آن‌گونه که حمله اخیر به اسرائیل نشان داده، برنامه موشک‌‌‌های بالستیک ایران در حال تقویت شدن است.اما در طول دوران ریاست جمهوری بایدن، هدف اصلی دستیاران وی، حل این پازل بدون گذاشتن آن روی میز رئیس‌جمهور بوده است. وقتی مسوولان سیاست خارجی برای توصیف رویکرد بایدن در قبال ایران از کلماتی مانند «مهار»، «تنش‌زدایی»، «بازدارندگی» و «مدیریت ریسک» استفاده می‌کنند، برداشت من از این کلمات تنها تاکتیک‌های مختلف است نه یک استراتژی مشخص.او معتقد است ایران یک مشکل است اما به نظر نمی‌رسد که برنامه‌ای منسجم برای حل آن در سر داشته باشد.بایدن با هدف‌گیری نه چندان قاطعانه احیای توافق برجام و یک استراتژی غیر‌ایده‌آل برای دستیابی به این هدف پا به کاخ سفید گذاشت.

او چند شرط برای این هدف گذاشت، از جمله اصرار بر اینکه ایران باید موافقت کند که در آینده بر سر یک توافق سختگیرانه‌تر و بلندمدت‌تر مذاکره کند  اما تلاش برای احیای برجام به دلیل درخواست‌های طرف آمریکایی سرنوشت نامعلومی پیدا کرده بود.از وقتی که تلاش‌ها برای احیای برجام به در بسته خورد، تیم بایدن تصمیم گرفت به برخی پیروزی‌های کوچک که می‌توانست در مواجهه با ایران کسب کند بسنده کند. آنها چند آمریکایی زندانی در ایران را به خانه برگرداندند هرچند که در قبال آن مجبور به پرداخت رقم قابل‌توجهی وجه نقد شدند. آنها همچنین به صورت لفظی و از طریق ابزارهای تکنولوژیک به حمایت از جنبش اعتراضی در ایران پرداختند. دولت بایدن همچنان تحریم‌های دولت ترامپ علیه ایران را حفظ کرده است.

اما از آنجا که اجرای این تحریم‌ها را محدود کرده یا به دلایلی خارج از کنترل واشنگتن این تحریم‌ها به اندازه کافی به ایران فشار نیاورده‌اند، تغییری در رفتار حکومت ایران بروز نکرده است. در حال حاضر صادرات نفت ایران افزایش یافته است.دولت بایدن نه تنها به دنبال تغییر حکومت در ایران نیست بلکه به نظر می‌رسد که تمایلی هم به تغییر بنیادین رفتار حکومت ایران ندارد. آن‌گونه که در استراتژی امنیت ملی دولت آمده، آنها حداکثر از لفظ «بازداشتن» یا «مقابله» در مورد ایران استفاده کرده‌اند. دولت بایدن در حال مدیریت مشکل است نه تلاش برای حل آن.احتمالا دولت بایدن به این نتیجه رسیده که هیچ راه واقع‌بینانه و مستقیمی برای «حل» مشکل ایران وجود ندارد. تردیدی نیست که این یک مشکل دشوار است.

موضوع ایران همچنین در واشنگتن به یک موضوع پرچالش سیاسی نظیر موضوع مهاجرت تبدیل شده است. چالش دیگر این است که روسیه و چین که زمانی در خصوص ایران با آمریکا همکاری می‌کردند اکنون به دلیل تنش‌هایی که خود با واشنگتن دارند در حال کمک به تهران برای دور زدن تحریم‌های آمریکا هستند.احتمالا دولت بایدن معتقد است اتخاذ استراتژی‌ای دیگر تاثیرات غیرمنتظره‌ای خواهد داشت و منجر به یک تغییر پایدار در ایران خواهد شد. شاید به همین دلیل است که حتی پس از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، بایدن و دستیارانش همچنان به پیگیری چشم‌انداز بزرگ‌تر خود یعنی «یکپارچگی منطقه‌ای» برای خاورمیانه ادامه می‌دهند. این استراتژی واقعی دولت بایدن در خاورمیانه است.

مشکلی که دولت بایدن به دنبال حل آن است، شکاف و اختلاف بین اسرائیل و دولت‌های عربی از طریق ترتیبات اقتصادی، امنیتی، دیپلماتیک و سایر ترتیبات است. مکانیزم‌های دفاع هوایی ترکیبی که به ساقط کردن موشک‌ها و پهپادهای ایران در جریان حمله اسرائیل به کار گرفته شد نشان‌دهنده این ایده در حال ظهور است. آمریکا امیدوار است شاهد برقراری روابط دیپلماتیک میان اسرائیل و عربستان باشد، واشنگتن و ریاض یک پیمان امنیتی منعقد کنند و اسرائیل با یک نقشه راه برای تشکیل دولت فلسطینی موافقت کند. همه اجزای این نقشه کلی به یکدیگر بستگی دارد.