دموکراسی می‌توانست با مصدق به ایران بیاید

به مجرد اینکه ملی شدن نفت پیش آمد گفتیم خب اگر آن مبلغی که ما داریم به بریتیش پترولیوم می‌دهیم، نصیب خودمان بشود با این پول می‌توانیم کاملا تمام برنامه‌های عمرانی خودمان را انجام بدهیم راه بسازیم، مدرسه و بیمارستان درست کنیم و غیره. این دو عامل برای ما فوق‌العاده مهم بود؛ البته نهضتی که به رهبری دکتر مصدق در ایران پیدا شد یک بعد دیگر هم داشت و آن هم این بود که اگر آن نهضت موفق می‌شد، مملکت می‌توانست صاحب نوعی دموکراسی شود؛ اما از نظر مردم آن دو عامل دیگر تنها چیزهای خیلی‌خیلی مهمی بود که می‌دیدند. این را قبول داشتیم که دکتر مصدق هست و آن عامل سوم را درست می‌کند؛ ولی آن موقع زیاد درباره‌اش بحث نمی‌کردیم تا اینکه مصدق از کار افتاد. آن موقع تازه فهمیدیم یک امکانی وجود داشت که دموکراسی به ایران بیاید و نیامد.