سرمایه‌گذاران حقوقی چطور درباره شرکت شما قضاوت می‌کنند؟

این مساله برای تمامی بخش‌های یک کسب‌وکار نیز صادق است. هرچند با مکانیزه شدن برخی وظایف، آن دسته از افراد که تخصص کمتری دارند، نگران از دست دادن شغل خود هستند، اما باید قبول کرد تکنولوژی در عین حال باعث به وجود آمدن بسیاری مشاغل جدید نیز شده است.تکنولوژی همچنین امکان ساخت و راه‌اندازی یک کسب‌وکار را به مراتب ساده‌تر کرده است. از سوی دیگر، ورود بنگاه‌های جدید به بازارها، رقابت را افزایش می‌دهد و برای اینکه یک شرکت بتواند در این رقابت پیروز شود و از سایرین جا نماند، هر روز باید با ایده‌ای نوین، حرفی جدید برای گفتن داشته باشد. این چرخه نوآوری همه را به پیش می‌برد و جریانی رو به رشد را ایجاد می‌کند.

اما برای اینکه به بازار ثابت کنید لیاقت ماندن در آن را دارید، به کانال‌های تخصصی برای ایجاد ارتباط با سایرین و مخاطبانتان نیازمندید. چند دهه قبل در میان شرکت‌های بورسی دنیا، با توجه به سازوکار محدودتر معاملات، شرکت‌ها لزومی به ایجاد و تخصیص نیرو برای برقراری «ارتباط با سرمایه‌گذاران» نمی‌دیدند. اما با گذشت زمان، این مفهوم جای خود را در میان شرکت‌های سهامی عام و اکنون حتی در میان شرکت‌های سهامی خاص باز کرده است. شرکت‌های بزرگ، تیمی از خبره‌ترین متخصصان را برای این بخش به‌کار می‌گیرند، چرا که متوجه شده‌اند یک اشتباه می‌تواند برای آنها هزینه گزافی در بازار به همراه داشته باشد.

 

چرا تحلیلگران «خریدمحور» اهمیت یافتند؟

همین‌طور که در شرکت‌ها، بخشی تخصصی برای این امر شکل می‌گیرد، متقاضیان یا به عبارتی سرمایه‌گذاران نیز کم‌کم به لزوم داشتن راهنمای متخصص برای سرمایه‌گذاری خود پی برده‌اند. سرمایه‌گذاران معمولا برای تصمیم‌گیری‌های خود از نتایج بررسی‌های تحلیلگران بهره می‌گیرند. در مقاله قبلی توضیح دادیم که در دنیای بورس، دو دسته اصلی از تحلیلگران در بازار فعالیت می‌کنند. تحلیلگران «فروش‌محور» و تحلیلگران «خریدمحور».تحلیلگران فروش‌محور که از سوی کارگزاری‌ها یا تامین سرمایه‌ها به‌کار گرفته می‌شوند، با تحلیل شرکت‌های مختلف به مشتریان این موسسات مالی پیشنهاد خرید، فروش یا نگهداری سهام شرکت‌ها را می‌دهند. این تحلیلگران برای یافتن پاسخ سوالات خود درباره شرکت، با مدیر ارتباط با سرمایه‌گذاران تماس می‌گیرند. درباره اهمیت و تاثیرگذاری پیشنهادهایی که این تحلیلگران به مشتریان یا همان سرمایه‌گذاران خرد ارائه می‌کنند، در مطلب پیشین توضیح دادیم.

به‌دلیل تاثیرگذاری ویژه‌ای که نتایج بررسی تحلیلگران فروش‌محور بر تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران خرد و کلیت بازار می‌تواند داشته باشد، سالیان سال، تمرکز عمده بخش ارتباط با سرمایه‌گذاران شرکت‌های بورسی تنها بر این تحلیلگران قرار داشت. تا اینکه چالشی در بازارهای بورسی باعث ایجاد تحولی نوین و شکل‌گیری دسته دومی از تحلیلگران شد.

از آنجا که بسیاری از شرکت‌های بورسی، خود مشتریان موسسات تامین سرمایه بودند، نتایج بررسی‌های تحلیلگرانی که از سوی این موسسات مالی به‌کار گرفته می‌شدند، رفته‌رفته از حالت بی‌طرفانه خارج شد. موسسات مالی و تامین سرمایه‌ها از ترس اینکه مبادا بر اثر ارسال سیگنال «فروش» از سوی تحلیلگران‌شان، مشتریان شرکتی خود، یا به عبارتی همان شرکت مورد بررسی را از دست بدهند، نتایج این تحلیل‌ها را تا حدی تعدیل می‌کردند. از سوی دیگر، سرمایه‌گذارانی که گوش به نتایج این تحلیل‌ها داشتند، پس از مدتی متوجه می‌شدند که شاید تصمیمی که اتخاذ کرده‌اند، آنقدرها هم تصمیم درستی نبوده است.

زمانی که نتایج بررسی تحلیلگران «فروش‌محور» تقریبا همیشه شامل سیگنال خرید بود، اوضاع به نظر برخی از فعالان بورسی آمریکا عجیب و غیرمعمول رسید؛ تا زمانی‌که در پی یک بررسی جامع، وجود تعارض منافع برای موسسات تامین مالی مشهود شد. پس از آن، در سال ۲۰۰۳ یکی از دادگاه‌های مالی نیویورک جریمه‌ای ۴/ ۱ میلیارد دلاری برای ۱۰ موسسه مالی برتر این کشور به‌دلیل وجود تعارض منافع در نتایج تحلیل‌ها و درآمد تامین سرمایه‌ها مقرر کرد. در میان این موسسات نام‌هایی چون گلدمن ساکس، سوئیس کردیت، مورگان استنلی، جی‌پی مورگان و... به چشم می‌خورد. هرچند از آن زمان با تغییر سازوکار پرداخت هزینه تحلیلگران و همچنین افزایش نظارت‌ها این مساله بهبود یافته، تا آنجا که امروز بسیاری از فعالان بازار سرمایه معتقدند چنین تعارضی در بازارها وجود ندارد، اما این تنها تغییر عمده در بازار نبود. از آن زمان، دسته دیگری از تحلیلگران به شدت رشد کردند: تحلیلگرانی که به آنها «خریدمحور» گفته می‌شود. این تحلیلگران بر خلاف دسته اول، مستقیما از سوی سرمایه‌گذاران به‌کار گرفته می‌شوند. در واقع خود این تحلیلگران «خریدمحور» به نوعی به مخاطبان نتایج بررسی‌ها و تحقیقات دسته اول از تحلیلگران یا همان «فروش‌محور» بدل شدند. این دسته جدید از تحلیلگران، به جای کارگزاری‌ها، از سوی صندوق‌های سرمایه‌گذاری، صندوق‌های پوشش ریسک، سرمایه‌گذاران حقوقی و موسسات سرمایه‌گذاری استخدام می‌شوند. آنها با بررسی دقیق نتایج بررسی‌های تحلیلگران فروش‌محور، تحلیل‌های شخصی و تخصصی خود را بر آنها اعمال می‌کنند و به کارفرماهای خود یا معمولا به مدیر صندوق پیشنهادهای خود را ارائه می‌دهند.

 

عملکرد متفاوت دو دسته از تحلیلگران

برخلاف نتایج گزارش‌های تحلیلگران «فروش‌محور» که به‌صورت عمومی ارائه می‌شوند و در دسترس تمامی مشتریان یک کارگزاری قرار می‌گیرند، گزارش‌های تحلیلگران «خریدمحور» به‌صورت انحصاری در اختیار همان صندوق یا موسسه سرمایه‌گذاری قرار می‌گیرد. همچنین تحلیل‌های آنها بسیار تخصصی‌تر و با تمرکز بر یک بخش خاص صورت می‌پذیرد.

یکی از مهم‌ترین تفاوت‌ها میان این دو دسته از تحلیلگران این است که گروه اول، از آنجا که به گروه بزرگی گزارش می‌دهد، تنها به بررسی وضعیت یک شرکت می‌پردازد. درحالی که تحلیلگران «خریدمحور» باید بتوانند تعیین کنند که آیا خرید سهام این شرکت در راستای استراتژی‌های صندوق هست یا خیر.

به عبارتی، تحلیلگر «فروش‌محور» به این سوال پاسخ می‌دهد: آیا سهام شرکت الف برای خرید خوب است؟

اما تحلیلگر «خریدمحور» باید به این سوال پاسخ دهد: آیا خرید سهام شرکت الف برای صندوق ما خوب است؟

درحالی‌که دستاورد تحلیلگران «فروش‌محور» بر اساس سوددهی سهام‌ها محک زده می‌شود، تحلیلگران «خریدمحور» بر اساس ارزش صندوق سنجیده می‌شوند. به‌طور معمول، حقوق تحلیلگران «خریدمحور» بالاتر از «فروش‌محور» است. این دو گروه ریسک‌های متفاوتی را بر عهده دارند. هرچند چه کارگزاری‌ها و چه سرمایه‌گذاران حقوقی، امروزه به جای بهره‌گیری از تنها یک یا دو تحلیلگر، گروهی از تحلیلگران را به‌کار می‌گیرند تا به این ترتیب اعتبار نتایج به دست آمده را بیشتر بالا ببرند.

