موانع و چالش‌های کارآفرینی در سازمان‌ها
دکتر حسن عباس‌زاده* از آنجا که کارآفرینی سازمانی به عنوان یک راهبرد اثربخش برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها شناخته شده است؛ بنابراین کارآفرینی به معنی فرآیند کشف و بهره‌برداری از فرصت‌ها به‌منظور ارزش آفرینی در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده و پایه و اساس توسعه پایدار و همه جانبه تلقی می‌شود.
به این ترتیب توسعه کارآفرینی نقش شایسته‌ای برای حضور فعال در بازارهای جهانی، مقابله با رقبا، اشتغالزایی پایدار، توسعه عدالت، کاهش فقر و حل مشکلات جامعه، دولت و بخش عمومی دارد. توسعه کارآفرینی فرآیندی پیچیده، بلندمدت و فراگیر است که البته نقش بسزایی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها دارد. به طوری که امروزه کارآفرینی به استراتژیک‌ترین و مهم‌ترین ابزار توسعه اقتصادی جوامع پیشرفته تبدیل شده است. به همین دلیل گرایش به کارآفرینی در سراسر دنیا افزایش یافته است. برای مثال در کشور هند برای توسعه کارآفرینی، سازمان ملی کارآفرینی و توسعه کسب‌و‌کارهای کوچک ایجاد شده است. در حالی که در کشور مالزی وزارتخانه‌ای به نام وزارت توسعه کارآفرینی ایجاد شده است. سایر کشورهای آسیایی نیز برای توسعه کارآفرینی، علاوه‌بر کمک‌های مالی و حقوقی، به ایجاد و گسترش زمینه‌های قانونی آن پرداخته‌اند؛ به‌طوری‌که امروزه توسعه کارآفرینی، به‌عنوان اجرایی‌ترین و عملی‌ترین استراتژی برون رفت از بن بست‌ها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیازمند شناسایی و رفع موانع آن است. ظرفیت‌سازی برای توسعه کارآفرینی از یکسو مستلزم ارائه آموزش‌ها و مهارت‌های کارآفرینی با رویکرد بازار محور و براساس نیازهای جامعه در همه سطوح آموزشی است، اما از سوی دیگر توسعه کارآفرینی نیازمند شناخت و رفع موانع و ایجاد زمینه‌های مناسب جهت توسعه فعالیت‌های تولیدی و خدماتی است. تردیدی نیست که حضور پررنگ دولت در اقتصاد و موانعی که برای رقابت موثر بخش خصوصی و کارآفرینان وجود دارد، توسعه کارآفرینی را کند و ناممکن می‌سازد. شاید بتوان گفت که کارآفرینان قبل از آنکه رقابـت بخش خصوصی را برای فعالیت‌های خود احساس کنند، موانعی مانند قوانین و مقررات اداری و انحصارات دولتی را مانع کسب‌و‌کار خود می‌بینند. در این نوشتار موانع و چالش‌های توسعه کارآفرینی در سازمان‌ها از سه بعد عوامل ضد انگیزشی، موانع قانونی و محیط کسب‌و‌کار، ماهیت ساختار سازمانی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
الف) عوامل ضد انگیزشی کارآفرینی سازمانی
۱- خطرپذیری مالی زیاد (ترس از دست دادن سرمایه شخصی)
۲- دستیابی به منابع مالی برای سرمایه‌گذاری (ترس از ناتوانی تهیه منابع مالی کافی برای راه‌اندازی کسب‌و‌کار)
۳- موانع اداری (نگرانی از عدم امکان تامین الزامات قانونی)
۴- هزینه‌ها و خطرات اجتماعی (نگرانی از فقدان احتمالی امنیت اجتماعی)
۵- فساد اداری
