مصالحه پس از منازعه

آزاده حیدری: مسافرت به ایران به همراه سفیرکبیر روسیه در سال ۱۸۱۷م.، عنوان سفرنامه‌ای است که توسط موریس دوکوتزبوئه، فرزند نویسنده بزرگ آلمان، آگوست دوکوتزبوئه نگارش شده است. موریس دوکوتزبوئه با همراهی سفیرکبیر روسیه همزمان با پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار و ولیعهدی عباس میرزا به ایران سفر کرده و پس از مراجعتش از ایران با اجازه سفیرکبیر، مشاهدات خود را نگاشته و مدعی است که مکتوباتش مفید و مطابق حقایقی است که با چشم خود دیده است.

اگرچه در برخی موارد اطلاعات نادرستی درباره آداب و رسوم، اوضاع جغرافیایی و.... ارائه کرده است. موریس دوکوتزبوئه و هیات همراه، در تاریخ ۷ مه‌۱۸۱۷م. مطابق ۱۱۹۶ ش. پس از عبور از ایروان و مناطق مختلف ایران، سرانجام به سلطانیه رسیدند و پس از یک سفر ۶ ماهه، در دوم اکتبر همان سال از مسیری که به ایران آمده بودند، گذر کرده و به سمت روسیه حرکت کردند. موریس که پس از مراجعتش از ایران برای نقشه‌برداری گروزینی (گرجستان- روس) انتخاب شده بود، ظاهرا جایگاه خاصی نزد سفیر کبیر روسیه داشته و سفیر کبیر هم توجه و التفات خاصی به او نشان می‌داده است. در هنگام ملاقاتشان با شاه ایران؛ فتحعلی‌شاه قاجار، سفیر کبیر در معرفی موریس می‌گوید: «این جوانی است که دور عالم را گردش کرده و فعلا برای شرفیابی به ایران آمده است.» موریس هم در انتهای شرح سفرِ خود به‌طور اختصاصی از حسن خلق و کمک‌ها و مساعدت‌های ژنرال، سفیر روسیه تشکر و قدردانی می‌کند.

فتحعلی‌شاه قاجار نیز آن‌طور که در سفرنامه نقل شده است، احترام و توجه خاصی نسبت به سفیرکبیر و هیات همراه داشته و به خوبی از آنها پذیرایی و استقبال می‌کرده و طی مراسم تشریفاتی خاص با اهدای هدایای گرانبها، آنها را مورد لطف خود قرار می‌داده است. او همچنین حکم کرد که تمامی مخارج حمل‌ونقل و آذوقه یومیه آنها به عهده دولت ایران باشد. موریس و هیات همراه از طریق ایروان وارد ایران شدند. موریس به شرح و بیان تاریخ ایروان می‌پردازد و ادعا می‌کند که تاریخ ایران از تاسیس و بنای این شهر چیزی نمی‌نویسد. او می‌گوید: «ایرانیان در سنه ۱۶۰۴ م. برای دومین‌بار ایروان را به فرماندهی شاه عباس کبیر پس گرفتند و قلاع نظامی‌اش را تکمیل کردند.» آنها پس از عبور از نخجوان، جلفا و مرند، به شهر تبریز رسیدند و سپس به جهت استراحت و استفاده از آب و هوای مناسب تر به تفریحگاه اوجان سفر کردند. شاهزاده عباس‌میرزا تا ورود فتحعلی‌شاه، این محل را برای اقامت آنها تعیین کرده بود. سپس با عبور از منطقه ترکمانچای به میانج (میانه) سفر کردند. پس از گذر از قافلان کوه و سرچم به زنجان رسیدند و پس از اقامت کوتاهی به سلطانیه عزیمت و بیشترین زمان خود را در آنجا اقامت کردند. در طول مدت اقامت‌شان، به بازدید از قصر سلطانیه، مساجد قدیمی و مقبره حسین کاشی و همچنین اشیای گرانبهای قصر سلطنتی فتحعلی‌شاه پرداختند.

