غیبت بخش خصوصی در تلویزیون دولتی عکس علی شایگان

گروه فرهنگ وهنر: سریال‌های «دندون طلا» و «شهرزاد» به کارگردانی داوود میرباقری و حسن فتحی در ماه‌های اخیر توانستند خون تازه‌ای در رگ‌های خشکیده شبکه نمایش خانگی جاری کنند.تا پیش از پخش این دو سریال، شبکه نمایش خانگی وضعیت مساعدی نداشت و مدیران شرکت‌های مختلفی که در این زمینه فعالیت می‌کنند از رکود قابل تاملی حرف می‌زدند.توزیع این دوسریال اما معادلات جدیدی را دربازار شبکه نمایش خانگی به وجود آورد.مخاطبان زیادی سریال «دندون طلا» را تا آخرین قسمت دنبال کردند و حالا طیف وسیع دیگری هر هفته در انتظار قسمت‌های جدید «شهرزاد» به سر می‌برند. سریالی متفاوت با بازی هنرمندانی همچون علی نصیریان، ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و...

هفته‌نامه «تجارت فردا» در آخرین شماره خود میزگردی را برگزار کرد که در حسن فتحی آن کارگردان و سید محمد امامی تهیه‌کننده این سریال از چگونگی تولید و دلیل موفقیت آن حرف زدند.در این شماره همچنین با علی نصیریان بازیگر این سریال هم مصاحبه مفصلی انجام شد در اینجا بخشی از آن میزگرد را به‌دلیل اهمیت موضوعات مطرح‌شده بازنشر می‌کنیم.

در 18، 19 سال گذشته، نام حسن فتحی کنار سریال‏های خوش‏نامی می‏آمد که مورد استقبال مردم بود. چه انگیزه‏ای باعث شد صدا و سیما و تماشاگر میلیونی‏اش را رها کنید و برای شبکه خانگی سریال بسازید؟

حسن فتحی: انگیزه اول من این بود؛ می‏خواستم قصه‏ای را در قالب سریال بسازم و در تلویزیون این امکان وجود نداشت.

فکر می‏کنید سیاست‌های این رسانه رسمی تغییر کرده است؟

بله، تا حدودی تغییر کرده و این تغییرات مسلما به سود تلویزیون نیست. این سیاست‌های جدید جز اینکه از تعداد مخاطبان تلویزیون کم کند و به تعداد شبکه‏های ماهواره‏ای اضافه کند، هیچ نتیجه‏ای نخواهد داشت. تلویزیون ایران باید یک تجدیدنظر اساسی در سیاست‌های خود داشته باشد.

ساخت سریال برای شبکه خانگی انتخاب دوم شما بود؟ اگر امکان ساخت «شهرزاد» در تلویزیون وجود داشت این کار را می‏کردید؟

در تلویزیون ما با مخاطب چند ده میلیونی مواجه هستیم. زمانی که شب دهم یا میوه ممنوعه یا مدار صفر درجه از تلویزیون پخش می‏شد، آماری که از طریق مرکز آمارگیری صدا و سیما برای ما ارسال می‏شد، نشان می‏داد ساعت‏هایی که این سریال‏ها از تلویزیون پخش می‏شد حداقل ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر پای تلویزیون می‏نشستند تا این سریال‏ها را تماشا کنند. این آمار، تعداد بسیار بالایی است، حتی نسبت به یک اثر سینمایی موفق هم تعداد بسیار بالایی است. کارگردان‏هایی که شاید من هم از زمره آنها محسوب می‏شوم، از نسلی هستیم که با آرمان، ایده و دغدغه‏هایی مشخص وارد این کار شده‏ایم، غرض‏مان از ساخت سریال و فیلم این است که بتوانیم درباره جامعه، تاریخ و تمام حرف‏های گفتنی‏ای که در دل داریم با مردم حرف بزنیم. درباره دردهایی که به لحاظ تاریخی در جامعه شکل گرفته و عوارض آن هنوز ادامه دارد. ما با این جنس دغدغه‏ها وارد تلویزیون، سینما و تئاتر شده‏ایم. بنابراین قطعا برای ما مخاطب و تعداد آنها اهمیت دارد، هر چقدر تعداد مخاطب بیشتر باشد، احساس موفقیت بیشتری خواهیم داشت. از این منظر اگر رسانه تلویزیون بتواند اثر خوبی ارائه دهد، ممکن است هر شب ۲۰ تا ۴۰ میلیون مخاطب را جذب کند و این اتفاق خیلی بزرگی است.

