نخستین روشنفکران ایرانی از نیمه دوم حکومت ناصری به بعد از پیگیرترین مدافعان نوسازی ایران بودند. آنان مرزهای نوسازی را علاوه بر حوزه‌های اقتصادی، نظامی، اداری، تا سطوح مختلف فرهنگ، اندیشه، سیاست، ادبیات و نظام اجتماعی گسترش دادند. این گروه کوچک از روشنفکران ایران، ضمن وقوف بر نقش و سهم شعر و ادب در تجدید سازمان اجتماعی و سامان فکری و سیاسی کشور، صورت و محتوای ادبیات رایج عصر خود را عامل رکود فرهنگی و رخوت اجتماعی و مانع از نوسازی همه‌جانبه کشور می‌دانستند. از این‌رو با نقد شیوه‌های موروثی و سنت ادبی رایج درصدد نوسازی ادبی برآمدند. ساده‌نویسی را باید محصول کوشش‌های نظری و عملی آنان تلقی کرد. در نظر این افراد لفظ باید در خدمت بیان معنا قرار می‌گرفت حال آنکه در ادبیات رایج عصر، معنا در هزارتوی لفاظی و سجع‌پردازی و صنعتگری کلام گم می‌شد. چنین بود که کسانی از آنان نظیر آخوندزاده، میرزا ملکم‌خان، میرزا آقاخان کرمانی، طالبوف و مراغه‌ای با نقادی سنت ادبی عصر کوشیدند تا مقدمات ادبیات نوآیینی را فراهم آورند و ادبیات را به‌عنوان وسیله‌ای در جهت نوسازی فکری، فرهنگی و سیاسی اجتماعی ایران به کار بگیرند و این جز از طریق تاکید بر سادگی صورت اثر ادبی امکان‌پذیر نبود. ساده‌نویسی امکان انتقال معنا را تسهیل می‌کرد و از سوء فهم‌هایی که کاربرد سجع و صنعت موجب آن می‌شد جلوگیری به عمل می‌آورد و سرانجام به نوسازی جامعه یاری می‌رساند.

بخشی از گفت‌وگوی رضا شاه‌ملکی با باقر صدری استاد ادبیات دانشگاه تبریز