مقتدر در‌ برابر جنگ و تحریم

به گزارش «شانا»، محسن قمصری از مدیران پیشین امور بین‌الملل شرکت ملی نفت در این رابطه گفت: تامین فرآورده در آن زمان کار بسیار سختی بود، البته هم‌اکنون مدیریت بازاریابی شرکت پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی در این زمینه کمک‌هایی می‌کند، اما در آن زمان کل عملیات واردات فرآورده به عهده امور بین‌الملل شرکت ملی نفت بود.گروه منسجم و بزرگی در آن دوران پرالتهاب، مسوولیت تامین فرآورده‌های جنگ از جمله بنزین، سوخت هواپیما، نفت سفید و غیره را بر‌‌‌‌‌‌عهده داشت.

جایگاه صنعت نفت در جنگ با دشمن

ابتدای جنگ، اعتصاب‌‌‌‌‌‌ها متوقف و کارخانه‌‌‌‌‌‌های تولیدی وارد مدار شده‌بودند. تولید نفت در آن زمان حدود ۷۰۰‌هزار بشکه در روز بود، زیرا خیلی از مراکز تولید ما هنوز راه‌اندازی نشده و به‌‌‌‌‌‌طور ناگهانی با جنگ روبه‌رو شده‌بودیم و شرایط بسیار سختی بود. پایانه صادراتی جزیره خارک تقریبا هر روز مورد حمله قرار می‌گرفت، همین وضع را تلمبه‌‌‌‌‌‌خانه‌‌‌‌‌‌های نفت و مراکز تولیدی داشتند و همه این‌ها بر بحث تولید و انتقال سوخت به مراکز مصرف تاثیر می‌‌‌‌‌‌گذاشت؛ به همین دلیل صادرات نفت تا حد زیادی متاثر از جنگ بود. تلاش زیادی هم از سوی کارکنان صنعت نفت می‌شد تا سطح صادرات نفت ایران حفظ شود.

جزیره خارک از همان ابتدای جنگ تقریبا به‌‌‌‌‌‌صورت روزانه هدف حمله دشمن قرار می‌گرفت و کارکنان صنعت نفت در خارک نیز تلاش می‌کردند، هم پدافند خوبی از جزیره داشته باشند و هم تعمیرات را به‌‌‌‌‌‌صورت روزانه انجام دهند. با وجود تمامی حملات، صادرات نفت ایران حتی برای یک روز هم قطع نشد. پالایشگاه آبادان نیز که کاملا در تیررس دشمن بود عملا قابل‌استفاده نبود، اما پس از جنگ دوباره به مدار تولید بازگشت. این پالایشگاه متشکل از ۶ پالایشگاه بود که پس از جنگ چهار پالایشگاه آن بازسازی شد. آن موقع پالایشگاه‌های تهران، شیراز، تبریز و مجتمع پالایشی لاوان را در اختیار داشتیم.

شرایط واردات، خرید و فروش سوخت

براساس بودجه‌سالانه مجلس، بخشی از درآمد نفت‌خام به‌‌‌‌‌‌طور مستقیم در اختیار صنعت نفت قرار می‌گرفت که عایدات آن را صرف خرید فرآورده می‌شد. عایدات فروش نفت‌خام براساس قانون، متعلق به خزانه دولت است و هرچه شرکت نفت می‌‌‌‌‌‌فروشد، درآمد آن مستقیم به خزانه واریز می‌شود و قانون بودجه ‌چگونگی هزینه‌‌‌‌‌‌کرد آن را مشخص می‌کند. در آن سال‌ها برای تامین سوخت جنگ، مجلس اجازه داده بود تا بخشی از درآمد فروش نفت به‌جای اینکه به خزانه واریز شود، در اختیار شرکت ملی نفت برای تامین کسری فرآورده‌های موردنیاز، قرارگیرد.

 برای تامین فرآورده به سه روش عمل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد، روش اول به این‌صورت بود که نفت را می‌‌‌‌‌‌فروختیم و پولش را مستقیما فرآورده می‌خریدیم؛ در روش دیگر نیز بخشی از نفت را با بعضی از شرکت‌ها  با فرآورده جابه‌‌‌‌‌‌جا می‌کردیم که یک نوع معامله تهاتری به‌‌‌‌‌‌شمار می‌‌‌‌‌‌آمد و روش سوم نیز به این‌صورت بود که خودمان در پالایشگاه خارج از کشور نفت را تصفیه می‌کردیم و محصولات پالایشی را به کشور برمی‌‌‌‌‌‌گرداندیم. این پالایشگاه‌ها عمدتا در اروپا بودند، حتی در یمن هم پالایشگاه عدن بود. عمدتا در مدیترانه با آنها قرارداد داشتیم و اروپای‌شرقی نیز از جمله مناطق تصفیه نفت‌خام ما بود.