سریال «پهلوانان نمی‏میرند» سال‌ها پیش از تلویزیون پخش شد. پس از آن و طی این سال‏ها بازهم با ساخت سریال‏های متنوع، موفق شدید مردم را پای تلویزیون بکشانید. این نکته نشان می‏دهد شما با راهکار جذب مخاطب آشنا هستید، بنابراین امروز برای جذب مخاطب به تلویزیون چه راهکاری را پیشنهاد می‏دهید؟

تلویزیون این سال‏های ما دچار بحران‏هایی است که راهکارهای خیلی ساده می‏تواند کمک کند که از این بحران‏ها بیرون بیاید و مشکلات مالی آن حل شود. اگر راهی باز شود که بخش خصوصی در تلویزیون سرمایه‏گذاری کند، مثلا امکانی فراهم شود که امثال آقای امامی برای سریال‏های تلویزیونی سرمایه‏گذاری کنند و امثال ایشان برای تلویزیون سریال بسازند و بودجه‏اش را بدهند، اوضاع بهتر می‏شود. فی‏المثل یک‏درصدی از آگهی‏های بازرگانی که در حول و حوش آن سریال پخش می‏شود به کسی که تهیه‏کننده و سرمایه‏گذار آن سریال بوده، پرداخت شود. این فرمولی روشن و مشخص است که در دنیا هم براساس آن کار می‏شود. اتفاقا در خیلی از شبکه‏های تلویزیونی دنیا رایج است و هیچ فسادی در آن نیست، چون نظارت حقوقی خیلی روشن و دقیقی دارد.

حالا این پرسش را از تهیه‏کننده سریال دارم. چه شد که شما برای تولید سریال در شبکه خانگی سراغ کارگردان کهنه‏کار تلویزیونی رفتید؟

سید محمد امامی: آقای فتحی و آثار ایشان را همه می‏شناسند و جاذبه و کشش لازم را به آثار ایشان دارند. براساس نظراتی که روی صفحات اجتماعی شهرزاد ارسال می‏شود، می‏بینیم که مردم شهرزاد را با بقیه کارهای آقای فتحی مقایسه می‏کنند نه اینکه با باقی کارهایی که در بازار شبکه خانگی است. مقایسه آقای فتحی با خود ایشان نشان می‏دهد چقدر شخص کارگردان برای گرایش مردم به یک سریال مهم است، اگر چه مردم ویترین‌محور هستند، اینکه چه بازیگرانی در سریال بازی کرده‏اند برای آنها مهم است. اما آقای فتحی جزو معدود کارگردان‏هایی است که طرفدار و مخاطب خود را دارد. همین شد که من با ایشان صحبت کردم. فکر می‏کنم نقطه قوت کار شهرزاد این است که فیلمنامه داشتیم، فیلمنامه‏ای که امضای آقای فتحی را داشت. من هم جزو طرفدارهای ایشان هستم و خودم هم به‌کار با ایشان علاقه‏مند بودم. بعد از قرارداد ایشان شروع به نوشتن فیلمنامه با خانم ثمینی کردند، فیلمنامه که آماده شد، وارد مراحل فیلمبرداری شدیم و بعد از پایان فیلمبرداری، توزیع شروع شد. این اتفاق تا به حال در شبکه نمایش خانگی نیفتاده است. حتی در صدا و سیما هم کم‏سابقه است. البته مثل اینکه فقط پخش «مختارنامه» از اواخر فیلمبرداری‏اش شروع شده بود. در رسانه خانگی پیش نیامده که سریالی پایانش گرفته شود و بعد توزیع شود.

با توجه به آرزویی که مطرح کردید، فکر می‏کنید تولید سریالی مثل شهرزاد برای رسانه تلویزیون امکان‏پذیر است؟

آقای فتحی و میرباقری سرمایه‏های صدا و سیما بودند، وقتی به هر دلیلی رویکردشان تغییر کرد و نمی‏توانند با فضای موجود با صدا و سیما همکاری کنند، نشان می‏دهد کار در تلویزیون امکان‏پذیر نیست. آقای میرباقری می‏گفت بعد از شاهگوش می‏خواهم سلمان فارسی را با صدا و سیما بسازم، دیدیم که رفت «دندون‏طلا» را ساخت و در رسانه خانگی ماند. به قول ایشان که ان‌شاءالله خدا طول عمر با‏عزت به او بدهد، می‏گفت وصیتنامه من سلمان فارسی است. اما من مطمئنم حالا حالاها این وصیتنامه نوشته نمی‏شود. اگر چه دغدغه معاش را همه دارند، اما در این موضوع آخرین پارامتر انگیزه‏های مالی است که شاید خیلی هم متفاوت با شبکه خانگی نباشد، حتی شاید در صدا و سیما امتیازهای بهتری داده شود.

