تشویق موزه‏‏‌گردی با عکس سلفی

رضا دبیری‌نژاد کارشناس موزه در این باره به «دنیای‌اقتصاد» می‌‌‌گوید: موزه‌‌‌ها چند سالی است که شبکه‌‌‌های ارتباطی را بین خودشان شکل داده‌‌‌اند و مانند گذشته محدود به ارتباطات رسمی‌‌‌ نیستند.

او با اشاره به اینکه روز سلفی گرفتن با موزه‌‌‌ ابتدا توسط چند موزه بزرگ مورد استقبال قرار گرفت و در ادامه به تدریج موزه‌‌‌های دیگری به آنها ملحق شدند، ‌‌‌ می‌‌‌افزاید: از آنجا که موزه‌‌‌ها خودشان مرجع به حساب می‌‌‌آیند به دنبال جریان‌‌‌سازی و انجام مجموعه‌‌‌ای از رویدادها هستند. آنها دریافته‌‌‌اند با توجه به منافع و مسائل مشترکی که دارند اگر یک شبکه بین خودشان ایجاد کنند می‌توانند فراتر از محدودیت‌های مرزی منابعی را جذب و مسائل‌‌‌شان را برطرف کنند.

دبیر‌‌‌ی‌‌‌نژاد در همین رابطه به بازاریابی به عنوان یکی از این دغدغه‌‌‌ها اشاره کرده و می‌‌‌گوید: این مراکز در نظر دارند با بازاریابی نوین ارتباط خود را با مخاطبان‌‌‌شان افزایش دهند. از سوی دیگر شاهدیم تجربه‌‌‌های جدیدی که از فضای مجازی حاصل می‌شود، ‌‌‌ امکاناتی را فراهم می‌کند که با شیوه زیست گذشته متفاوت است به طوری که مخاطبان خود تولیدکننده محتوا هستند و این محتواها می‌توانند به  ابزاری برای بازاریابی موزه‌‌‌ها بدل شوند.

او اضافه می‌کند: زمانی که یک مخاطب در موزه‌‌‌ای سلفی گرفته و آن را منتشر می‌کند به نوعی آن موزه خاص را تایید کرده و پیوند خود را با آن فضا با دیگران به اشتراک می‌‌‌گذارد تا نشان دهد تجربه خوشایندی داشته است. انتشار این عکس‌‌‌‌‌‌ها با هشتگ‌های مشابه، شبکه‌‌‌ای را میان به اشتراک‌‌‌گذارندگان شکل می‌دهد که هر روزه امتداد یافته و قابل توقف نیست. به این ترتیب علاقه‌‌‌مندان موزه‌‌‌ در ایران با علاقه‌‌‌مندان و مخاطبان موزه در سایر مناطق جهان با هم ارتباط گرفته و یک شبکه جهانی را شکل می‌دهند که معطوف به مرزهای جغرافیایی نیست.

این کارشناس موزه با اشاره به بودجه و امکانات در کشورمان در موضوع موزه‌ها می‌‌‌گوید: در ایران ما چه میزان امکانات و شرایط داریم تا موزه‌‌‌هایمان را در سطح جهانی مطرح کنیم؟ برای این کار ما باید کلی بودجه صرف کنیم تا بتوانیم نمایشگاه برگزار و به وسیله آن توریست‌‌‌ها را ترغیب کنیم تا به کشورمان سفر کنند. در حالی که ما می‌توانیم با استفاده از ابزارهای نوین مشابه همین عکس‌ها پیوندهای خود را با مخاطبان و توریست‌های ‌‌‌خارجی برقرار کنیم. این هشتگ‌‌‌ها یک کارکرد مهم دارند و آن شکل‌‌‌گیری این بازارها برای ما و ایجاد یک فرصت جدید است.

او در همین راستا می‌افزاید: چنین کمپین‌‌‌ها و روزهایی به مثابه یک ترفند و روش‌های جدید بازاریابی برای مدیریت موزه‌‌‌ها تلقی می‌‌‌شوند. در دنیای کنونی اخبار رسمی کاربرد دیگری پیدا کرده‌‌‌اند و مخاطبان تجربه‌‌‌های غیرجدی و خودمانی را به این اخبار ترجیح می‌دهند. از این روست که عکس‌‌‌های سلفی با موزه‌‌‌ها خود یک رسانه و ابزار جدید است.