 

رابطه تحلیلگران «خریدمحور» با واحد ارتباط با سرمایه‌گذاران

تا قبل از بروز بحران اقتصادی سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، روند به‌کارگیری تحلیلگران «خریدمحور» آنچنان با سرعت افزایش می‌یافت که برخی از فعالان و تحلیلگران کسب‌وکار انتظار آن را داشتند تا این دسته از تحلیلگران بتوانند به کلی جای دسته اول را بگیرند؛ هرچند این اتفاق رخ نداد و امروز هر دو گروه از این تحلیلگران با رویکردهای مختلف به سرمایه‌گذارانی که در بورس‌ها فعالیت می‌کنند، اطلاعات شرکت‌ها را ارائه می‌کنند. یکی از تفاوت‌هایی که نتایج بررسی‌های تحلیلگران «فروش‌محور» و «خریدمحور» بر قیمت سهام شرکت‌ها دارند در حجم مخاطبان آنها است.

تحلیلگران «فروش‌محور» در بازار به نوعی تعیین‌کننده قیمت سهام معرفی می‌شوند. به عبارتی اگر آنها به این نتیجه برسند که ارزش واقعی سهام و قیمت آن با هم نمی‌خوانند، به واسطه وظیفه‌شان با ارائه سیگنال درست، بازار را به سمتی هدایت می‌کنند که از حباب خارج شود. این اتفاق در بسیاری موارد در نتیجه تعداد بالای مخاطبان این دست از تحلیلگران رخ می‌دهد.  درحالی‌که در مورد تحلیلگران «خریدمحور» هرچند مخاطب نتایج بررسی آنها با حجم سرمایه بیشتری در یک شرکت حضور دارد، اما تعداد مخاطبان آنها محدودتر است.

در واقع با سیگنال فروش از سوی تحلیلگران «فروش‌محور» ممکن است بازار متلاطم‌تر شود و این مساله نتایج و عواقب ناخوشایندی برای شرکت به همراه داشته باشد. اما با تصمیم‌گیری تحلیلگر «خریدمحور» ممکن است، یک سرمایه‌گذار عمده از شرکت خارج شود و این مساله عواقب متفاوتی می‌تواند در پی داشته باشد. بنابراین، لازم است بخش ارتباط با سرمایه‌گذاران یک شرکت، با هر دو دست از تحلیلگران ارتباطی تنگاتنگ برقرار کند و بتواند هر یک را در اتخاذ بهترین قضاوت و تصمیم‌گیری یاری دهد. چنانچه ذکر کردیم، وظیفه تحلیلگر «خریدمحور» نه تنها بررسی ارزشمند بودن سهام است، بلکه استراتژی‌های صندوق نیز باید در نظر گرفته شوند. یکی از این مثال‌ها این است که برخی صندوق‌ها، تنها در شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که از انرژی‌های سبز یا دوستدار محیط زیست بهره می‌گیرند. چنانچه یکی از شرکت‌هایی که این صندوق سهامدار آن است، تصمیم به افزایش استفاده از سوخت‌های فسیلی بگیرد، دیگر سرمایه‌گذاری در آن، در راستای استراتژی صندوق نخواهد بود و این مساله می‌تواند باعث خروج این سرمایه‌گذار شود.

 

تحلیلگران، ناظران بیرونی شرکت شما هستند

ایجاد رابطه نزدیک با تحلیلگران بازار، فایده بزرگ دیگری نیز می‌تواند برای شرکت داشته باشد. از آنجا که این افراد وضعیت شرکت شما را در چارچوب‌های متفاوتی می‌سنجند، نتایج بررسی‌های آنها می‌تواند به مدیران هشدارهای به‌موقعی را بدهد. این تحلیلگران، شرکت شما را در مجموعه‌های مختلفی مانند صنعتی که به آن تعلق دارید یا نسبت به رقبای شما بررسی می‌کنند.

مدیران بخش ارتباط با سرمایه‌گذاران که در ارتباط با این تحلیلگران هستند، می‌توانند بر اساس پرسش‌ها و تاکیدهایی که تحلیلگران بر موضوعات و شرایط مختلف شرکت دارند، دید خوبی از وضعیت شرکت از نگاه یک ناظر بیرونی به دست بیاورند. از آنجا که تحلیلگران افرادی بی‌غرض هستند که صرفا وضعیت شرکت را بررسی می‌کنند، دیدگاه آنها مستقل از منافع‌شان است. در واقع، همان‌طور که تحلیلگران به بررسی شرکت می‌پردازند، مدیر ارتباط با سرمایه‌گذاران نیز می‌تواند به بررسی تحلیلگران بپردازد. آگاهی از نگرانی‌ها یا تردیدهای این تحلیلگران می‌تواند نهیبی برای بهبود بخش‌های مختلف شرکت باشد.در مطلب بعدی به این موضوع خواهیم پرداخت که بخش ارتباط با سرمایه‌گذاران چگونه می‌تواند از طریق تحلیلگران، سهامداران خود را بهتر بشناسد.