البته شبکه خانگی هم تابع قوانین است. قطعا سریال شبکه خانگی در چارچوب قوانین مشخص ساخته می‏شود. گرایش کارگردانان قدیمی تلویزیون به شبکه خانگی برای فرار از قوانین موجود در صدا و سیما بود یا اعمال سلیقه آنها را آزار می‏داد؟

بله، این رسانه هم تابع قوانین است. شبکه خانگی با تلویزیون و سینما تفاوت دارد. باز بودن دست کارگردانان برای به‏نمایش گذاشتن دغدغه‏های خود، خیلی بهتر از این است تا فکر کنند که همیشه آقابالاسرهایی هستند که باید در مورد کار نظر دهند. این اعمال سلیقه‏ها باعث ابتر ماندن کارها می‏شود. رسانه خانگی مدیومی نوظهور در این کشور است.

کشورهای دیگر، رسانه‏ای مثل شبکه خانگی ما را ندارند؟

طبق تحقیقاتی که داریم، هیچ کجای دنیا به این شکل نیست که در سوپرمارکت کنار تخم‏مرغ سی‏دی بگذارند و مردم چهار هزار تومان آن را بخرند. در دنیا تلویزیون‏های کابلی وجود دارد. لاین پر می‏شود، از کارت اعتباری پول پرداخت می‏کنند و سریال مورد علاقه خود را می‏بینند. اما در ایران همان‏طور که آقای فتحی گفت شبکه‏های خصوصی وجود ندارد. از این توضیح می‏شود فهمید شما آنتن صدا و سیما را رقیب شبکه خانگی نمی‏دانید و به کانال جم به عنوان یک رقیب نگاه می‏کنید.امروز کانال جم ۳۰ میلیون مخاطب دارد. اگر کمی رو‏راست باشیم، می‏توانیم مشکل را حل کنیم. وقتی صورت‏مساله را پاک می‏کنیم و مثلا می‏گوییم در ایران ایدز نیست، دنبال درمان آن هم نمی‏رویم. اما اگر بدانیم که در ایران ایدز هست دنبال راه‏های مقابله با آن می‏رویم. وقتی قبول کنیم جم مخاطب بالایی دارد، می‏توانیم آن را یک فرصت ببینیم نه تهدید. طبق آمار وزارت ارشاد ۷۰ درصد ایرانی‏ها ماهواره می‏بینند. طبق آمار نیروی انتظامی هم وقتی دیش ماهواره جمع می‏شود، مردم از تکنولوژی دیگری استفاده می‏کنند. این آمار رسمی است. پس هست نگوییم نیست.

پس تبلیغ سریال شهرزاد از کانال جم از چه طریقی مجوز گرفت؟

این تبلیغ را من به عنوان تهیه‏کننده سریال به جم ندادم. شرکتی که در آلمان نسخه حق پخش و رایت خارجی شهرزاد را خریده برای تبلیغ داده است. آن شرکت برای فروش محصول خود که در آنجا می‏فروشد، نیاز داشت که در جم تبلیغ کند، چون ایرانی‏ها مخاطب جم هستند.

در صحبت‏های خود به راهکارهای جذب مخاطب به شبکه خانگی اشاره کردید. اما این رسانه همین چند سال پیش موفق به جذب مخاطب شده بود، چه شد که مخاطب از شبکه خانگی روی برگرداند؟