دبیری‌‌‌نژاد برای توضیح بیشتر به تابلوی مونالیزا اشاره کرده و می‌گوید: بسیاری از افراد ممکن است موزه لوور را نشناسند ولی مونالیزا برایشان آشنا باشد یا حتی نام این موزه با نام این تابلو برایشان عجین شده باشد. اگر مونالیزا به برند و شاخص بدل شده به واسطه تکثیر شدن زیاد در قالب‌‌‌های فیلم، رمان، ‌‌‌ مگنت، ‌‌‌ پازل، کارت پستال و... است که آن را در دسترس همگان قرار داده است.

مشکلی که در ایران با آن مواجهیم این است که هیچ اثر قدرتمندی از موزه‌‌‌هایمان در سطح جهانی و حتی اثری در سطح ملی هم نداریم. در حالی که اگر قرار است اقتصاد موزه‌‌‌ها شکوفا شود و برای آنها بازاریابی داشته باشیم‌‌‌، ‌‌‌ این اقدام تنها با نام موزه میسر نخواهد بود.

 ما نیاز به تبلیغ به اشکال دیگری نظیر تصاویر، ‌‌‌ استوری‌های اینستاگرامی، موشن‌‌‌گرافی، انیمیشن، ‌‌‌ هشتگ‌‌‌ها و... داریم. هر روزه در هر ساعت‌میلیون‌‌‌ها عکس در سراسر جهان گرفته و با دیگران از طرق مختلف به اشتراک گذاشته می‌شود.

سلفی گرفتن با موزه‌‌‌ها علاوه بر دموکرات کردن موزه‌‌‌ها به این شکل که مخاطب سلیقه خود را در آن دخیل دانسته و به شکل‌گیری گروه‌های تخصصی کمک می‌کند‌‌‌، موزه‌ها را مخاطب محور کرده و به تجربه بازدیدکنندگان اهمیت می‌دهد.

اگر تجربه‌‌‌محور بودن دارای چنین ارزشی هم به لحاظ معرفی و هم بازاریابی موزه‌‌‌هاست چرا ما در ایران از این موضوع غفلت می‌‌‌کنیم؟ این کارشناس موزه معتقد است مهم‌ترین ضعف ما در ایران درون‌‌‌گرا و جزیره‌‌‌ای بودن موزه‌‌‌هاست که این امر از فضای مدیریتی این حوزه نشات می‌گیرد. ما در ایران با بوروکراسی‌‌‌های زیادی مواجهیم به طوری که به نظر می‌رسد اثر در موزه حبس شده و قابلیت دیده شدن در سطح گسترده را از دست داده است. در ایران ما بارها عنوان کرده‌‌‌ایم که جزو ۱۰ کشور برتر از نظر آثار هستیم ولی تا زمانی که توان ارائه و عرضه جهانی این آثار را نداشته باشیم، گویی اصلا دارای آنها نیستیم.

او می‌‌‌افزاید: هر ساله در روز جهانی موزه، ‌‌‌ شعارهایی مطرح می‌شود ولی به نظر می‌رسد این شعارها هیچ تغییری در رویه‌‌‌های ما ایجاد نمی‌‌‌کند. در همین راستاست که در روز جهانی سلفی گرفتن با موزه‌‌‌ها هم می‌بینیم هیچ یک از موزه‌های ما به چنین روزی نپرداخته‌‌‌ و از مخاطبان‌‌‌شان نخواسته‌اند در این زمینه اثری تولید کنند. تا زمانی که متولیان در این عرصه درگیر بوروکراسی و جلسه باشند دیوار بلندی میان آنها با مخاطبان غیررسمی موزه‌ها باقی خواهد ماند و شاهد خروجی قابل‌توجهی هم نخواهیم بود.

گفته‌‌‌های این کارشناس موزه نشان‌‌‌دهنده ابتکارات جدید موزه‌‌‌های جهان برای جلب مخاطبان و شکستن ذهنیت رسمی است که عموما درباره چنین فضاهایی وجود دارد. این در حالی است که ما در ایران همچنان این موضوع را در نظر نگرفته و ترجیح می‌‌‌دهیم با همان رویکرد سنتی با موزه‌‌‌ها برخورد کنیم و در مواردی حتی از مخاطبان می‌‌‌خواهیم از عکاسی نیز پرهیز کنند.