ملیجک بچه چرک و کثیفی که ناصرالدین‌شاه سخت به او علاقه داشت و اورا از همه فرزندان خود بیشتر دوست داشت و لقب عزیزالسلطان داده بود، برادرزاده همین امین‌اقدس بود. دکتر فووریه طبیب مخصوص ناصرالدین‌شاه در هنگام بازگشت از سفر سوم فرنگستان راجع به امین‌ اقدس چنین نقل می‌کند:  از تهران چند نفر از بزرگان به استقبال شاه آمده‌اند و از ایشان یکی نایب‌السلطنه پسر سوم شاه و یکی از زنان حرم یعنی امین‌اقدس عمه عزیزالسلطان است. این زن با یک عده کلفت و شش خواجه سرا به استقبال آمده بود.فووریه در جایی دیگر توضیح می‌دهد که: امینه اقدس یکی از زنان بسیار محبوب شاه است، دکتر فووریه همچنین  مطالبی هم راجع به جواهرات امینه اقدس نقل می‌کند که بخشی از آن چنین است: همین چند روز پیش [امینه اقدس ] در حضور من دوصندوق بزرگ را که چند خانه روی هم داشت باز کرد که در آن دو صندوق از چهار صد تا پانصد قطعه جواهر بود من بیش از همه فریفته درشتی زمردها و مرواریدها شدم مثلا در میان آنها تسبیحی زمرد بود که درشتی دانه‌های آن از اندازه تخم کبوتر بود تا تخم‌مرغ معمولی، مرواریدهای گرد از دانه فندق درشت‌تر بودند، یک قطعه زبرجد گرد در میان آنها دیدم که از یک نصف گردوی درشت بزرگ‌تر بود، یاقوت‌ها بیشتر تراشیده بودند و آنها که تراش نداشتند از ما بقی درشت‌تر بودند، الماس‌های آبدار و پهن و مستطیل، بعضی هم زردرنگ و یک قطعه هم نیلگون بود، امینه اقدس ساعتی را که شاه به‌عنوان ارمغان برای او از فرنگستان آورده بود به من نشان داد و از این رهگذر به خود می‌بالید، این جعبه ساعت الماس‌نشان بود و زنجیری داشت که از دوازده دانه زبرجد تشکیل شده بود. امینه اقدس قبل از بستن صندوق‌ها یک انگشتری الماس که هشت گوش تراشیده بودند، به من بخشید. امین اقدس در اواخر عمر از هر دو دیده نابینا شد و شاه او را با بهرام‌خان خواجه و چند پرستار زن و گماشته برای درمان به «وین» فرستاد. چند تن از مشهورترین پزشکان آن عصر در علاجش کوشیدند ولی کوشش آنان سودی نبخشید و پس از شش ماه همچنان نابینا به ایران بازگشت.

منبع:  فاطمه قاضیها

 نامه‌های زبیده گروسی سوگلی و خزانه‌دار ناصرالدین شاه