کار بی‏کیفیت دشمن ما شد. ماهواره و صدا و سیما این بازار را از بین نبرد بلکه کالای خودمان این کار را کرد. این بازار فروش یک میلیون و ۸۰۰ هزار نسخه‏ای «قهوه تلخ» را داشت. قهوه تلخ یک میلیون و ۸۰۰ هزار نسخه در ۱۰ قسمت اول توزیع کرد. پس این بازار پتانسیل فروش را دارد. زمانی بازار نو بود و تب خرید سریال وجود داشت، مردم سی‏دی خریدند و وقتی درب کشوی میز خود را باز کردند، دیدند که نزدیک ۵۰۰ هزار تومان سی‏دی سریال و فیلم خریده‏اند. همین شد که به خود گفتند از این به بعد آن چیزی را که دوست دارم می‏خرم، نه هر چیزی که در بازار آمد. از حالا فیلمی را می‏خرم که کیفیت داشته باشد، چون هر چیزی که تا حالا خریدیم بی‏کیفیت بود. مثلا در شهر مرند سالن سینما نداریم. مردم می‏توانستند فیلم سینمایی «مدرسه موش‏ها» را که نتوانستند در سینما ببینند، سی‏دی‏اش را از شبکه خانگی بخرند و ببینند. رسانه خانگی یک فرصت تکمیلی برای صدا و سیما و سینما بود و می‏توانست به سینما کمک کند. دغدغه اصلی رسانه خانگی این بود که اگر آقای فتحی فیلمی را در سینما تولید کرد که مردم در مرند نتوانستند روی پرده ببینند، بتوانند سی‏دی‏اش را بخرند و در خانه ببینند، این اسمش رسانه خانگی است.

بدون اعتبار‏سنجی برای ساخت سریال در این رسانه مجوز داده‏اند. وقتی برای گرفتن وام حتی به مبلغ یک میلیون تومان، بانک از مشتری‏اش اعتبار‏سنجی می‏کند. شخصیت، شرایط اقتصادی و در آخر وثیقه را می‏پرسد. چرا در وزارت ارشاد این کار را نمی‏کنند؟ چرا فیلمنامه را نمی‏خوانند، چه کسی می‏خواهد کار کند و چه کسی می‏خواهد تهیه‏کنندگی کند را ارزیابی نمی‏کنند؟ متاسفانه تهیه‏کننده‏ها و سرمایه‏گذاران ما با هم فرق دارند، شاید من جزو معدود افراد این حوزه باشم که هم تهیه‏کننده و هم سرمایه‏گذار هستم. تهیه‏کننده‏های ما با این عنوان جلو می‏آیند که در تولید پول را درمی‏آورند و باقی کار هر چه شد مهم نیست. دریک پروژه پنج‏میلیاردی یک میلیارد را در جیب خود بگذاریم و این فیلم فروش رفت یا نه، مهم نیست. همین است که عاقبت کار این می‏شود، رسانه خانگی به بازار ۱۰۰ هزارتایی تبدیل می‏شود که حالا من از فروش شهرزاد با این کیفیت باید ذوق کنم.

ذوق برای چه؟

بازاری که شاهگوش آن ۵۰۰ هزار نسخه می‏فروشد، دندون طلا ۱۰۰هزار نسخه تولید می‏کند، ۷۰ هزار می‏فروشد، ۳۰ هزار مرجوعی دارد و کاملا ورشکسته است. من با ۲۵۰ هزار نسخه فروش به نقطه سر به سر نزدیک می‏شوم که اگر ۳۰۰ هزار نسخه تولید کنم، تازه سرمایه‏ام را درآورده‏ام. این خیلی اسفناک است و اصلا عقلانی نیست. زمانی که شاهگوش را تولید کردم، قلب یخی در تیراژ ۷۰ هزار نسخه فروش می‏رفت. شاهگوش با ۳۰۰ هزار تا شروع کرد و در آخر به ۶۰۰ هزار تا رسید. همین شد که آقای ایوبی گفتند رسانه خانگی به قبل از شاهگوش و بعد از شاهگوش تقسیم می‏شود. آقای گلمکانی و آقای ایوبی بار دیگر می‏گویند شهرزاد یک بار دیگر به رسانه خانگی آبرو داد.

فکر می‏کنید اگر شهرزاد در دوره اعتماد مردم به شبکه خانگی تولید می‏شد، فروش بهتری داشت؟

تردید نکنید اگر تولید شهرزاد در دوره اعتماد مردم بود، آن وقت هر سی‏دی آن بالای ۷۰۰ یا ۸۰۰ هزار خریدار داشت. ما در یکی از تلخ‏ترین و سیاه‏ترین دوره‏های شبکه خانگی، شهرزاد را ارائه دادیم و در مقایسه با ضریب بی‏اعتمادی بالای مردم، این میزان فروش شهرزاد پیروزی و موفقیت است.