۶- فقدان مهارت‌ها (ترس از نداشتن مهارت و تجربه مناسب و کافی)
ب) موانع قانونی توسعه کارآفرینی در زمینه‌های قوانین و مقررات بانکی، مالیاتی، قانون کار، صادرات و واردات، مالکیت معنوی و ثبت اختراع
ج) ارزیابی محیط کسب‌و‌کار از نظر کارآفرینان برگزیده
بررسی موانع و مشکلات کارآفرینی سازمانی بدون بررسی و شناخت محیط کسب‌و‌کار کامل نخواهد بود. مطابق نظر کارآفرینان برگزیده، نارسایی‌های محیط کسب‌و‌کار برای شرکت‌های جدید و در حال رشد، به ترتیب اهمیت عبارت است از:
۱- فقدان زیر ساخت‌های تجاری، تخصصی و حرفه‌ای مورد نیاز شرکت‌های جدید و در حال رشد
۲- عدم‌حمایت هنجارهای اجتماعی و فرهنگی از کارآفرینی
۳- نبود زیر ساخت‌های مناسب فیزیکی برای شرکت‌های جدید و در حال رشد
۴- فقدان وجود حمایت مالی کافی برای شرکت‌های جدید و در حال رشد
د- موانع و محدودیت‌های سازمانی
برخی از مهم‌ترین ابعاد موانع کارآفرینی از بعد سازمانی عبارت است از:
۱- ماهیت سازمان‌های بزرگ: شرکت‌های بزرگ برای انجام فعالیت‌های کارآفرینانه مشکلاتی دارند که به وسعت و ماهیت خاص آنها ارتباط می‌یابد.
۱-۱- اولین مساله این است که اندازه این گونه شرکت‌ها ایجاب می‌کند تا مدیران برای اعمال کنترل، ساختار مشخصی را به‌وجود آورند.
۱-۲- مساله برون سازمانی به‌وجود می‌آید که این گونه شرکت‌ها بزرگ‌تر می‌شوند و رده‌های بیشتری به مدیریت اضافه می‌شود. افزایش رده‌های مدیریتی به معنای افزایش فاصله عمودی بین مدیرعامل و سطوح پایین‌تر کارکنان است.
۱-۳- مساله سوم در سازمان‌های بزرگ نیاز به کنترل است. زمانی که شرکتی بزرگ می‌شود، نیاز به کنترل در آن بیشتر می‌شود. در نتیجه مدیریت شرکت مجبور است، تا استانداردهای اجرایی ثابت و کمیت‌پذیری را ایجاد کند.
۱-۴- مساله چهارم فرهنگ شرکت است. فرهنگ شرکت از جو نظام تشویق برخوردار است که از محافظه‌کاری در تصمیم‌گیری‌ها حمایت می‌کند. اصول راهنمایی در فرهنگ سنتی شرکت‌ها بر مبنای تابعیت از ساختار شرکت، گریز از اشتباهات یا دوری از شکست، پرهیز از ابتکار و انتظار دریافت دستورات، حفظ اصالت‌ها و حمایت از گذشته است.
۲- نیاز به سودهای کوتاه‌مدت: شرکت‌ها دستیابی به سودهای کوتاه‌مدت را که معیار موفقیت در سازمان‌ها است هدف قرار می‌دهند؛ بنابراین همواره فشار مداومی از سوی مدیریت عالی برای تنظیم استراتژی‌هایی که اقدامات کوتاه‌مدتی را در پیش می‌گیرند، وجود داشته است.
۳- فقدان استعداد کارآفرینانه: معدودی کارآفرین واقعی در سازمان‌های بزرگ وجود دارد. چرا که آنها در وهله اول جذب سازمان‌های بزرگ نمی‌شوند و زندگی کارآفرینانه مستقل را به یک زندگی با امنیت بیشتر در شرکت ترجیح می‌دهند.
۴- شیوه‌های نادرست پاداش: اکثر سازمان‌ها روش‌های گوناگونی برای پاداش دادن به کارکنان خلاق دارند. شرکت‌ها از برنامه‌های پرداخت پاداش برای سطح متفاوت کارکنان استفاده می‌کنند نه پاداش‌های مادی و نه پاداش‌های غیرمادی هیچ یک در سازمان‌های سنتی، کارآفرینان سازمانی را تشویق نمی‌کنند.

