انقلاب اقتصادی ایران در سال94
علیرضا نبی*
با پذیرش این واقعیت که حل یک مسأله به دو عامل تلاش ذهنی و تلاش جسمی بستگی دارد، می‎توان گفت انتشار خبر لغو تحریم‌ها شاید قسمت تلاش ذهنی ما را برانگیخت و به دنبال راهکارها و برنامه‌ای برای مدیریت اقتصادی رفتیم که وارد یک برهه جدید و سرنوشت‎ساز شده است و در برهه کنونی هنوز به مرحله تلاش فیزیکی نرسیده‎ایم.

بعد از انتشار خبر لغو تحریم‌ها و امضای توافق هسته‎ای، نخبگان اقتصادی ایران به تکاپو درآمدند و جامعه اقتصادی آماده خروج از رکود شد و می‎توان این اتفاقات را مبارک و میمون دانست؛ همایش‌ها و کنفرانس‌هایی که در زمینه اقتصاد پساتحریم برگزار شده، اتفاقات مثبتی است؛ محققان ما دست به قلم شده‌اند و اقتصاددانان شروع به حرف زدن کرده‌اند و امید به جامعه اقتصادی تزریق شده که این مسأله اهمیت بسیاری دارد. انتشار خبر توافق هسته‎ای باعث شد جامعه اقتصادی شروع به حرکت کرده و اصلاح ساختارهای کهنه و پوسیده خود را آغاز کند.
... می‎توان گفت اتفاقی که در سال 95 برای اقتصاد ایران می‌افتد می تواند مشابه یک انقلاب باشد اما لازمه آن تغییر فکرهاست؛ واحدهای تولیدی باید به دنبال ایجاد دانش مدیریتی در خود باشند؛ در حال ورود به بازار جهانی هستیم و این مسأله اصلا شوخی نیست زیرا بازار جهانی بازاری رشد یافته و حرفه‌ای است که قاعده بازی را می‌داند؛ امروز نمی‌توان با یک تفکر قدیمی و نخ‌‎نما با جهانی که پویا و چابک است، ارتباط برقرار کرد؛ امروز نمی‌توان یک واحد صنعتی را با مدیریت‌های فردی و تک‌روی‌ها و رأی‌های فردی مدیریت کرد؛ امروز باید مشورت کرد و دانش مدیران را افزایش داد و به آن‌ها امکان تحقیق و توسعه را داد تا برای ورود به بازار جهانی آماده شویم و لازمه این امر نیز تغییر نگرش‌هاست.

دولت پس از لغو تحریم‌ها در دو بخش باید به اقتصاد کمک کند:
۱- مدیرانی را که با جریان دولت هماهنگ نیستند از بدنه دولت کنار بگذارد؛ یکی از معضلاتی که تقریبا به اندازه تحریم ضربه می‌زند مدیران ضعیف، سفارشی و تکلیفی است که این‎ افراد صاحبان امضا نیز هستند اما دانش کافی را ندارند؛ بعد از تحریم با رونمایی از مدیران ناکارآمد مواجه می‌شویم زیرا تا دیروز ضعف‌های مدیریتی را نیز به گردن تحریم می‌انداختیم اما با لغو تحریم‌ها مدیران ناکارآمد دیده می‎شوند.
دولت در این بخش برای پالایش مدیران ناکارآمد نیازمند یک کمیته قوی است و این امر مطالبه بخش خصوصی از دولت نیز هست.
۲- رونق اقتصادی به معنای باز شدن بی‌حساب و کتاب درب‌ها و ورود کالاها به داخل کشور نیست بلکه این امر خودکشی اقتصادی است؛ باید به تجربه دولت‌های گذشته توجه کرد؛ ورود کالاهای خارجی اشتغال و کارآفرینی را ذبح می‌کند؛ باید واردات هدفمند باشد؛ باز کردن درهای گمرک بدون حساب و کتاب به روی کالاهای خارجی به بهانه رونق اقتصادی و رفاه مردم غلط است و این امر را دولت‌های قبل نیز تجربه کرده‌اند؛ باید جریان ورود سرمایه‌گذاران خارجی و بانکداری نوین را به کشور تسهیل کنیم؛ بانک‌های ما فلج است و بدنه کارشناسی و نگاه‌ها مشکل دارد؛ باید رقابت ایجاد کنیم و در کنار برندهای دولتی و نیمه‎دولتی به برندهای بانکی دنیا اجازه فعالیت دهیم اما این امر باید تحت نظارت دقیق، موشکافانه و شدید بانک مرکزی صورت گیرد تا بار دیگر به بلای مؤسسات مالی و اعتباری دچار نشویم.

در حوزه صادرات نیز با مشکلاتی مواجه هستیم که باید پس از لغو تحریم‎ها در جهت رفع آن‎ها گام برداشت:
1-صادرکننده ما با بازارهای جهانی هماهنگ نیست و دانش لازم را ندارد؛ اگر صادرکنندگان در جهان مسیر را با هواپیما طی می‌کنند، صادرکننده ما این مسیر را با پای پیاده طی می‌کند و طبیعتا انرژی و هزینه بیشتری را صرف می‎کند.
۲-کشور ما در حال حاضر نگاه صادراتی ندارد؛ این نگاه در جامعه ما وجود ندارد که کالاهای تولیدی خوب خود را صادر کنیم و تا از این طریق رشد اقتصادی در جامعه حاصل شود؛ جامعه ما جامعه پرتوقعی بار آمده است و بسیاری از کالاهای تولیدی خود را مصرف می‌کند؛ برای صادرات به تغییر نگاه مردم در مصرف نیاز داریم و در این مسیر رسانه‌ها باید اقدام جدی انجام دهند؛ باید کالایی برای صادرات باقی بماند؛ تکنولوژی ما در واحدهای صنعتی فرسوده است و توان تولیدی پایینی دارد و از طرف دیگر مصرف مردم بالاست بنابراین کالایی برای صادرات باقی نمی‌ماند و از بازارهای صادراتی عقب می‌مانیم. باید مردم به سمت مصرف معقول و منطقی سوق یابند؛ در حال حاضر مصرف نمادی از شخصیت محسوب می‌شود؛ به عبارت دیگر هر فردی که بیشتر مصرف می‌کند، در نگاه مردم فرد متشخص‌تری است. باید مدیریت دخل و خرج را یاد بگیرند.

*عضو انجمن مدیران صنایع خراسان رضوی
و مدیر گروه کارخانجات آرشیا