نگذاریم شناسنامه هنر ایرانی باطل شود

اما چرا این‌گونه کالایی که حجم تجارتش گاهی تا چندین میلیارد دلار از تجارت خارجی ما را تشکیل می‌داد به‌روز سیاه افتاده، نقشه‌هایی که حاصل تلاش دقیق و هنرمندانه نسل‌های پیشین بوده، بدون پرداخت هرگونه حق کپی‌رایت، در کارگاه‌های بی‌نام‌ونشان هند، افغانستان و حالا ترکیه دست‌به‌دست می‌شود و منبع اصلی فرش دستباف در جهان مثل زاینده‌رود اصفهان به خشکیده رود شبیه شده است؟ دنیای اقتصاد به مناسب برگزاری نمایشگاه بین‌المللی  قالی فاخر در گفتگویی با مهدی حقیقت نژاد رییس اتحادیه فروشندگان فرش دستباف اصفهان به بررسی دلایل افول بازار فرش ایرانی و نقشی که نمایشگاه قالی فاخر در برانگیختن خاطر مخاطب به هنر صنعت کهن دارد، پرداخته است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید!

ارزیابی شما از   نمایشگاه فرش دست‌باف اصفهان چیست؟ فکر می‌کنید برگزاری این نمایشگاه چه مزیت‌هایی می‌تواند داشته باشد؟

به گمان من این رویداد تاثیر زیادی بر ایجاد انگیزه برای فعالان حوزه فرش دستباف دارد از آن لحاظ که فرصت شناساندن هنر باستانی و گران‌بهای این سرزمین به نسل جدید را فراهم می‌کند و می‌تواند زمینه خوبی برای برگرداندن اعتبار هنر- صنعت قالی ایرانی باشد، به‌عبارت‌دیگر سال‌هاست دیدگاه هنرمندانه در مورد فرش دست‌باف به حاشیه رفته و تنها به‌مثابه کالایی برای تزئین زیر پا از آن استفاده می‌شود، چنین رویدادهایی در صورت تعمیق و برقراری ارتباط دوسویه با مخاطبان می‌تواند نگاه هنری و ارزش مدارانه به قالی ایرانی را زنده کند.

مهم‌ترین چالش‌های پیش رو صنعت- هنر فرش دست‌باف کدام است؟ این چالش‌ها چه پیامدهایی دارند؟

محدودیت ناخواسته در حوزه تجارت و روابط خارجی باعث شده تا قالی ایرانی هم به حاشیه برود، از سوی دیگر آنچه در داخل کشور می‌گذرد و ناشی از تحدید بازارهای خارجی این کالا به نظر می‌رسد، شکل‌گیری روندی درفروش فرش ایرانی دست‌باف است که طی آن، کالایی باارزش افزوده بالا که هرکدام از آن‌ها به لحاظ دست‌ساز بودن، منحصربه‌فرد هم هستند، طی فرآیندی با حضور بانک‌ها و آنچه سرای فلان و شهر فلان نامیده می‌شود، به‌صورت اقساطی فروخته می‌شوند در حالی چنین امکانی در اختیار بازار سنتی فرش وجود ندارد.

روند فروش اقساطی اگرچه در نظر اول راه‌کار مناسبی به نظر می‌رسد، نباید ازنظر دور داشت، چنین کاری به ایجاد انحصار فروش درروند یادشده منجر می‌شود چون بازار سنتی نه آن سرمایه در گردش را در اختیار دارد و نه می‌تواند بانک‌ها را راضی کند که چنین امکانی را در اختیار بازار سنتی قرار دهد، پس آنچه رخ خواهد داد، تضعیف و تعطیلی بی‌صدای بازارهای سنتی خواهد بود، فرش شناسان و اجزای زیست‌بوم تجاری فرش به حاشیه رفته و کم‌کم بازنشسته یا حذف می‌شوند! این زیبنده شهری مثل اصفهان نیست که جای بازار دیرینه فرش، شاهد جایگزینی مثلا کافه و رستوران باشیم انگار که شناسنامه شهر اصفهان را با دست خود باطل می‌کنیم.

چه راهی وجود دارد که این شناسنامه باطل نشود؟

سرمایه‌گذاری بر روی تحقیقات بازار و شناخت سلیقه‌های جهانی اولین گام است، از سوی دیگر دولت در مذاکره با کشورهایی که تراز مثبت تجاری دارد، به نوع فرش دست‌باف را روی میز بگذارد، در پاویون‌ها و رویدادهای جهانی زمینه مناسبی برای حضور فعالان این حوزه فراهم کند و البته پیگیر رفع پیمان‌سپاری ارزی برای صادرات این کالا باشد.

یک راه‌کار دیگر هم حضور دولت ایران در حراج‌های بزرگ جهانی به‌عنوان مشتری ثابت فرش‌های گران‌بهای ایرانی و بازگرداندن میراث ایران به موزه‌های کشور باشد، این مساله باعث جلب‌توجه مجموعه‌داران جهانی و شکل‌گیری رقابت بر سر فرش ایرانی خواهد شد،تا جایی که می‌تواند نوعی تبلیغ غیرمستقیم . بازار سازی برای فرش ایرانی باشد.

نقش اتاق‌های بازرگانی در این زمینه چه می‌تواند باشد؟

از اتفاق این نهاد نقش مهمی در پشتیبانی از تحقیقات بازار و شرکت تجار و فعالان در ایونت‌های بین‌المللی دارد، اتاق بازرگانی اصفهان در دو سال گذشته تلاش‌های خوبی را در این حوزه صورت داده و در مذاکرات با هیات‌های تجاری خارجی، به معرفی زیست‌بوم فرش دست‌باف پرداخته؛اما نباید ازنظر دور داشت ساختن رابطه تجاری سال‌ها زمان می‌برد در حالی برای بر باد دادن آن‌یک روز کافی است!