تا الان آمار فروش سریال چطور بوده است؟

قسمت یک و دو سریال همچنان در حال سفارش مجدد است. یعنی قسمت ۳ را که پخش می‏کنیم، تازه قسمت ۲ سفارش مجدد می‏خورد و وارد چرخه تیراژ اضافه می‏شود. همیشه کارهای رسانه خانگی بالاتر از حجم تقاضا تولید می‏شود و مقدار زیاد آن مرجوع می‏شود. مثلا ۱۰۰ هزارتا تولید می‏شود و ۷۰ هزارتا فروش می‏رود. در سریال شهرزاد تا این سه قسمت، ما یک دانه مرجوعی نداشتیم. شاهد این هستیم که بازار می‏گوید ما تقاضا داریم اما شرکت نیاورده است و ما تمام کرده‏ایم. مطمئنم که شهرزاد از قسمت ۵ به بعد، به‌دلیل جاذبه‏های خود داستان و پتانسیلی که دارد، کم‏کم اعتماد مردم را برمی‏گرداند.

به نظر می‏رسد شما به دنبال ایجاد یک بنگاه اقتصادی در حوزه هنر هستید و سریال‏سازی، کار ساده‏تری نسبت به حضور در سینماست.

اگر قرار باشد در ایران پنج هزار شغل ایجاد شود، حداقل به بالای چهار هزار میلیارد تومان سرمایه‏گذاری نیاز است. یعنی یک چیزی مثل ایران‏خودرو. محاسبات آن هست. پنج هزار نفر را در این بازار از دست دادیم. کسی که تولید می‏کند، پیکی که توزیع می‏کند و فروشنده‏ها و کارخانه‏ای که سی‏دی را تولید می‏کنند. پنج هزار نفر در بازار ۱۵ هزارنفری رسانه خانگی بیکار شدند. برگرداندن این تعداد با یک عدد خیلی کم و با ساخت دو یا سه تا سریال خوب و فاخر قابل انجام است، یعنی مردم یک بار دیگر با رسانه خانگی آشتی کنند. این آشتی هم ایجاد اشتغال می‏کند و هم محلی است که چرخه سینما در رسانه خانگی بگردد. ساختن سالن سینما خیلی هزینه دارد، اما سوپرمارکت و محل توزیع پیدا کردن کار خیلی سختی نیست.

بعضی سریال‏های شبکه خانگی فقط در قسمت‏های اول به عناصر جذب مخاطب اهمیت می‏دهند و از جایی به بعد آن تلاش در سریال نیمه‏کاره می‏ماند، مثلا نظم توزیع به هم می‏ریزد یا کیفیت قصه و بازی‏ها کم می‏شود، سریال شما در این زمینه چگونه عمل کرده است؟

از روز اولی که شهرزاد را شروع کردیم، در گفت‏وگوهایی که با آقای امامی به عنوان تهیه‏کننده داشتیم، در گفت‏وگوهایی که من با همکار نویسنده‏ام خانم ثمینی داشتم و در گفت‏وگوهایی که با تک‏تک عوامل داشتم؛ گفتیم که چند نکته را مشخص کنیم، اینکه سریال در شبکه خانگی ساخته می‏شود و قسمت‏های اول آن خیلی اهمیت دارد. در تلویزیون خیلی پیش آمده که یک سریالی شروع شده بعد از سه چهار قسمت مردم تازه به هم گفتند سریال خوبی است. اما در شبکه خانگی قسمت اول باید به قول سیاه‏بازهای سنتی یخش بگیرد. این حرف‏ها برای این بود که باید به مخاطب احترام گذاشت. در طول ساخت شهرزاد این شعار ما بود. مخاطبی که اعتماد می‏کند و یک ساعت از عمر خود را که دیگر برنمی‏گردد در اختیار کار ما قرار می‏دهد، مخاطب قابل احترامی است.

مردم برای دیدن شهرزاد باید چهار هزار تومان پول بدهند، برای همین سریال را با آب و رنگ ساختید؟ یا اگر می‏خواستید برای تلویزیون هم بسازید این تکنیک را به‌کار می‏بردید؟

اگر تلویزیون اجازه می‏داد من همه این آب و رنگ‏ها را در کارهای تلویزیونی‏ام داشتم، ولو اینکه اگر شما مدار صفر درجه را با بقیه سریال‏های تاریخی تلویزیون مقایسه کنید می‏بینید که چقدر از این آب و رنگ‏ها در آن زیاد است. یک جمله‏ای هیچکاک دارد که جمله خوبی است و من خیلی آن را دوست دارم. می‏گوید تلاش برای ایجاد یک اثر بسیار سرگرم‏کننده، بها و تاوانی است که ما باید بدهیم برای اینکه پیامی را به مخاطب منتقل کنیم.