ارمنیان و مسلمانان قفقازی مستقر در ایران، عاملان گسترش نفوذ روس‌ها در این کشور بودند و در نتیجه از این طریق به رونق بازرگانی ایران کمک می‌شد. به علت ممنوعیت ترانزیت از خاک روسیه، انحصارا راه‌های شمال به روی واردات روسی باز بود. در چنین شرایطی، جاده‌های جنوب بسیار طولانی و حمل‌و‌نقل از آن طریق فوق‌العاده پرهزینه بود. راه کاروان‌رو از طرابوزان تا تبریز، نمی‌توانست با راه‌آهن رقابت کند. دولت روسیه به این امتیازات طبیعی، کاهش تعرفه حمل‌و‌نقل و امتیاز پاداش متعلق به صادرات را هم اضافه کرد.

بانک استقراضی کالاهایی را با ودیعه خاصی دریافت نمود و به غیر از بازرگانان خریدار محصولات روسی، از کسان دیگر، بیعانه‌ای نپذیرفت. یک چنین شیوه حساب شده‌ای، بسیار ثمربخش بود و بالاخره موجب شد دایره فعالیت تجارتی روس‌ها سال به سال گسترش بیشتری پیدا کند و همدان و اصفهان و سیستان را هم زیر چتر داد و ستد خود بگیرند. پارچه‌های نخی و قند روسی با پارچه‌های هندی و قند فرانسه به رقابت برخاستند. نمایندگان وزارتخانه‌های امور خارجه، جنگ و دارایی روسیه که سه واحد اغلب ناهماهنگ هستند، آشکارا دست به دست هم دادند تا شاهد و نشان‌دهنده پیشرفت نفوذ ملی کشور خویش باشند.

سازمان نفوذی انگلستان، البته بیش از روس‌ها دست به کار شده بود. اداره‌های تلگراف که در سرتاسر ایران جای پایی داشت، به عنوان تکیه‌گاه و مظهر نفوذ قدرت انگلیس در ایران به شمار می‌رفتند. در سال ۱۸۶۴ روی کابل خلیج فارس، در نقطه اتصال خط کراچی به «فاو»، در مصب «شط‌العرب»، خط بوشهر به تهران نیز دائر شد که در مسیر اروپا خط ترکیه را مضاعف می‌کرد. در سال ۱۸۷۰ شرکت زیمنس، بعد از کسب توافق دو دولت آلمان و روس، خط مزبور را از طریق موسسه تلگراف هند - اروپا، در میان ارس و تهران به شبکه بحری متصل نمود.

شعبه ایرانی تلگراف هند - ایران توسط اداره تلگراف هندوستان که خط تهران تا مشهد نیز به آنها سپرده شده است، نظارت می‌شود. مابین بوشهر و شیراز، توقفگاه‌هایی ساخته شده که برای مسافران آن نواحی، نعمت غیرمترقبه‌ای است، مشروطه ایران، پیوند و ارتباط خود با شهرهای مختلف را، مدیون خطوط تلگراف انگلیسی است. مردم عادت کرده‌اند، در موارد لازم، دفتر تلگرافخانه‌ها را به اشغال خود درآورند و با هم ارتباط مستقیم برقرار کنند.

در سال ۱۸۸۹، بانک شاهنشاهی ایران که به عنوان یک بانک دولتی، امتیاز نشر اسکناس را داشت، تاسیس گردید. این شرکت انگلیسی، در سراسر ایران شعبه دارد. عملیات بانکی آن، منحصر به پذیرش پیش‌پرداخت‌های دولت یا بازرگانان معتبر است. ضمنا برای رجال ایران حساب پس‌انداز باز می‌کند و به اعتبار حمایت بریتانیا، نقدینه آنان را، در جایی محفوظ و مطمئن نگه می‌دارد.

سایر امور مالی یا صنعتی که چند بار به مرحله آزمایش گذاشته شده بود، به ابتکار خود انگلیسی‌ها، ادامه پیدا نکرد. اما از میان عملیاتی که آغاز شده بود، تنها کار راه‌سازی از سوی شرکت لینچ، در دره کارون که عبارت از ایجاد یک راه‌ آبی به منظور حمل‌و‌نقل کالاهای تجارتی بود، به انجام رسید. یک سرویس کشتیرانی نیز از سوی همین شرکت، در دو نهر پایین رودخانه، از محمره تا اهواز و از اهواز تا شوشتر دائر است. از شهر اهواز تا اصفهان نیز، به گشودن راهی کاروان‌رو که از میان کوه‌های بختیاری می‌گذرد، از سوی آنان اقدام گردیده است. ضمنا نسبت به مرمت جاده شوسه از تهران به قم و سلطان آباد که قرار است از طریق بروجرد و خرم‌آباد به جاده شوشتر متصل گردد، همت گماشته‌اند.