موریس، پس از بازدید از قصر فتحعلی‌شاه می‌نویسد: «پس از مشاهده این تمول بیکران قدری به کارها و مشیات الهی دقیق شدم که چقدر خانواده‌ها از تقسیم این ذخائر و خزائن موجود در این اطاق کوچک ممکن بود خوشبخت شوند ولی تمام در دست کسی است که برای او هیچ مصرفی ندارد.» در این سفرنامه، صف‌آرایی مردم جهت استقبال از هیات روسی و مراسم شرفیابی به حضور فتحعلی‌شاه و سایر مقامات دولت، میهمانی‌ها و اهدای هدایا و تحف و ارسال هدایای سفیر کبیر به فتحعلی‌شاه و... به کرات ثبت شده است. او در سفرنامه‌اش به مسائل متنوعی اشاره کرده است. آداب و رسوم، خلق و خوی ایرانیان، خانه‌های آنها، باغ‌ها و بازارها، وسایل حمل‌ونقل در ایران، قریه‌ها و شهرها و... از این قبیل است. او همچنین به شخصیت و خصوصیات اخلاقی و ظاهری افرادی همچون عباس میرزا، ولیعهد و خاندانش، شاهزاده عبدالله و فتحعلی‌شاه اشاره کرده است. یکی از مهم ترین وقایع ثبت شده در سفرنامه موریس، جلسه مناظره بین او (موریس) و میرزا عبدالوهاب وزیر، ملقب به معتمدالدوله (متخلص به نشاط)، با حضور منجم مخصوص و ریاضیدان قابل (البته از دید وزیر) در موضوع علم نجوم و منجمی بوده که به شرح آن پرداخته است. اما به نظر می‌رسد مصالحات و برقراری روابط حسنه ایران با دولت روسیه می‌تواند یکی از عمده اهداف سفر این هیات روسی به ایران باشد. به‌طوری که موریس قبل از شرح سفر خود به ایران، به جنگ سال ۱۸۰۵م. بین ایران و روس اشاره کرده است.

در اثبات این امر، همین بس که سفیرکبیر، نامه پادشاه خود را شخصا به دست شاه ایران، فتحعلی‌شاه قاجار داده و ایراد می‌کند: «امپراتور روسیه سلطان با اقتدار من که نهایت عزم و ثبات را در تحکیم اصول متخذه و احساسات صمیمانه خود دارد، همیشه قدرت و موفقیت اعلیحضرت را خواستار و تثبیت عهد و میثاق مودت‌آمیزی را که با توافق آن اعلیحضرت با دولت ایران برقرار نموده خواهان است. چقدر خوشبختم که این بنده برای ابراز احساسات پاک مخدوم خود که خدا را گواه پاکی آن نسبت به ایران می‌گیرم، انتخاب شده‌ام.» این بیانات به زبان ترکی که خوشایند شاه بود، ترجمه و بیان شد. سپس فتحعلی‌شاه به سفیر امر فرمودند که مقابل تخت روی صندلی بنشینند. آن‌طور که موریس نوشته است، «این افتخاریست که تا حال هیچ‌یک از اروپاییان بدان نائل نگشته بودند.» سپس فتحعلی‌شاه از آنها دعوت به ملاقات و معرفی بیشتر کرد و اظهار کرد که اگر اعلیحضرت الکساندر به ملاقات من آید، یقینا از ایشان استقبال خواهم کرد. در انتهای گزارش سفر، موریس به فعالیت‌های سیاسی سفیرکبیر روسیه، به‌طور غیرمستقیم و به قرارداد ۲۷ اوت فی‌ما‌بین ایران و روسیه اشاره می‌کند اما مفاد آن را توضیح نمی‌دهد. او می‌نویسد: «سفیر کبیر تمام کارهای خود را به خوبی و جلدی انجام داد و باید گفت که این موفقیت در نتیجه مساعی شخصی ایشان بوده است.» مورخه ۲۷ اوت، عهدنامه‌ای بین دولتین ایران و روس امضا و بعدازظهر همان روز برای شرفیابی و اجازه مرخصی از خدمت فتحعلی‌شاه تعیین شد.

از طرفی میرزا عبدالوهاب وزیر، ملقب به معتمدالدوله (نشاط) که زمام امور خطیره مملکت در کف او بود، نامه‌ای با مهر و امضای مخصوص خود، امضای میرزا شفیع صدراعظم و عده‌ای دیگر به تاریخ شوال ۱۲۳۲ق. (اوت ۱۸۱۷) می‌نویسد. متن این نامه که نشان از ذوق سرشار او از بابت انعقاد قرارداد فی‌مابین دو کشور ایران و روسیه دارد، به این شرح است: «... اراده راسخ و میل ملوکانه ما فعلا برآن است که برای تامین و تعالی مملکت عقد اتحاد و یگانگی را با سایر ممالک منعقد سازیم و انعقاد روابط صمیمانه و دوستانه با دولت روسیه، بسی نشان سعادت است و کسانی که در تحت لوای این دولت به نفع دو مملکت گامی برداشته و خدمتی بسزا کرده‌اند، قرین افتخار و مباهات ساخته و با اعطای امتیازات شاهانه خود سرافراز می‌نماییم.»

منبع: پیام بهارستان، شماره 4