مشارکت؛ راهحل نهایی
حسین راسی
مدیرعامل شرکت توسن
این تفکر که کیفیت محصولات خارجی عموما بهتر از مشابه ایرانی آنها هستند سالها است در ذهن تصمیمسازان ما رسوب کرده است. به ندرت شنیده میشود که یک محصول صنعتی ساخت کشورمان، صرفا برمبنای کیفیت برتر در مقایسه با مشابه خارجی آن، برگزیده شده باشد. به استثنای مواردی از قبیل صنایع غذایی، پارهای از صنایع دستی (نظیرفرشبافی) و بخشهایی از صنایع ساختمانسازی، دغدغه اصلی در فرآیند تولیدکماکان «کمیت» است و «کیفیت» هنوز جایگاه شایسته خود را در فهرست اولویتهای تولید پیدا نکرده است.
حسین راسی
مدیرعامل شرکت توسن
این تفکر که کیفیت محصولات خارجی عموما بهتر از مشابه ایرانی آنها هستند سالها است در ذهن تصمیمسازان ما رسوب کرده است. به ندرت شنیده میشود که یک محصول صنعتی ساخت کشورمان، صرفا برمبنای کیفیت برتر در مقایسه با مشابه خارجی آن، برگزیده شده باشد. به استثنای مواردی از قبیل صنایع غذایی، پارهای از صنایع دستی (نظیرفرشبافی) و بخشهایی از صنایع ساختمانسازی، دغدغه اصلی در فرآیند تولیدکماکان «کمیت» است و «کیفیت» هنوز جایگاه شایسته خود را در فهرست اولویتهای تولید پیدا نکرده است. درعین حال که تحلیل منطق، پیشینه و توجیهپذیری این تفکر از حوصله این یادداشت خارج است، به گمان بنده حضور سنگین و نهادینه شده این تفکر یکی از موانع اصلی بر سر راه توسعه پایدار اقتصادی ما است. حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات (ICT) نیز از آسیب این تفکر مصون نمانده است. در بخش سختافزار، میدان رقابت تقریبا بهطور کامل در انحصار محصولات خارجی است و کاربران و مصرفکنندگان ما نیز به اجبار با این واقعیت کنار آمده و بدون مقاومت بهای آن را میپردازند.
اما در بخش نرمافزار، تولید داخلی روند متفاوتی را پیموده و امروزه نشانههای روشنی از ظهور و توسعه یک صنعت بومی نوپا و بالقوه پایدار نرمافزار همه جا به چشم میخورد. تحقیق و توسعه نرمافزار درحوزههای انرژی، مهندسی سازه، دولت الکترونیک، هوافضا، اینترنت و بانکداری در سالهای اخیر، دستاوردهای قابل توجهی به بار آورده و بهرغم شرایط تحمیلی دشوار و طاقتفرسای دوران تحریم، توانسته موانع سختی را از میان برداشته و به سطحی از شکوفایی و رقابتپذیری دست پیدا کند. در کنار این حرکت سازنده، موج هیجانانگیزی نیز از فعالیتهای استارتآپی مبتنی بر نرمافزار در کشور پدید آمده که بهطور حتم به شتاب و پویایی این حرکت و نهایتا انسجام صنعت نرمافزار کمک خواهد کرد. اما راه پیشرفت در برابر این صنعت نوپا کماکان ناهموار و چالشبرانگیز است. در حوزه بانکداری الکترونیک، شرکتهای ایرانی تحقیق و توسعه نرمافزارهای بانکی، در کنار شرکتهای وابسته به سازمانهای IT در بانکها، توانستهاند طی یک بازه زمانی کمتر از ۱۰ سال با اتکا به نیروی کارشناسان و مدیران مبتکر و کارآمد خود محصولات و خدماتی را تولید و ارائه کنند که تا حد زیادی نیازها و انتظارات بانکهای کوچک، متوسط و بزرگ را برآورده ساخته است. اراده و همت جمعی این شرکتها، درکنار آمادگی و پذیرش ریسک تغییر از سوی بانکها، نظام سنتی بانکداری کشور را متحول ساخته و تجربهها و مهارتهای ارزشمندی را نصیب این شرکتها کرده است. پرسش راهبردی که مدیران این شرکتها اینک با آن روبهرو هستند این است که شکل و ماهیت بازار در دوران پساتحریم چه تاثیری بر سرنوشت شرکتشان خواهد گذاشت و آنها چگونه باید خود را برای رویارویی با شرایط تازهای که در کشور پدید خواهد آمد آماده کنند. در بازار پساتحریم، ترکیب بازیگران اصلی و نیز تازه نفسانی که در حاشیه بازار کسبوکاری به راه خواهند انداخت، دستخوش تغییر بنیادی خواهد شد. شرکتهای خارجی که سالها است درانتظار ورود به بازار بانکداری الکترونیک ایران بودهاند به تدریج وارد میدان رقابت خواهند شد و راهکارهای جدیدی را به مشتریان بانکی ارائه خواهند کرد.