در شیوه نفوذی انگلیسی‌ها، تلگراف، همان نقش را دارد که راه‌ها در شیوه نفوذی روس‌ها دارند. اگر عملکرد سیم‌ها و دستگاه‌های مخابراتی ضعیف باشد، معنایش این است که باید حوزه عملیات انگلیسی‌ها را گسترش بیشتری داد. در برابر پایگاه‌های روسی که گام به گام و حساب شده و یک دست در شمال ایران و اخیرا در حوالی جنوب هم آثار نفوذ و رسوخ تدریجی‌شان، مشهود شده است، انگلیسی‌ها هم در هر شهری با تشکیلات کم و بیش مشابه هم، مانند استقرار بانک شاهنشاهی، ایجاد تلگرافخانه، تاسیس نمایندگی‌های تجارتخانه‌های بزرگ که حمل‌و‌نقل ایران را در اختیار خود دارند، اعزام هیات‌های مذهبی پروتستان، فعال‌تر از «پرسبیترین»‌های آمریکایی در شمال و بی‌حال‌تر از «انگلی‌کان»ها در جنوب، بالاخره به نحوی از انحاء در همه جا حاضر و ناظرند. این نکته، نیازی به توضیح و تذکر ندارد که اگر نفوذ روس‌ها اختصاصا در قسمت آذربایجان و ایالت‌های کرانه خزر و خراسان قوی است، در عوض هر چه به سوی جنوب ایران، نزدیک‌تر می‌شویم نیرو و نفوذ انگلیسی‌ها قوی‌تر و پردامنه‌تر احساس می‌شود. خلیج‌فارس به طور دربست در دست بریتانیا است و تقریبا انحصار کشتیرانی در این دریا را اختصاصا در اختیار خود دارد.

شرکت «بریتیش ایندیا» خدمات پستی را به عهده دارد و انگلستان از طریق راه‌هایی که در زیر به شرح آن می‌پردازیم، با ایران دادوستد می‌کند: از طریق بندرعباس با کرمان و مشهد، از راه [بندر] لنگه با لارستان، از بوشهر و محمره [خرمشهر] با استان‌های مرکزی؛ از طریق بصره با بغداد و مناطق غربی ایران. بوشهر در حقیقت مرکز اصلی موسسات انگلیسی در جنوب است: خانه نماینده انگلستان در «سبزآباد»، ساختمان‌ها و تاسیسات تلگراف، کشتی مراقب بندر که در لنگرگاه این بندر کوچک لنگر انداخته است و آثار دیگری از این دست همه نشان دهنده قدرت و نفوذ انگلیسی‌ها در این منطقه هستند. بوشهر تنها شهر ایران است که در آن زبان انگلیسی رواج دائمی دارد. بازرگانان ارمنی و زرتشتی، کارکنان هندی، زمین‌داران بزرگ جنوب ایران، حتی گاهی بعضی از سران ایل‌ها، تحت نفوذ انگلیسی‌ها هستند.

پزشک مخصوص مقر نماینده انگلیس در کلیه خدمات پزشکی خلیج دخالت می‌کند و مشاغل عمده بهداشتی را به افسران بهداری هندی سپرده است. سیم‌های تلگراف به چند شعبه تقسیم شده و تلگرافچی‌ها، جزیره «هنگام» واقع در قسمت ورودی تنگه هرمز را به اشغال خود درآورده‌اند تا از آن جزیره خطوط تلگرافی را به پایگاه بندرعباس متصل کنند.

با همه این مطالب، تجارت انگلیس، در برابر تجارت روس، دائما سیر نزولی دارد. در سال ۱۸۸۹ لرد کرزن، معاملات انگلستان و هندوستان را با ایران هفتاد و پنج میلیون، ولی معاملات روس‌ها را پنجاه میلیون [فرانک] تخمین زده بود. در سال ۱۹۰۲-۱۹۰۱، آماری که توسط کارکنان بلژیکی اداره گمرکات تهیه شد، صادرات انگلیسی را معادل پنجاه و نه میلیون و صادرات روسی را نود و شش میلیون نشان می‌دهد. در دوره عقد قرارداد روس و ایران، مطابق آمار، مجموع معاملات روس‌ها بالغ بر حدود یکصد و هفت میلیون [فرانک] شده است، ولی ارزش معاملات انگلیسی‌ها از مبلغ هفتاد میلیون تجاوز نمی‌کرد.