محمدصادق جنان صفت

یک عیب بزرگ دولتمردان در همه جوامع به ویژه جامعه‌هایی مثل ایران این است که تصور می‌کنند چون پست و سمتی دارند و پول زیادی در اختیار آنها قرار دارد حتما عقل معاش آنها از یک کشاورز، یک کارخانه‌دار یا یک بازرگان بیشتر است.

این تصور موجب می‌شود که آنها همواره نقشه‌هایی برای گروه‌های گوناگون اجتماعی ترسیم کنند که در خیلی از اوقات چون منافع واقعی گروه‌های هدف را خوب ندیده‌اند کامیابی ندارد. به طور مثال می‌توان به موضوع خرید نقدی محصولات کشاورزی توجه کرد.

دولت در سال زراعی گذشته تصمیم گرفت که بهای خرید چغندر قند را به صورت نقدی پرداخت کند.هدف این بود که کشاورزان چغندرکار تشویق شده و در سال زراعی جاری اراضی زیر کشت چغندر را افزایش دهند.

اما آمارهای ارائه شده از سوی نهادهای رسمی و برخی از انجمن‌ها صنفی نشان می‌دهد سطح زیر کشت چغندر در سال زراعی جاری کمتر از گذشته شده است. چرا؟

کاری که دولت انجام داد شاید منافع کوتاه مدت را تامین می‌کرد اما منافع بلندمدت چغندرکاران این بود که بتوانند بهای همه محصول خود را نه از دولت که از کارخانه‌های خریدار چغندر دریافت کنند که این کار نشده است.

رشد واردات شکر در سال ۱۳۸۵ به اندازه‌ای بود که تولید داخلی شکر را در انبارها حبس کرده است و کارخانه‌ها توانایی پرداخت بقیه پول چغندرکاران را ندارند.

به این ترتیب معلوم می‌شود که عقل معاش مردم بیش از عقل دولتمردان است. چگونه می‌توان پذیرفت که ده‌ها هزار چغندرکار عقل معاش کمتری از چند کارشناس یا معاون یا مدیرکل داشته باشند.

واکنش یکپارچه کشاورزان چغندرکاری که در روستاهای پراکنده و دور از هم زندگی می‌کنند و با هم ارتباط ندارند بهترین دلیل برای این است که عقل آنها را دست کم نگیریم.