پیراهنم را با دکور شما ست کردم

 همان فروشگاهی که هر روز ده‌ها نفر از تتلیتی‌ها برای دیدنش صف می‌بستند و امیر تتلو می‌گفت که چیزی هم نمی‌خرند و فقط عکس می‌گیرند. قرارمان ساعت شش عصر در استودیوی برنامه بود. در ترافیک سنگین اتوبان مدرس گیر کرده بودم. با دستیارم تماس گرفتم تا بپرسم که آیا آنها رسیده‌اند یا نه. بله. آمده بودند. آن روزها مدیربرنامه‌ای به نام اردشیر احمدی داشت. هم کارگردان کلیپ‌های او بود و هم هماهنگی‌های مربوط را انجام می‌داد. ظاهرا بعدها با خانم جوان شطرنج‌باز ازدواج کرد و همین اواخر هم از کشور مهاجرت کردند. علاوه بر جناب احمدی، دوستانی از یک هتل بسیار معروف در مشهد هم امیر تتلو را همراهی می‌کردند. در آن سال‌ها تتلو ترانه‌ای برای امام رضا (ع) خوانده بود. با تاخیر رسیدم. عذرخواهی من را با کمال فروتنی پذیرفتند و گرم صحبت شدیم. تتلو بسیار شوخ‌‌طبع و حاضرجواب نشان می‌داد. و البته به طرز ملموسی تحت تاثیر همان جناب احمدی بود. خیلی از هنرمندها، نسبت به حوزه شخصی مانند ازدواج و فرزند و … حساسیت نشان می‌دهند و توقع دارند که پرسشی در آن باره نشود. تتلو چنین خواسته‌ای نداشت. در پاسخ به همکاران دفتر من، که ترانه «بذار تو حال خودم باشم» را معیار توقع از تتلو می‌دانستند، می‌گفت که «معیارتون غلطه».

می‌گفت که تتلیتی بودن سن و سال ندارد و همین امروز مادربزرگ هفتادساله‌ای را دیده که با عشق، خودش را تتلیتی می‌دانست. مدام تاکید می‌کرد که «من از هیچی به اینجا رسیدم» و با صراحت درباره‌ زندگی فقیرانه و کارگری و … حرف می‌زد. وارد استودیو که شدیم با خنده گفت که پیراهنم را با دکور شما «ست» کردم. به لباس من نگاهی انداخت و پرسید «چرا به من که رسید کت و شلوار پوشیدی؟!».

و ادامه داد که اگر سالن برج میلاد را به من بدهند، هزار بار پر و خالی می‌کنم و لباس رسمی هم می‌پوشم. خلاصه اینکه، کنسرت کلیدواژه‌ حرف‌هایش بود. ویدیوی گفت‌‌وگو را هم که ببینید خودتان متوجه شدت علاقه‌اش به اجرای زنده در برج میلاد می‌شوید. دستیارم با کنجکاوی زیاد درباره کلیپ انرژی هسته‌ای روی ناو جنگی می‌پرسید و او با چند جمله ساده تاکید می‌کرد که «طرحمان را برداشتیم و بردیم اتاق فرمانده. اونم قبول کرد و ساختیم.» البته که آقای احمدی تلاش می‌کرد با گزاره‌های منطقی قضیه را قابل‌هضم‌تر کند. در تمام مدت گفت‌وگو انرژی بسیار بالایی داشت و ارزیابی من این است که امیرحسین مقصودلویی که در استودیوی دید در شب روبه‌روی من نشست هوش هیجانی و آی‌کیوی بالایی دارد. نگاه کنید. چقدر با اعتمادبه‌نفس از کمیته امداد حرف می‌زند.

ببینید که چگونه به سختی‌های زندگی‌اش بی‌پروا اشاره می‌کند و فکر کنید که اگر جای او بودید، درباره‌ این بخش‌های دردناک از زندگی‌تان صراحت به خرج می‌دادید یا پنهان‌کاری می‌کردید؟

راستش را بخواهید من هیچ‌وقت مخاطب آثار تتلو نبودم. به‌ویژه که این اواخر، فاصله دوری بین سلایق و علایق من و سبک زندگی او هست. اما کتمان نمی‌کنم که در آن گفت‌گوی چندساعته، چیزی جز تواضع، هوشمندی و صمیمیت از او ندیدم. این را هم اضافه کنم که جناب تتلو و دوستانش درخواستی برای بازبینی مصاحبه یا سانسور بخشی از آن قبل از انتشار نداشتند. همان‌طور هم که خودش می‌گفت، فیلم گفت‌وگو با او رکورد دانلود در یک ساعت اول در آپارات را شکست.