راهکارهای توسعه کارآفرینی سازمانی
روش‌های توسعه کارآفرینی سازمانی عبارت است از:
۱- توسعه بینش: با ایجاد بینش مشترک، اهداف مدیران، رسالت سازمان و ماموریت‌های آن برای افراد کارآفرین مشخص می‌شود و کارکنان این چشم‌انداز را شناخته و آن را درک می‌کنند.
۲- تشویق نوآوری: نوآوری ابزار لازم برای کارآفرین است؛ بنابراین سازمان‌ها باید نوآوری را به عنوان عامل اصلی در استراتژی‌های خود به‌کار گیرند.
۳- ایجاد جو کارآفرینانه در سازمان: به‌وجود آوردن فضای کارآفرینی در سازمان و سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های کارآفرینانه موجب تجلی تفکرات جدید در یک محیط نوآور شده و باعث رشد بالقوه نوآوری می‌شود.
۴- توسعه تیم‌های کارآفرینی: تیم‌های کارآفرین مدیر و رهبر خود بوده و عملکردهای بالایی دارند از این رو سازمان‌های کارآفرین باید به دنبال ایجاد چنین تیم‌هایی باشند.
۵- متعهد کردن سازمان: تعهد به کارآفرینی در سازمان فقط می‌تواند یک فرآیند بالا به پایین باشد و تشویق کارآفرینی نیاز به قدرت و اختیاراتی است که تنها از سوی رده‌های بالای سازمان می‌تواند، اعمال شود.
۶- تعیین شکل کارآفرینی در سازمان: کارآفرینی در سازمان اشکال مختلفی دارد و شکلی که مناسب یک سازمان باشد، ممکن است برای سازمان دیگر نامناسب باشد.
۷- توسعه فرهنگ کارآفرینانه: فرهنگ سازمان کارآفرین باید با روش‌های کارآفرینانه سازمان هماهنگ شود.
۸- شناسایی استعدادهای کارآفرینانه: به‌منظور شناسایی افراد کارآفرین باید دو گروه مشخص شوند اول گروه نوآوران که از ذوق مدیریتی بهره‌مند باشند. دوم اعضای بالقوه گروه هستند که برای مفهوم کارآفرینی سازمانی به نوآوران یاری می‌دهند.
۹- پاداش به کارآفرینان سازمانی: دادن پاداش به کارآفرینان موجب دلگرمی آنان به ارائه کار بیشتر و خلاق خواهد شد.

نتیجه‌گیری
کارآفرینی سازمانی و توجه به آن، شرط اساسی در توسعه هر کشور در قرن بیست و یکم است. از این رو در کشورهای مختلف توجه خاصی به کارآفرینی سازمانی و کارآفرینان می‌شود و تقویت کارآفرینی و ایجاد بستر مناسب برای توسعه آن، از ابزار پیشرفت اقتصادی کشورها، به‌ویژه کشورهای در حال توسعه به حساب می‌آید. به‌منظور دستیابی به سازمان کارآفرین ضروری است که مدیران سازمان‌ها ضمن ارزیابی محیط داخلی و خارجی سازمان، بسترها و زیرساخت‌های لازم را از ابعاد مختلف فردی، گروهی و سازمانی جهت ایجاد و تقویت کارآفرینی سازمانی فراهم کنند تا با تدوین اهداف، استراتژی، ساختار، سیستم‌ها و فرهنگ سازمانی مناسب با سازمان‌های کارآفرین بتوان گامی ارزنده را در رشد و تعالی سازمان‌ها برداشت که در صورت تحقق این امر، گسترش نوآوری و خلاقیت، بهبود سطح اشتغال در جامعه و رفاه اجتماعی، افزایش کمی و کیفی تولید، افزایش مزیت رقابت اقتصادی در عرصه جهانی و توسعه کشور را موجب خواهد شد.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
*کارشناس بانکی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه