از ماشین بخار تا هوش مصنوعی

ما امروز در گذر سده‌ها بلکه هزاره‌ها و در پی انقلاب‌های گوناگون از اختراع آتش، کشاورزی، صنعت، رایانه و هوش مصنوعی به همین اکنون پرتاب شده‌ایم. با این سیر دگرگونی‌ها در درون و برون ما، با این همه تغییر شگرف در زمان و جامعه انسانی، این پرسش پیش می‌آید که چرا فرهنگ انسانی - با کنشگری انسان که این همه دگرگونی را و این همه را ابداع کرد و آفرید- همواره لایه‌هایی بسیار متاخر و کند از دوران گذشته، پیش از کشاورزی، پیش از صنعت و پیش از رایانه و..‌. را در خود حفظ کرده است. این زنجیره نمودها در هر دوره‌ای ما را به این پرسش ساده رهنمون می‌کند که چرا لایه‌های زمان با یک سرعت پیش نمی‌روند.

ممکن است یک فرهنگ در حوزه فناوری، سیستم‌های رایانه و دیجیتال توسعه‌یافته و جلوافتاده باشد؛ ولی در ابعاد دیگر دچار کندی، تاخر یا توقف شده باشد. این واقعیتی است که جزئی از تجربه زیسته انسانی و بخشی انکارناپذیر از دنیا؛ از فضای ناهمگون فرهنگی در عصر نوین است. با این رویکرد، این پرسش پیچیده ولی به ظاهر ساده پیش می‌آید که تحول تمدن و فرهنگ از اشکال ابتدایی به صور دیجیتال و هوشمند امروز، همیشه دلیلی بر تحول همزمان در ذهنیات و تحول «گرایش‌های از پیش داده» و جاری انسانی نیست. به علاوه گواهی بر آن است که تحول مداوم به معنی رشد و توسعه منسجم فرهنگ‌ها نیست. شاید در عصر هوش مصنوعی، فرهنگ‌هایی وجود داشته باشند که هنوز از جهاتی در لایه‌های زمانی سده‌های دور جریان دارند یا در برخی ابعاد با اکنون، همزمان و هماهنگ نیستند. لذا با اینکه با واژگان نو و «پیش‌مفهوم‌های برآمده از سازه‌های فرهنگ هوش مصنوعی و دیجیتال و دانش‌بنیان» روبه‌رو شده ولی از درونی‌سازی آنها به‌صورت فرهنگی ناتوان هستند.

superbig_bcs def 11-21 copy

مشهودشدن تفاوت در لایه‌های فرهنگی و ناهمزمانی فرهنگ‌ها در عصر دیجیتال گواهی بر این است که در برخی زیست‌بوم‌ها، تحولات جهانی به‌طور ایجابی درونی نشده‌اند. بنابراین زبان‌های فرهنگی هم کاملا با موقعیت کنونی و دگرگونی‌هایی که به سرعت نمایان می‌شوند هماهنگ نیستند؛ اگرچه انسان‌ها در فرهنگ کنشگرند، از آن تاثیر پذیرفته و بر آن تاثیر می‌گذارند و با پیش‌داشت‌های ذهنی و تجربه زیسته به آینده می‌اندیشند؛ اما آینده نزدیک، به تبع آن متکثر، محتمل، نسبی و امکان‌پذیر یا گاهی نمادین است؛ چون فضاهای تجربه فرهنگی همانند هم نیستند. ناهمزمانی فرهنگ‌ها و پیچیده‌ترشدن تحول و شتاب آن موجب شده  است که بسیاری مفاهیم، متکثر شوند، شبه‌دموکراسی‌ها، شبه‌مدرنیسم‌ها، چندمعنایی‌ها و... مثلا سواد به انواع گوناگون درآمده است: سواد تحصیلی، سواد اقتصادی، سواد رسانه‌ای و... یا هوش اجتماعی، هوش اقتصادی، هوش مالی و همین‌طور بسیاری مفاهیم دیگر جغرافیایشان تحول یافته است. بسیاری مفاهیم، پسوندهای وصفی گرفته‌اند و مدلولشان تحول یافته یا ابعاد دیگری یافته‌اند. تاخر زبان فرهنگی، در شتاب فزآینده تاریخی، به معنای ناهمزمانی با «تحولات زایا» ست. از آنجا که تاریخ لایه‌های زمانی ناهماهنگ دارد - برخی لایه‌ها جلوتر و برخی در حالت تاخر هستند- حوزه‌های فرهنگی و شناختی نیز با هم هماهنگ و همزمان نیستند. مصداق‌های این ناهماهنگی در جهان امروز در شیوه‌های تعامل و انطباق فرهنگی به خوبی مشهود است. لذا با تکیه بر دریافت برخی آینده‌پژوهان، با ورود به دوره هوش مصنوعی، با وجود درهم‌تنیدگی و برهم‌کنشی سازنده و بازتولید هژمونی‌ها، این ناهمزمانی‌ها بیشتر نمایان می‌شود. در واقع یکی از تهدیدها در دنیای نوین تاخر و  «ناعصری‌بودن» با تحولات جدید است. از این رو، تلاش برای انطباق هوشمندانه و مسوولانه با واقعیت‌های زایا همیشه یکی از چالش‌های پیش‌روی جوامع است. در کشور ما، دست کم این چالش از دوران مشروطه تاکنون که پا به عصر هوش مصنوعی گذاشته‌ایم آغاز شده و تداوم یافته است.

منبع: مردمنامه