همزمان، انتظار میرود راه پیش روی بانکهای ایرانی برای ورود به بازارهای جهانی نیزهموار شود و بانکهای خارجی هم به نوبه خود شعبی در ایران افتتاح کنند. تحت چنین شرایطی، شرکتهای ایرانی که سالها در فضای محصور تحریم، رسالتی سنگین را در مسیر تامین نیازهای بانکها به دوش کشیدهاند، با تهدیدها و فرصتهای تازهای روبهرو خواهند شد. ورود شرکتهای خارجی به بازار بانکداری الکترونیک در ایران، تجربه بهرهبرداری از برخی محصولات را که تاکنون در فضای تحریم مورد استفاده وسیع در داخل کشور نبوده، در اختیار بانکها قرار خواهد داد که آنها بتوانند به شماری از محصولات و خدماتی که در بازارهای جهانی عرضه میشوند دسترسی یافته و آنها را در مقابل نیازهای خود مورد سنجش و ارزیابی قرار بدهند. ناگفته نماند که در برخی موارد نیز دور از انتظار نیست که بانکها تحت فشار این تصور که «محصولات خارجی لزوما از همتایان داخلی برترند» شرکتهای خارجی را شتابزده از چهارگوشه جهان ترغیب به ورود به میدان رقابت کنند. درواقع میدانیم که در همین سالهای اخیر معدودی از بانکها به محصولات خارجی (عمدتا هندی) روی آوردهاند و آنها را جایگزین سامانههای یکپارچه بانکی (core banking) ایرانی کردهاند.
درهرصورت، طبیعی است که حضور آزادانه شرکتهای خارجی، چه آنهایی که صاحب برند ممتاز و شناخته شده هستند و چه آن دسته که هنوز در جستوجوی نام و شهرت هستند و سهم قابل توجهی از بازار بینالمللی را در اختیار ندارند، موجب خواهد شد که فضای رقابتی در ایران تنگ شده و شرایطی به وجود آید که شرکتهای داخلی با تهدید جدی روبهرو شوند. رقابت در یک بازار آزاد، شیوهها و ابزار خاص خود را دارد و نگرش و رویکردی اساسا متفاوت میطلبد. در چنین فضایی، شرکتهای ایرانی تولیدکننده نرمافزارهای بانکی و همچنین مشتریان اصلی آنها - یعنی بانکها و موسسات مالی - ناگزیر خواهند شد برای بقای خود، با قواعد جدید رقابت آشنا شوند و از تجربههای موفق جهانی بهره بگیرند. ازاین گذشته، باید در نظر داشت که محصولات و خدمات بانکداری الکترونیک بسیار پیچیدهاند و تولید، استقرار، وعملیاتیسازی آنها جنبههای گوناگون فناوری و کسب و کاری را در برمیگیرد و نیازمند زمان نسبتا طولانی (و درمواردی سالها) تلاش جمعی تیمهای کارشناسی چند صد نفری فنی و تخصصی است که بهصورت هماهنگ و تحت مدیریتی مجرب هدفی واحد را دنبال میکنند. کم نیستند نمونههای ناموفق تولید، استقرار یا مهاجرت سامانههای یکپارچه بانکی در بانکهای کشورمان که به بیراهه رفتند و هزینههای سنگینی را به بانکها تحمیل کردند، و امروز این تجربههای داخلی را نیز نباید نادیده گرفت. به این ترتیب، آیا میتوان چشمانداز روشنی از بازار پساتحریم محصولات و خدمات بانکداری الکترونیک در ایران ترسیم کرد که بانکهای کشورمان بتوانند راهکارهای مورد نیازشان را با کمترین ریسک و بالاترین ضریب اطمینان، درآن جستوجو کنند؟ درچنین بازاری، نقش شرکتهای پیشتاز ایرانی که ناچارند با رقبای سرسخت خارجی دست و پنجه نرم کنند چیست و تکلیف بانکهای مطرح ایرانی که ناچار خواهند شد سطح خدماتشان را با استانداردهای جهانی سازگار کنند چه خواهد بود؟
درکنارتهدیدها و مخاطراتی که دردوران پساتحریم، هریک از بازیگران صحنه بانکداری الکترونیک - یعنی بانکها و موسسات مالی، شرکتهای داخلی تولیدکننده نرمافزارهای بانکی و شرکتهای تراز اول و مورد اعتماد خارجی - با آنها روبهرو خواهند شد، فرصتی یگانه و کمنظیرهم وجود دارد که کلیدواژه آن «مشارکت» است: مشارکتی پایدار و منطقی، مبتنی بر نوآوری، همافزایی و ارزشآفرینی و استوار براین اصل که هریک از طرفهای این مشارکت سه طرفه صاحب نقاط قوت و منافعی هستند که باید در فرآیند کار مورد توجه قراربگیرد. تاثیر این مشارکت بر بازار و دستاوردهای آن را میتوان این گونه خلاصه کرد: نخست بانکها و موسسات مالی، که به راهکارهای متنوع سامانههای یکپارچه بانکی با پشتوانه عظیمی از دانش و تجربه آزموده شده و منسجم در حوزه تولید، استقرار و پشتیبانی دسترسی یافته و امکان خواهند یافت با همافزایی درانتخاب و بومیسازی این راهکارها، مسیر توسعه و تکامل آنها را منطبق با نیازهایشان هموار کنند؛ دوم شرکتهای تولیدکننده داخلی، که در این مشارکت به آخرین پدیدههای فناوری که از سوی شرکتهای خارجی ارائه خواهند شد دست یافته و فرصت خواهند یافت تا از طریق فعالیت مشترک با ارائهدهندگان خدمات در سطح کلاس جهانی، همزمان با ارتقای سطح محصولات و خدماتشان، خود را با استانداردهای جهانی تطبیق داده و بتوانند با بهکارگیری نقاط قوت خود (بهطور مثال دانش ناب حوزه عقود و محصولات بانکداری اسلامی و خدمات پیشرو در عرصه بانکداری و پرداختهای الکترونیک و نظایرآن) و به کمک تجربه سودمند خود در زمینه مهاجرت یا استقرار و عملیاتیسازی این محصولات، در مسیر همتراز شدن با برترین شرکتهای خارجی گام بردارند و سوم شرکتهای خارجی، که با آموزش، انتقال فناوری و دانش روز و همچنین سرمایهگذاری حساب شده، برخلاف اهداف ناکام گذشته که صرفا فروش مجوز بهره برداری(لایسنس) بود، نقش موثر و ارزشمندی را در بازار بانکداری ایران بازی کرده و برای حضور بلندمدت خود در این بازار پویا و پرتحرک برنامهریزی کنند.
ارسال نظر