گروه تاریخ و اقتصاد: بخش نهم از گفت وگوی نمایندگان مجلس شورای ملی در روز شنبه، پنجم اردیبهشت ۱۲۸۷ شمسی را می‌خوانید. موضوع مورد بحث مذاکره درباره لایحه وزارت تجارت و تجدید کنترات رئیس مدرسه فلاحت است:

آقا سید مهدى: اولا اینکه مدرسه که تاکنون صد هزار تومان مخارج آن شده وجدان بنده حکم نمی‌کند به کلى بسته شود و دیگر ایرانى که تحصیل علم کرده گویا باید از گرسنگى بمیرد. چندى قبل یک نفر از اشخاص عالم این مملکت لایحه نوشته بود و تقبل نموده بود که این مدرسه را به همین چهارده هزار فرانک دائر نماید و مبالغى از همین چهارده هزار فرانک را هم صرف اسباب عملیات آن بکند و آن لایحه قرائت نشد! در صورتی که یک نفر آدم عالمى چنین تعهدى بنماید دیگر سزاوار نیست که مبلغى به خارجه داده شود.

معتمدالتولیه: در تجدید کنترات او بنده عرض نمی‌کنم، ولى اطلاعى که از کار او دارم. عرض می‌کنم پس از اینکه به طهران آمد قریه بهشتى را براى عمل زراعت پسندید و اختیار کرد و آن ده قبل از اینکه به او داده شود پانصد خروار عملکرد داشت. اینکه آنجا مشغول عملیات شد رفته رفته عملکرد آنجا رو به تخفیف گذاشت و عاقبت به بیست خروار رسید با این وصف اگر لازم است کنتراتش تجدید بشود.

امان الله میرزا: به عقیده بنده تمام این عیب‌ها از روساى بى‌علم ما بود و وقتی که یک نفر از خارجه براى کارى می‌آوردند آنها از روى علم هر چه صرفه خودشان می‌دیدند به زبان لین اظهار می‌کردند و در کنترات نامه آنها نوشته می‌شد، بعد هر چه می‌خواستند می‌کردند مثلا ما یک نفر را براى مدیر گمرک آوردیم کار به جایى کشید که صدراعظم شد و هرچه می‌کردند به موجب کنترات نامه که داشتند و معلوم است که اینها از روى بى‌علمى بوده، ولى حالا که کار در دست وزیر عالمى است لابد اطراف کار را ملاحظه خواهند نمود اما اینکه گفته شد مدرسه تجارت تحت اداره وزارت علوم باشد بنده عرض می‌کنم که بعضى مدارس است که باید تحت نظارت وزیر مسوول آن کار باشد مثل مدرسه تجارت و نظامى که باید در تحت نظارت وزارت جنگ و تجارت باشد.

لسان‌الحکما: بنده عرض می‌کنم گذشته از اینکه از موضوع خارج شدیم در کار وزیر مسوول هم داخل شدیم و عقیده بنده این است که این مدرسه خیلى لازم است و در صورتی که وزیر مسوول قبول این امر را نموده و مسوولیت جزئیات آن را به عهده می‌گیرد دیگر ما نباید در جزئیات آن دخالت کنیم و حیات مملکت بسته به ثروت و تجارت است و توسعه ثروت و تجارت هم بسته به مدرسه فلاحت وتجارت است و آنچه جناب مخبرالملک فرمودند منافاتى با بودن این مدرسه ندارد! ممکن است این علم را در این مدرسه تدریس نمایند و دروس مشترکه را در آن مدرسه یا اینکه این علم را هم در آن مدرسه تدریس نمایند.

آقاسید حسن تقى‌زاده: معلوم می‌شود که اشتباه شده است در باب علم و مدرسه و داشر و در اینجا هیچ‌کس منکر نیست که هرچه ما بتوانیم امروز باید در نشر معارف و علوم کوشش نماییم و اشخاص عالم را سر کار آورده تا به وجود آنها کارها در مجراى خود جارى شود در این مطلب هیچ‌کس حرف نداشت و صحبت ما در این مقام نبود. بنده می‌گویم که ما نباید فرنگی‌هاى بیکار که می‌خواهند با انواع و اقسام حیل صورت کار در اینجا باشند و از وجود ایشان کارى ساخته نشود براى آنها کار درست کنیم و سالى مبالغى گزاف پول به آنها بدهیم تا می‌توانیم باید این اشخاص را بیرون نماییم و وزرای ما باید در این خط باشند نه اینکه تا موقع سرآمدن کنترات یکى شده تجدید کنترات نمایند و امروزه ما مدرسه فلاحت لازم نداریم و آنچه لازم داریم باید در قریه‌ها و دهات باشد که بچه‌هاى رعایا را بیاموزند تا مشغول به عملیات شوند و فعلا هم آن فلاحت عالى را ما لازم نداریم. همین شاگردان مدرسه فلاحت را در ورامین و ساوجبلاغ و... متفرق کنند و در هر نقطه از اینجاها مدرسه ترتیب بدهند که در او الفبای ابتدایی فلاحت و مقدمات گفته شود. زیاده از این هم لازم نیست و این شاگردان براى این مساله کافى هستند و هیچ احتیاج به معلم فرنگى نداریم.

وکیل‌الرعایا: به عقیده بنده همان‌طور که جناب وزیر تجارت اظهار داشتند براى ترقى و توسعه تجارت و فلاحت مدرسه فلاحت نهایت لزوم را دارد و در خصوصیات آن مذاکره کردن ظاهرا مقتضى مجلس نباشد و این هم مسلم است که ما معلمین و مستخدمین که می‌آوریم باید کمال دقت را نموده و از آنها کار بخواهیم نه آنکه آنها را به حال خودشان واگذار نماییم و باید در همه حال نظارت در کارها و اعمال آنها داشته باشیم.

اسدالله میرزا: در اینکه ما امروز محتاج به اشخاص عالم هستیم، گویا اختلاف و شبهه نباشد، اگر در داخله مملکت اشخاص عالم ایرانى داشته باشیم چه بهتر و اگر نباشد، لابد باید از خارجه جلب نماییم و در اینکه باید با تمام قوا درصدد تحصیل و تکمیل علوم باشیم و در هیچ مرتبه و مقامى تغافل نداشته باشیم، در این هم حرفى نیست و اینکه آبادى و خرابى یک مملکت بسته به بود و نبود فلاحت و تجارت آن مملکت است، شبهه ندارد و آن هم محتاج به مدرسه و تحصیل علم است، پس مدرسه فلاحت براى ما لازم است، حالا این شخص نباشد شخصى دیگر و آن هم ما نباید به شخص کار داشته باشیم آن مطلب راجع به وزیر مسوول است.