نامه سادچیکف پس‌از فسخ قرارداد نفت شمال

استالین، ترومن و چرچیل در کنفرانس یالتا

انرژی تولید شده به وسیله نفت و فرآورده‌های آن از روزی که نیروی دریایی انگلستان آن را به جای زغال‌سنگ به کار گرفت، چشم جهان را خیره کرد. از آن پس بود که جدال بر سر نفت به ویژه نفت خاورمیانه تاریخ ساز شد و این وضعیت تا امروز ادامه دارد. ایران به مثابه یکی از بزرگ‌ترین کشورهای دارای ذخایر نفت در تمام سده گذشته با این پدیده مواجه بوده و تاریخ اقتصادی آن با تاریخ نفت آغشته شده است.در نیم قرن اخیر اما نوشتن درباره تاریخ نفت و تاریخ اقتصادی ایران مکمل یکدیگر شده‌اند.نوشتن خاطرات توسط رجال سیاسی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشدید شده است،‌ زاویه‌ها و گوشه و کناره‌های سیاست در ایران را روشن‌تر کرده است. مصطفی فاتح، دانش‌‌آموخته دانشگاه کلمبیای آمریکا در اقتصاد از جمله کسانی است که خاطرات و تحلیل خود را از ۵۰ سال نفت ایران نوشته و کتابش در سال ۱۳۸۴ به وسیله نشر علم منتشر شده است. او که کارش را از معاونت یکی از ادارات شرکت نفت ایران و انگلیس در تهران آغاز کرده بود، بعدها برای ادامه تحصیل و تجربه به انگلستان رفت و پس از بازگشت به خوزستان رفت و از مدیران ارشد شد.او پس از ملی شدن نفت از شرکت نفت جدا شد و به نوشته خودش شروع به نوشتن این کتاب کرد.در این کتاب حجیم که بخش‌های مختلفی دارد، فصل نهم آن به کشمکش بر سر نفت ایران پس از خاتمه جنگ جهانی اختصاص دارد. در روزهای گذشته و در همین صفحه این نویسنده یادآور شد که دولت‌های بزرگ نسبت به نفت ایران در هنگام جنگ جهانی چه دیدگاهی داشتند و آن را تا زمان صلح و پس از آن ادامه داد. در آخرین بخش از این نوشته، به تصمیم مجلس وقت که بر پایه سیاست قوام‌السلطنه، اساس قرارداد ایران و اتحاد جماهیر شوروی را به هم زد، اشاره شده است.

هـ دولت مکلف است در کلیه مواردی که حقوق ملت ایران نسبت به منابع ثروت کشور اعم از منابع زیرزمینی و غیر آن مورد تضییع واقع شده است، به‌خصوص راجع به نفت جنوب به منظور استیفای حقوق ملی، مذاکرات و اقدامات لازمه را به عمل آورد و مجلس شورا را از نتیجه آن مطلع سازد.

