محمدصادق جنان‌صفت

نشریه معتبر اکونومیست در سال ۲۰۰۶، در مقاله‌ای نوشت که در سوئد، انگلستان و آمریکا بیش از یک قرن است که ثروت خانواده‌ها محاسبه می‌شود و یادآور شد، ... ... این کار در برخی کشورهای پردرآمد نیز سابقه‌ای چند ده ساله دارد. نشریه فوربس با استناد به آمار و اطلاعات منتشر شده کشورهای گوناگون، سال‌ها است، فهرست ثروتمندترین مردان و زنان جهان را براساس ملیت، نوع فعالیت، میزان ثروت، تغییر ثروت آنها نسبت به سال قبل و ... منتشر می‌کند. به این ترتیب بود و هست که شهروندان آمریکا، سوئد، مکزیک، هند، روسیه، فرانسه، آلمان، انگلستان و حتی در حال حاضر شهروندان چینی و اندونزیایی نیز اطلاعات مربوط به ثروتمندان کشورشان را می‌دانند و اخبار این موضوع عادی شده است.

در برخی از کشورهای جهان از جمله در ایران، اطلاعات و آمار مرتبط با بیشترین تولیدکنندگان ثروت و درآمد به دلایل گوناگون شاید جمع‌آوری شود؛ اما منتشر نمی‌شود. انتشار یک فهرست ۳۰ نفره از فعالان اقتصادی تحت عنوان میلیاردرهای ایران توسط یک سایت اینترنتی داخلی، بازتاب‌های متفاوتی ‌داشت. درباره کنش و واکنش‌هایی که پیرامون این خبر پدیدار شد و به نظر می‌رسد، می‌شود درباره آن بحث و تبادل‌نظر بیشتری کرد تا خدشه‌ها برطرف شود، یادآوری چند نکته خالی از فایده نیست:

۱ - واقعیت این است که در دهه‌های پیشین به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جریان‌های سیاسی غالب و جمعیت‌ها و شخصیت‌هایی که می‌توان آنها را در زمره چپگرایان نامید، فضای تبلیغاتی سهمگینی علیه صاحبان سرمایه ایجاد کردند و با ایجاد القائات منفی در ذهنیت شهروندان، تولیدکنندگان ثروت از مقبولیت دور شدند. این فضای تبلیغاتی که هنوز در برخی رسانه‌ها و توسط برخی جریان‌های سیاسی کم‌و‌بیش دنبال می‌شود، موجب شده است تولیدکنندگان ثروت و درآمد احساس خوبی از اینکه به شهروندان معرفی شوند، نداشته باشند. این در حالی است که تولید ثروت در همه جامعه‌ها یک فضیلت به حساب می‌آید و ثروتمندان و کارآفرینان از اینکه نامدار شده‌اند، احساس غرور می‌کنند.

۲ - ساختار توزیع قدرت در ایران میان نهاد دولت و نهادهای مدنی شامل خانواده‌ها و بخش خصوصی به‌گونه‌ای است که سهم دولت‌ها همواره بیشتر و اصولا غیرقابل مقایسه با سهم نهادهای مدنی بوده است.

این وضعیت موجب شده است، کارآفرینان و متقاضیان سرمایه‌گذاری و صاحبان سرمایه در ایران بدون تعامل با دولت نتوانند یا به سختی بتوانند فعالیت مستقل داشته باشند. در چنین وضعیتی، اتصال تولیدکنندگان ثروت به منابع عمومی یک راه ناگزیر شده است و شماری از صاحبان سرمایه در ایران، بدون اینکه قانون‌شکنی کنند و بدون اینکه حریم‌های قانونی و مقررات را دور بزنند، در همکاری با نهادهای دولتی موفق به کسب درآمد و ثروت شده‌اند و شاید این مساله به‌نوعی ذهن‌ها را خدشه‌دار کرده است. برای اینکه این وضعیت سامان پیدا کند و کارآفرینان و کسانی که استعداد خلق درآمد و تولید ثروت را دارند از این موضع خدشه‌دار دور شوند، کاستن از حجم تصدی‌گری دولتی و مسدود شدن راه‌های رانت‌جویانه یک ضرورت است.

۳ - بخش اصلی کتاب آدام اسمیت با عنوان ثروت ملل که در قرن هجدهم نوشته شده است، درباره کسب درآمد است و بخش کمتر آن درباره ثروت است. این دو مفهوم با هم تفاوت اساسی دارند. درآمد یک متغیر جریانی از پول یک خانواده یا یک کشور است که در یک دوره معین مثلا در یک سال دریافت می‌شود؛ در حالی که ثروت، ارزش موجودی دارایی‌هایی است که در طول عمر یک خانواده انباشت شده و ارزش واقعی آن پس از کسر بدهی‌های آن فرد معلوم می‌شود. دقت در اسامی و نوع معرفی که از ۳۰ نفر یاد شده به عمل آمده است، این تفاوت بنیادین را نادیده گرفته است. افرادی که نام آنها تحت عنوان «میلیاردرها» آمده است عمدتا کسانی‌اند که به جریان درآمد متصل‌اند تا اینکه ثروت به معنای یاد شده را واقعا داشته باشند.

۴ - کاش روزی برسد تولید ثروت و درآمد جامعه به ویژه از سوی کارآفرینان برای شهروندان ایرانی نیز یک فضیلت باشد و کسانی که بدون قانون‌شکنی و بدون پیوند با منابع عمومی جامعه توانسته و می‌توانند کارآمدی نشان داده و ثروتمند شوند، در جامعه مورد احترام باشند. در این صورت و در شرایطی که این افراد از هر جهت احساس خوبی داشته باشند، معرفی آنها از راه‌هایی مثل میزان مالیاتی که پرداخت می‌کنند از سوی نهادهای قانونی و رسمی یک اتفاق بزرگ خواهد بود که می‌تواند یک نقطه عطف باشد. چنین شرایطی فایده‌هایی دارد که مهم‌ترین آنها اشتیاق شهروندان برای تولید بیشتر ثروت است که در نهایت به ثروتمند شدن جامعه منتهی می‌شود. فایده دیگر چنین شرایطی، کوتاه شدن انبان و ذخیره کسانی است که با غبارافشانی و تیره کردن فضا، راه را برای فقدان احساس نیکو در میان کارآفرینان مسدود می‌کنند.