شکل و اندازه کاسه در انواع عود طرح ساز عود در رساله الادوار ، صفی‌الدین ارموی

در متون موسیقی قدیم، برای کاسه ‌ساز واژگانی چون کاسه، شکم و بطن به کار می‌رفت. از نخستین منابعی که به شکل کاسه عود اشاره شده، «العلوم مفاتیح» خوارزمی است که کاسه این ‌ساز به سینه مرغابی تشبیه شده است. خوارزمی این ‌ساز را با نام فارسی بربط ذکر کرده است و سپس گفته بربط یعنی سینه بط (مرغابی) زیرا شکل این ‌ساز به سینه و گردن مرغابی شباهت دارد.

رساله موسیقی در رسائل «اخوان‌الصفا» نخستین منبعی است که به توصیف ریخت‌شناسی عود، از جمله اندازه و ابعاد ‌ساز و نحوه ساخت آن پرداخته است. در این رساله اطلاعاتی درباره اندازه نسبی اجزای این ‌ساز ارائه شده و گفته شده است که طول‌ ساز باید یک‌ونیم برابر پهنای آن و عمق کاسه (شکم) نیز نصف پهنای آن باشد:

«اما درست کردن این آلت آن بود که نخست شکل وی بسازند، چنان‌که بالای وی یک‌بار و نیم چند پهنای او بود و عرض شکم یعنی دوری از پشتش تا شکم نیمه پهنای وی بود و گردن وی چهاریکی بود از بالا و روی او از چوبی سخت باید و تنک و سبک، و دیگر شکل‌ها بر عادت.»

در متون موسیقی کهن ایران همواره به برتری ‌ساز عود نسبت به سازهای دیگر تاکید شده است و نظریه‌پردازان موسیقی قدیم ایران نیز برای تشریح مباحث مهم موسیقی نظری و عملی مانند استخراج نغمات و فواصل موسیقایی، استخراج ادوار و شیوه دستان‌بندی از ‌ساز عود بهره می‌بردند. با کنکاش در متون موسیقی قدیم ایران می‌توان به انواع مختلف عود از نظر اندازه کاسه پی برد که گاه با اسامی مختلفی شناخته می‌شدند. از جمله نام‌هایی که به سازهای هم‌خانواده با عود در متون دوره‌های مختلف تاریخی مواجه می‌شویم، عبارتند از: طرب الفتح، تحفة العود، شهرود، روح‌افزا، عودچه، بربط، بربط ماوراءالنهری، بربط کامل.

عود را حداقل در دو نوع کاسه بزرگ و کاسه کوچک می‌ساختند که گاه با اسامی مختلف نیز خوانده می‌شدند.

به نظر می‌رسد در دوره‌های مختلف چندین نوع عود وجود داشته است.

وجه تمایز دیگری که در انواع عود قابل ملاحظه است، تعداد زه‌های آن بوده؛ به‌طوری‌که عود پنج زه به عود کامل و عود چهار زه به «عود قدیم» شهرت داشته است.

با اینکه فارابی در قرون سوم و چهارم هجری به تشریح عود پنج‌زه در مباحث نظری می‌پردازد، موسیقی‌دانان قرون اول اسلامی همچنان از عود چهار زه یاد می‌کنند.

این نکته که فارابی در فصل معرفی سازهای زمان خود، از عود چهار زه نام می‌برد و از عود پنج زه تنها برای شرح مباحث نظری بهره می‌برد، شاید بتوان دریافت که در سده‌های اولیه اسلامی با وجود افزوده شدن زه پنجم به عود، عود چهار زه رایج‌تر بوده و به تدریج عود پنج زه یا عود کامل جایگزین عود قدیم شده است. همچنین در شماری از رساله‌های قرن نهم هجری به بعد از عود هفت و عود شش زه نیز سخن رفته است.