پس از تصویب طرح فوق خاطر شوروی‌ها بسیار رنجیده شد و در جراید و گفتارهای رادیویی خود دولت ایران را متهم به نقض عهد کردند و در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۲۶ (۲۰ نوامبر) نامه‌ای از طرف سفارت کبرای دولت شوروی به عنوان نخست‌وزیر نوشته شد که از لحاظ اهمیت آن در زیر نقل می‌شود: «نامه پنجم نوامبر شما را راجع به تصمیم مجلس دایر به بی‌اثر بودن موافقت‌نامه چهارم آوریل در باب تاسیس شرکت مختلط نفت ایران و شوروی به استحضار دولت شوروی رسانده بودم. استنادی که در نامه شما به قانون دوم سپتامبر ۱۹۴۴ دایر به منع امتیاز شده بود، مقرون به حقیقت نیست، زیرا تا حدی که معلوم است شرکت مختلط ایران و شوروی برای نفت شمال امتیاز نیست، بلکه موسسه مشترک ایران و شوروی است. دولت شوروی مرا مامور نمود که مراتب زیر را به اطلاع دولت ایران برسانم. در موافقت‌نامه ایران و شوروی که چهارم آوریل ۱۹۴۶ قوام نخست‌وزیر از طرف ایران و ایوان سادچیکف از طرف شوروی امضا نمودند، دولت ایران موافقت خود را با تاسیس شرکت مختلط ایران و شوروی به منظور تفحص و استخراج نفت شمال ایران اظهار نمود. موافقت دولت ایران با تاسیس شرکت نامبرده از طرف پادشاه ایران نیز در تاریخ هشتم آوریل ۱۹۴۶ مخصوصا با ایوان سادچیکف تایید گردید. در موافقت‌نامه چهارم آوریل ۱۹۴۶ پیش‌بینی گردید که قرارداد تشکیل شرکت نفت ایران و شوروی که بر طبق مدلول این نامه بعد منعقد خواهد شد، به محض اینکه مجلس جدید ایران فعالیت قانون‌گذاری خود را آغاز نمود و در هر صورت در مدت هفت ماه از تاریخ ۲۴ مارس یعنی نه دیرتر از ۲۴ اکتبر ۱۹۴۶ برای تصویب به مجلس تقدیم خواهد شد؛ بنابراین دولت ایران در موافقت‌نامه تعهد نموده است که قرارداد تاسیس شرکت مختلط نفت ایران و شوروی را در مدت معین برای تصویب مجلس پیشنهاد نماید. با اینکه عقد چنین قراردادی در موافقت‌نامه پیش‌بینی شده بود، دولت ایران با امتناع از انعقاد قرارداد تاسیس شرکت مختلط نفت ایران و شوروی‌ موافقت‌نامه را نقض کرد. نقض عهد دیگر دولت ایران این بود که موضوع شرکت نفت ایران و شوروی یک سال بعد از تاریخی که در موافقت‌نامه چهارم آوریل ۱۹۴۶ معین شده بود، مورد شور مجلس قرار گرفت. سومین نقض عهد این بود که دولت ایران نه تنها قراردادی را که در باب تاسیس شرکت مختلط نفت ایران و شوروی پیش‌بینی شده بود، برای تصویب مجلس پیشنهاد نکرد، بلکه در مجلس بر علیه عقد چنین قراردادی اقدام نمود و به این طریق آنچه را که بر عهده گرفته بود، عهدشکنانه نقض نمود و نیز دولت شوروی نمی‌تواند متذکر نشود که تصمیم مجلس راجع به بی‌اثر بودن قرارداد تشکیل شرکت مختلط نفت ایران و شوروی برای شمال ایران با وجود بقای امتیاز نفت ایران و انگلیس در جنوب ایران تبعیض فاحشی نسبت به اتحاد جماهیر شوروی است. نظر به مراتب فوق دولت شوروی بر علیه عملیات خصمانه مزبوره دولت ایران نسبت به اتحاد جماهیر شوروی که با روابط عادی بین دو کشور مباینت دارد، جدا اعتراض نموده و مسوولیت عواقب این امر را به عهده دولت ایران می‌گذارد. احترامات فائقه را تجدید می‌نماید - امضا - ا.سادچیکف.»

پس از وصول نامه‌ فوق دولت پاسخی به سفارت شوروی فرستاد، ولی آن سفارت پاسخ دولت را اقناع‌کننده نشناخته، مفادنامه اعتراضیه را در جواب تایید نمود.

در پایان این فصل لازم است دو موضوع را صمیمانه تذکر بدهم. موضوع اول راجع به قدردانی و حق‌شناسی نسبت به خدمتگزاران کشور است که چه زنده و چه مرده آنان شایسته احترام و تجلیل می‌باشند، مثلا خوانندگان طی این فصل از خدمات و مساعی قوام در رفع غائله آذربایجان آگاه شدند. او یکی از سیاستمداران مکتب قدیم بود که شاید نظیر او دیگر در بین ما نباشد و با وجود اینکه راه و روش قدما را تعقیب می‌کرد، مع‌هذا به کشور خود علاقه‌مند بود و در قضیه آذربایجان خدمت شایانی نمود و اما موضوع دوم غنیمت شمردن فرصت و استفاده از تضادهای سیاست بیگانگان است، چنانکه در متون این فصل مشاهده شد آمریکا و انگلستان و بیشتر آمریکا برای تخلیه ایران از ارتش سرخ مساعی زیاد به کار بردند و کمک بزرگی به ما کردند که درخور تقدیر است، لکن هر کس می‌داند که سیاست عاطفه ندارد و این ابراز عواطف در درجه اول برای این بود که شوروی‌ها را از نفت خاورمیانه دور نگاهدارند و منافع خود را محفوظ بدارند.

هوشیار و بیدار آن ملتی است که به نحو مطلوب از چنین فرصت‌های کمیاب تاریخی استفاده کند.