البته با نظارت عالیه، فرآورده‌های استحصالی مورد‌نیاز را برمی‌‌‌‌‌‌گرداندیم و بخشی که مورد‌نیاز نبود را می‌‌‌‌‌‌فروختیم و با پول حاصل از آن، فرآورده دیگری می‌خریدیم. طبیعی بود ما با این کار سعی می‌کردیم حداکثر فرآورده مورد‌نیاز کشور را با توجه به نیاز بالای داخلی و نیاز ویژه برای جنگ تامین کنیم. در بحث پرداخت‌ها در زمان جنگ مشکل خاصی نبود و برای همه امور از طریق بانک‌مرکزی ال‌‌‌‌‌‌سی بازمی‌شد. مشکلات بیشتر در حوزه عملیاتی بود تا مالی. در اوج واردات فرآورده، سالانه ۶‌میلیون‌تن سوخت وارد می‌شد. نفت سفید، نفت گاز، بنزین و گاز مایع و بنزین هواپیما از جمله سوخت‌های وارداتی در آن زمان بود.

نکته دیگر آنکه با توجه به شرایط روز، طبیعی بود که نحوه حضور کشور به‌عنوان یک مصرف‌کننده بزرگ سوخت می‌توانست بازار جهانی را دستخوش نوسان کند. ساختار بازار انرژی در زمان جنگ تحمیلی خیلی متفاوت بود، ایران و هند واردکننده‌‌‌‌‌‌های عمده فرآورده بودند و حضور کشور در بازار قطعا می‌توانست موثر باشد. سعی می‌کردیم به‌‌‌‌‌‌نوعی وارد بازار شویم که تلاطم ایجاد نشود و درواقع به یک‌‌‌‌‌‌باره وارد بازار نشویم و خریدها تقسیم شود. سیاست‌‌‌‌‌‌ خاصی بود که در زمان‌‌‌‌‌‌هایی وارد شویم که قیمت‌ها در سطح مناسب‌‌‌‌‌‌تری باشد. با بودجه‌ثابتی که مجلس در اختیار صنعت نفت می‌‌‌‌‌‌گذاشت و نیازهای زیاد کشور، باید حداکثر خرید انجام می‌شد. در بخش فروش نفت‌خام و دریافت وجوه مشکلی نداشتیم، مشکل عمده در این بخش، عملیاتی بود.

با توجه به اینکه پایانه صادراتی تقریبا به‌‌‌‌‌‌صورت روزانه هدف حمله قرار می‌گرفت، به لحاظ تحویل و صدور مشکل عملیاتی داشتیم. جنگ نفتکش‌ها مطرح بود و عراقی‌‌‌‌‌‌ها سعی می‌کردند نفتکش‌ها را بزنند؛ از این‌رو پایانه‌‌‌‌‌‌ای در تنگه هرمز ایجاد کردیم و نفت را با نفتکش به پایانه شناور والفجر (لارک) انتقال داده و در قالب عملیات انتقال کشتی به کشتی، نفت را تحویل خریداران خارجی می‌دادیم. حمایت از نفتکش‌ها نیز برقرار بود و باید تاکید شود که مزیت پایانه والفجر این بود که برد هواپیماهای عراقی به آنجا نمی‌رسید. در دنیا معروف است که ایران با وجود جنگ تحمیلی هشت ساله، یک روز هم صادرات نفت خود را قطع نکرد و کشتی‌‌‌‌‌‌های زیادی در این راه هدف قرارگرفتند و رزمندگان بسیاری هم در این راه شهید‌ شدند.

نگاهی به تهاتر نفت با کالا

در زمان جنگ معاملات تهاتری نفت‌خام یا فرآورده رواج داشت. معاملاتی نیز داشتیم که بانک‌مرکزی و وزارت بازرگانی مدیریت می‌کردند که بر اساس آن گندم و برنج مورد‌نیاز را تهیه و شرکت‌های واسطه نیز تقبل می‌کردند در قبال پول محصول تحویلی، نفت دریافت کنند. در واقع بانک‌مرکزی با هدایت وزارت بازرگانی خریدهایش را انجام می‌داد و مشخص بود که نفت باید برای چه کسانی ارسال‌شود. عملیات تهاتر با اروپای‌شرقی و بعضی از کشورهای آسیایی و آمریکای‌جنوبی و تا حدی استرالیا انجام می‌شد. خیلی از شرکت‌های اروپایی نیز بودند که مثل کارگیل، بزرگ‌ترین تامین‌‌‌‌‌‌کننده غله دنیا، نفت را می‌بردند و در مقابل گندم و محصولات مورد‌نیاز کشور را عرضه می‌کردند.

لازم به توضیح است در دوران جنگ، به همان ترتیب که عراق پالایشگاه‌های ایران را می‌‌‌‌‌‌زد، ما نیز پالایشگاه‌های عراق را هدف قرار می‌دادیم، اما در اینجا دو مساله مطرح است. یکی میزان جمعیت و مصرف سوخت عراق بود که با ایران قابل‌‌‌‌‌‌مقایسه نبود، جمعیت کنونی عراق نیز خیلی کمتر از ایران است. تفاوت دوم این بود که به‌‌‌‌‌‌دلیل کمک‌های زیادی که به عراق می‌‌‌‌‌‌شد، عمدتا از ترکیه و بندر عقبه و مقداری هم از عربستان، سوخت زیادی به بغداد هدیه می‌شد که نیازهای این کشور را تامین می‌کرد.