عباس وفادار *

عباس شجاعی **

بخش دوم

در بخش اول این نوشتار به اشکالات دستورالعمل کنترل‌های داخلی و این موضوع که تا زمانی که ساز و کار مناسب برای حسابرسی کنترل‌های داخلی فراهم نشود، الزام هیات مدیره شرکت‌ها به ارائه گزارش کنترل‌های داخلی، کاری غیر‌منطقی، غیرصحیح و غیر‌اصولی است، اشاره شد. صرف‌نظر از موارد یادشده حتی اگر به غیر‌اصولی بودن ارائه گزارش کنترل داخلی در شرایطی که حسابرسی کنترل‌های داخلی امکان‌پذیر نیست، توجه نکنیم، اساسا اکثریت قریب به اتفاق شرکت‌های بورسی و فرابورسی فاقد ابزار لازم به خصوص کارکنان دارای تخصص برای مستند سازی، ارزیابی و آزمون کنترل‌های داخلی بوده و هستند و این امر باعث می‌شود هرگونه خروجی که این شرکت‌ها از این بابت در قالب گزارش کنترل داخلی سال ۱۳۹۱ ارائه کنند، غیر‌قابل اتکا باشد. به طور کلی می‌توان به ۹ تهدید اشاره کرد که تا زمانی که برای آنها تدابیر لازم اندیشیده نشود، نمی‌توان انتظار داشت که فرآیند مستند سازی، ارزیابی و آزمون کنترل‌های داخلی توسط هیات مدیره شرکت‌های بورسی و فرابورسی به درستی انجام شود و گزارش کنترل داخلی هیات مدیره قابل اتکا

باشد.

در بسیاری از شرکت‌ها این تهدید‌ها منجر به ایجاد ضعف جدی دریک یا چند جزء اصلی کنترل داخلی می‌شود که توسط کمیته سازمان‌های مسوول‌ کمیسیون تردوی (COSO) تعریف شده و به موجب دستورالعمل کنترل‌های داخلی سازمان بورس، شرکت‌های بورسی و فرابورسی موظف شده‌اند که آن را در اثربخشی کنترل‌های داخلی حاکم بر گزارشگری مالی به کار گیرند. اگر این تهدیدها حل نشده باقی بمانند، مدیران شرکت‌ها هیچ‌گاه نمی‌توانند ادعا کنند که کنترل‌های داخلی حاکم بر گزارشگری مالی، اثربخش است. در ادامه، به بیان این ۹ تهدید می‌پردازیم:

۱. نبود برنامه مدیریت کنترل داخلی اجرایی در سطح شرکت. وجود یک برنامه مدیریت کنترل داخلی اجرایی در سطح شرکت برای برآورده ساختن دستورالعمل کنترل‌های داخلی سازمان بورس، امری ضروری است. باید در نظر داشت که برآورده ساختن دستورالعمل کنترل‌های داخلی سازمان بورس مستلزم این است که همه محیط کنترلی شرکت از جمله هر فرآیند کلیدی مربوط به گزارشگری مالی در سطح سازمان، همه واحدهای کسب و کار و کارکردها را در بر گیرد. همچنین شرکت‌ها باید به طور سالانه فرآیند ارزیابی را تکرار کنند و به همین لحاظ، در انجام اولین ارزیابی باید به گونه‌ای عمل کنند که مبنایی پایدار برای انجام ارزیابی سال‌های بعد فراهم شود. همچنین از آنجا که نظارت اجرایی بر کنترل‌های داخلی نیز یکی از ضروریات کنترل‌های داخلی قوی است، راهبران شرکت باید مسوولیت مستقیم مدیریت کنترل‌های داخلی حاکم بر گزارشگری مالی را در همه حوزه‌های سازمان برعهده گیرند.سخت ترین بخش هر برنامه مدیریت کنترل داخلی، مربوط به منابع انسانی باصلاحیت است، یعنی نیاز به استفاده، پرورش دادن و مدیریت اثربخش متخصصین با صلاحیت در حوزه کنترل به منظور رعایت پایدار دستورالعمل کنترل‌ داخلی است. یافتن افرادی که بتوانند عملیات تطبیق اولیه کنترل‌های داخلی را انجام دهند، خود چالش بزرگی است و این کار اولین مرحله اجرای دستورالعمل کنترل داخلی سازمان بورس است. مدیران شرکت‌ها نیاز به استفاده از یک استراتژی منابع انسانی دارند که در قالب آن بتوانند مدل مدیریتی کنترل متخصصان مورد نیاز برای انجام فرآیند تطبیق کارآمد و پایدار را در سطح شرکت اجرایی کنند. برای انجام چنین کاری، شرکت‌ها باید توجه کنند که چگونه متخصصین کنترل به گونه‌ای سازمان یافته به کار گرفته شوند، صلاحیت‌های لازم برای آنها تعریف شوند و این صلاحیت‌ها در قالب برنامه‌های آموزشی یا استخدامی به آنها آموزش داده شود و شرح وظایف و مسوولیت‌های آنان تعریف شود. با انجام این کارها شرکت‌ها می‌توانند یک ساختار منابع انسانی ایجاد کنند که پشتوانه‌ای برای انجام ارزیابی پایدار کنترل‌های داخلی باشد.

*حسابدار رسمی، کارشناس رسمی دادگستری و مدرس دانشگاه تهران

**عضو پیوسته انجمن حسابداران خبره رسمی اتگلستان (ACCA)