری مصدق، عضو هیات خلع ید بوده و پس از کودتا، کارشناس سازمان برنامه و بودجه و رئیس بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران. او سمپات حزب توده در دهه۱۳۲۰ بوده؛ دههای که اغلب جوانان تحصیلکرده به احزاب مخالف حکومت روی آورده و سودای تغییر ساختار سیاسی کشور را داشتند. خردجو سال۱۲۹۴ در یک خانواده مذهبی و بازاری در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدرسه دارالفنون و دانشسرای عالی پی گرفت و در مدرسه اقتصاد لندن (رشته حسابداری) به سرانجام رساند. از پاییز سال۱۳۳۵ تا سال۱۳۳۹ کارمند بانک جهانی در واشنگتن بود. پس از تاسیس بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران مدیریت آن را به عهده گرفت و تا سال۱۳۵۷ بهعنوان مدیر آن بانک باقی ماند. به دنبال انقلاب اسلامی او نیز تحت تعقیب قرار میگیرد، اما خود را از طریق ترکیه به آمریکا میرساند و تا زمان مرگ در تابستان۱۳۶۵ زندگی خود را در واشنگتن میگذراند. آنچه میخوانید بخشهایی ویراسته از گفتوگوی خردجو با پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد است.
در آغاز برنامه عمرانی سوم (۱۳۴۶- ۱۳۴۱ش) دولت ایران معتقد بود که به راهانداختن سرمایهگذاری صنعتی در بخش خصوصی نیازمند تاسیس یک موسسه اعتباری و سرمایهگذاری مجهز به یک مدیریت آزموده و کارمندان صلاحیتدار است که سیاستهای سرمایهگذاری سالم را بهطور مداوم تعقیب کند. به علاوه معتقد بود چنین موسسهای باید به موسسات بانکی و سرمایهگذاری کشورهای صنعتی دسترسی داشته و با آنها در تماس دائم باشد تا موسسات ایرانی از تجارب ارزندهای که آنها بهدست آوردهاند، بهرهمند شود و نیز بتواند تماسها و روابط مفیدی برای جلب سرمایهگذاریها و تخصصهای فنی مورد نیاز برای پیشرفت صنایع ایرانی فراهم کند.
دنیای اقتصاد -گروه تاریخ و اقتصاد:
در سال ۱۳۰۶ش پس از سفر تیمورتاش به آلمان، زمینه برای ورود شرکتهای صنعتی و حضور متخصصان آلمانی در ایران فراهم شد. تیمورتاش با «براون» نماینده کشور آلمان به توافق رسید که صنایع سنگین آن کشور با اعتباری حدود ۴۰میلیون مارک ظرف مدت هشتسال در ایران طرحهای بزرگ صنعتی را اجرا کنند. در این میان، شرکت «کروپ» طراحی و اجرای کارخانه ذوب آهن را به عهده گرفت. این شرکت که در سال۱۸۸۱ راه اندازی شده بود در نوع خود جزو پیشگامان ساخت کورههای ذوب آهن در دنیا بود. هدف اولیه از ساخت این کارخانه، تامین ریلهای مورد نیاز برای راهاندازی شبکه راهآهن سراسری بود. کارشناسان هزینه ساخت کارخانه ذوبآهن را ۱۲میلیون تومان برآورد کردند که برای دولت ایران مقرون به صرفه نبود. قرار بر این شد که دولت، ساخت راهآهن را با ریل وارداتی آغاز کند و همزمان، ساخت کارخانه ذوبآهن کوچکی را پی بگیرد که هزینه ساخت آن ۴.۵میلیون تومان و مدت زمان ساخت، پنج سال برآورد میشد. این شرکت تا سال۱۳۱۸ش ابزار و ادوات بخش زیرساختی یک کارخانه ذوب آهن را وارد ایران کرد که ارزش مجموع آنها چهار میلیون و ۱۲۵هزار رایش مارک بود.