استفاده از پول اروپایی به‌جای پول ایرانی

میدان امام (نقش جهان)اصفهان

پیترآوری استاد تاریخ دانشگاه کمبریج و نویسنده کتاب تاریخ معاصر ایران در بخش دیگری از مقاله‌اش درباره تزلزل ناصرالدین‌شاه کمی به عقب برگشته و تجارت خارجی ایران از دوران صفویه تا دوره قاجاریه را بررسی می‌کند. وی توضیح دهد که بازرگانان ایرانی با وجود اینکه ضرابخانه‌های داخلی، سکه ضرب می‌کردند، اما آنها همچنان پول‌های اروپایی را وسیله دادوستد قرارداده بودند.

کالاهای صادراتی ایران شامل شال، ابریشم، پارچه‌های بافت، قالی، منسوجات پشمی، نخ پنبه، چیت و پارچه‌های گلدار بود و این کالاها نشانگر وجود نوعی سازمان صنعتی در ایران به شمار می‌رفت. قالی و فرش در سال‌های آینده به صورت یک صنعت روستایی باقی ماند. بافت پارچه در شهرهای اصفهان، کاشان، کرمان و یزد (که نام این شهرها را پرآوازه می‌کرد)، تولید ابریشم در رشت و سایر مراکز اطراف کویر مرکزی؛ مستلزم وجود جوامع کارگری در این شهرها بود. رشد و پیشرفت شهرهای یادشده در دوره صلح و آرامش و همزمان با گسترش تجارت خارجی صورت گرفت. ساکنان شهرها به صورت دستمزدبگیر درآمدند، در حالی که قبلا نظام تهاتر [مبادله کالا با کالا] حکمفرما بود. در واقع، ایران در دوره قاجاریه به صحنه یک انقلاب صنعتی کوچک تبدیل شد و این موضوع به لحاظ طغیان‌های انقلابی در آخر سده نوزدهم [مقارن با مشروطیت] حائزاهمیت می‌باشد.

فعالیت تجاری و صنعتی ایران از زمان شاه عباس صفوی آغاز شد؛ چون وی علاقه زیادی به برقراری روابط با دنیای خارج داشت. در دوره قاجاریه، این جریان از پیش آغاز شده که بر اثر زوال سیاسی و تجزیه کشور متوقف شده بود، از نو جان گرفت. این جریان در دوران قاجارها چرخش دیگری یافت. شاه‌عباس مراقب بود تا بین توسعه تجارتی کشور و دولت نیرومند مرکزی ارتباطی به وجود آورد تا همگامی و دمسازی بین آن دو در تحت لوای یک دولت مرکزی تامین شود. از این رو بود که اصفهان را به‌صورت قلمرو بازرگانی و صنعتی، و در عین حال پایتخت سیاسی خود، قرار داد. در دوران قاجاریه، علاوه بر عدم توازنی که ثمره گسترش بازرگانی و شهرنشینی و مغایر با افول روستاها بود، همچنین عدم تعادل بین رونق بازرگانی بر پایه منطقه‌ای و برون‌نگری و زوال تدریجی قدرت سیاسی متمرکز به وجود آمد. کانون قدرت قاجاریه [تهران] در شمار شهرهای بزرگ بازرگانی و صنعتی نبود، بلکه پایتخت جدید با نقاط پیرامون کشور ارتباطی نداشت. شهرهای جنوب از برقراری مناسبات ایران با هند و افغانستان رونق گرفتند. شهرهای شمال از تجارت با روسیه و عثمانی و تا حد کمتری با آسیای مرکزی، بهره‌مند شدند. رونق جدید بازرگانی خارجی ایران را می‌توان به یک رشته طاق‌های مدوری در پیرامون «قلب مرده» نقشه ایران [منطقه کویر مرکزی] توصیف کرد که هر حجره یا منطقه فعالیت تجاری به قسمت‌هایی از جهان می‌نگریست که با آن در تماس بود. مرکز بازرگانی تهران و قلمرو شاه نسبتا منزوی بود. قاجاریه به ترغیب بازرگانان پرداختند، اما برخلاف روش شاه‌عباس، تجار را زیر نظارت و مراقبت دقیق قرار ندادند تا فعالیت‌های بازرگانی در بافت سیاسی دولت عجین شود. وضع بازرگانی خارجی ایران از سوی دکتر هامبلی و طی مقاله‌ای که نام برده شد، قبلا مورد اشاره قرار گرفت. وی در این مقاله می‌نویسد:

