دکتر علی اصغر سعیدی

اقدام آقای ربانی، رفتگر شهرداری بجنورد آنقدر مهم بوده است که واکنش‌های اخلاقی متفاوتی را برانگیزد. امید است پایدار بماند. این واکنش‌ها حداقل دو چیز را به طور خاص نشان می‌دهد: اولا این اقدام مایه مسرت و شگفتی بود؛ به این معنی که با تمام تغییرات اجتماعی و رفتاری که در جامعه مشاهده می‌شود، به‌نظر می‌رسد سرچشمه‌ها هنوز زلال است. در عین حال این اقدام پاسخی نیز به ادعاهایی است که جامعه را فروپاشیده می‌بینند. دوم اینکه، به واسطه همین حادثه غیر قابل انتظار، فرهیختگان جامعه از فرصت، حسن‌استفاده را کرده و گوشزد می‌کنند تا درجه‌ای از انصاف و اخلاق در جامعه وجود دارد و هنوز به مرزهای بی‌هنجاری سقوط نکرده‌ایم باید کاری کرد.

اما چگونه می‌توان رفتار آقای ربانی را تحلیل کرد و چه نتیجه‌ای می‌توان از این بحث‌ها گرفت؟ و باید چگونه اقدام به اصلاح اخلاقی جامعه کرد؟ آیا باید نهاد نظارتی مستقل تاسیس کرد یا اینکه این نهادها در گذشته وجود داشته‌اند و باید دوباره آنها را بازسازی کرد؟ تمام اینها و موارد دیگر را باید مفصلا به بحث گذاشت. تلاش این یادداشت این است تا نشان دهد گروه‌های عادی جامعه کمتر در معرض سقوط اخلاقی هستند و باید خطر را در جای دیگر و در میان گروه‌های دیگرجست‌وجو کرد.

تحلیل جامعه شناختی چنین رفتاری به تعبیر دورکیم جامعه‌شناس معروف می‌تواند این باشد که گروه‌های کم‌درآمد جامعه چون کمتر در معرض تغییرات اقتصادی و اجتماعی سریع سال‌های اخیر قرار داشته‌اند دچار بی‌هنجاری کمتری هستند. به عبارت دیگر، افرادی که منابع محدودتری در اختیار دارند کمتر وسوسه می‌شوند تا دامنه نیازهای خود را به صورت نامحدود گسترش دهند. در حالی که تازه به دوران رسیده‌ها که با استفاده از راه‌ها و سیاست‌های نامناسب از منافع مادی سرشار بهره‌مند شده‌اند در معرض کنش‌های آنومیک بیشتری هستند؛ چون تمایلات آنها بیشتر برانگیخته شده و در معرض فریب بیشتری قرار می‌گیرند. ضمن آنکه تغییرات ناگهانی در زندگی، آنها را به این باور رسانده است که تنها به خودشان وابسته باشند.

به علاوه، تغییرات اجتماعی و اقتصادی، بیشتر به زوال اخلاقی به ویژه در میان گروه‌های با نفوذ، نخبگان، متخصصان و متمولان منجر می‌شود. جامعه شناسان استدلال می‌کنند که جامعه در حال تغییر، به‌طور روز افزونی متکی بر تقسیم کار و تخصص کار می‌کند؛ بنابراین باید همبستگی اجتماعی‌اش را با رعایت اخلاق حرفه‌ای حفظ و ارتقا دهد. در جامعه جدید بخش اعظمی از نظارت اجتماعی بر افراد از طریق نظارت جمعی یا حرفه‌ای ایجاد می‌شود.

فکر می‌کنم بیشتر از آنکه نگران زوال اخلاقی در میان مردم عادی باشیم (که اقدام آقای ربانی خلاف این ادعا را اثبات می‌کند) باید فکری به حال زوال اخلاق در میان متخصصان و حرفه‌ای‌ها کرد. آنها هستند که در مرحله گذار هستند و بیشتر در معرض بی هنجاری یا آنومی می‌باشند. این یک اصل است که نظارت اجتماعی بر گروه‌های متخصص با اقتدار حرفه‌ای را باید محکم کرد. چه اقتدار مالی، چه اقتدار علمی. چه در میان بازاریان، چه پزشکان چه استادان دانشگاه و چه کارآفرینان و گروه‌های حرفه‌ای دیگر. آن هم توسط سازوکاری که خودشان تهیه می‌کنند. وجود دخالت دولت در امور انجمن‌های حرفه‌ای به وخامت وضعیت می‌افزاید.

منطق وجود گروه‌های هم‌سود مانند اتاق بازرگانی، انجمن‌های علمی، اعم از انجمن‌های دانشگاهی، نظام پزشکی، انجمن‌های مهندسان، سندیکاهای حرفه‌ای و غیره تنها حفاظت از منافع گروهی نیست، بلکه نظارت بر اخلاق حرفه‌ای است و این نظارت چیزی نیست جز نظارت حرفه‌ای بر کارکرد همالان. امری که باید نسبت به وضع آنومیک (بی‌هنجاری) آن در میان تمام گروه‌های حرفه‌ای هشدار داد.