«به‌رغم جنگ‌های ایران و روسیه در اوایل سده نوزدهم در قفقاز، تجارت ایران و روسیه سال به سال رو به افزایش بود. [سر]هارفورد جونز عقیده داشت که در سال‌های پس از امضای معاهده گلستان، حجم تجارت با روسیه دوبرابر و سه برابر و حتی ارزش مبادلات به چهار برابر گذشته رسید».

این موضوع به لحاظ آنچه که ناگزیریم درباره پیوند بازرگانی بین شمال ایران و روسیه، و تداوم آن به‌رغم اختلافات سیاسی دوران اخیر، بگوییم، حائزاهمیت می‌باشد. همچنین نشانگر آن است که بازرگانان بدون توجه زیاد به وضع سیاسی و نظامی کشور، همچنان راغب تجارت با روسیه بودند.

نقش پول در اقتصاد قاجاریه

با اینکه آغامحمدخان قاجار چندین ضرابخانه در بیست‌وچند مرکز تولید طلا و نقره کشور ایجاد کرد و فتحعلی‌شاه نیز تعداد آنها را افزایش داد، لکن بازرگانان ایرانی به استفاده از پول‌های اروپایی ادامه می‌دادند. این وضع احتمالا به این دلیل بود که پیاستر (Piasters) عثمانی و دوکات (Ducat) هلندی و سکوئینس (Sequins) ونیزی از نوع سکه‌هایی بودند که عموما مورد استفاده بازرگانان قرار می‌گرفت و برای تجارت خارجی ضروری بودند. موضوع بالا همچنین می‌تواند نمایانگر دو بخش شدن قدرت سیاسی و تجاری باشد. بی‌اعتمادی طبقه بازرگان به رژیم سلطنتی بسیار عمیق بود و دلیل آن نیز تا حدودی این بود که سلسله قاجاریه منشاء قبیله‌ای و نظامی داشت. اگرچه آغامحمدخان برای کمک به بازرگانان تلاش بسیاری کرد، ولی شواهدی وجود ندارد که نشان دهد بازرگانان به‌عنوان یک طبقه [اجتماعی] هرگز از این سلسله دلخوش بودند.

در گفت‌وگو از بالا رفتن اهمیت پول، بایستی از عامل دیگری یاد کنیم که عبارت بود از نیاز به پول. فرمانروایان نامحبوب ایران برای تحکیم و حفظ قدرت خود از پول به‌عنوان یک وسیله رسیدن به هدف یاد شده استفاده می‌کردند، چون وقتی وفاداری مردم در ازای رهبری به دست نمی‌آمد، طبعا برای تطمیع مردم تلاش می‌کردند. در سطوح پایین‌تر، پول به‌صورت یک وسیله پیشرفت کارها در جامعه فاسد ایران درآمده بود. دادن رشوه انجام کارها را تسهیل می‌کرد. در دوران دورتر از آن، سلاطین در ازای خدمات افراد به آنها زمین [اقطاع] می‌دادند. شعرا و خدمه را با دادن جواهرات و مواجب ماهانه به‌صورت خواربار خشنود می‌کردند. ناصرالدین شاه با ادامه دادن این رویه، نتایج وخیمی چون تفویض و بذل و بخشش‌های زمین یا معافیت مالیاتی را به وجود آورد.