بازار سرمایه ایران چشم‌انتظار یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری است و فعالان بازار به دنبال ارزیابی تاثیرات احتمالی آن بر بازار سرمایه هستند. در سراسر دنیا نیز انتخابات ریاست جمهوری به واسطه دامنه وسیع تاثیرگذاری نتایج آن، برای بازارهای سرمایه اهمیت خاصی دارد. در هفته‌های اخیر ریسک‌های سیستماتیک حاکم بر بازار سرمایه موجب بروز تلاطمات متوالی شده است که در نوع خود می‌تواند موضوعی برای رفتارشناسی‌های غیر‌اقتصادی بازار سرمایه کشور باشد.

مروری بر رفتارشناسی انتخاباتی بازار‌های سرمایه
بهرنگ اسدی
ساسان مظاهری

بازار سرمایه، کارآمدترین بستر سرمایه‌گذاری و تامین مالی بنگاه و خانوار در عرصه اقتصاد ملی به شمار می‌آید. از منظر توسعه اقتصادی نیز طراحی یک اقتصاد پیشرو نیازمند بازارسرمایه‌ای کارآ و موفق است.
بازار سرمایه آینه تمام نمایی از رویدادهای اقتصاد ملی است و حرکات تجمعی آن حاصل انعکاس اخبار و اطلاعات منتشرشده یا حتی محرمانه‌ای است که چشم‌اندازهای سودآوری بنگاه‌ها را متاثر می‌سازد.
این همبستگی با اخبار و واکنش به رویدادها از منظر دانش مالی و سرمایه‌گذاری تفسیر خود را دارد. از منظر دانش مالی بازار سرمایه بازار مبادله دارایی مالی است و در سطحی عمیق‌تر از تحلیل، بازار پردازش اطلاعات مالی است. در گفتمان تخصصی مالی، اطلاعات مالی تعبیری از تحلیل داده‌های نرم موثر بر بازده‌ اقتصادی است و نباید به انواع رانت‌های اطلاعات و دیگر اصطلاحات تعبیر شود.
بازخوانی اصل بنیادی در قیمت‌گذاری دارایی مالی به یاد می‌آورد که ارزش سهام و دیگر انواع اوراق بهادار قابل معامله در بازار سرمایه به مثابه هر دارایی مالی تابع دو مولفه مقدار جریان نقدی آتی و احتمال تحقق آن است. این دو مولفه قیمت تحت تاثیر اطلاعات مالی در دسترس است و قیمت‌گذاری دارایی مالی از مجرای بازار این فرصت را فراهم خواهدآورد که این اطلاعات در قیمت منعکس شود.
این اطلاعات مالی تعیین‌کننده قیمت، تحت تاثیر عوامل متعددی مانند اقتصاد کلان، عوامل صنعت و مختص بنگاه‌ها است و برای تببین چارچوب اطلاعاتی قیمت‌ها باید اصل ارزشگذاری دارایی مالی را مرور کرد.
در این میان، پردازش اطلاعات سیاسی و مهم‌تر از آن رفتار بازار در واکنش به رویدادهای سیاسی از اهمیت وافری برخوردار است. این امر درکشورهای توسعه‌نیافته‌ای که هنوز کنش‌های اقتصادی تحت سایه سنگین رویدادهای سیاسی است، به مراتب بیشتر ضرورت می‌یابد.این ضرورت از آنجا تشدید می‌شود که بازار سرمایه پویاترین بازار اقتصادی است. چابکی اطلاعاتی این بازار و درجه بلوغ سیستم مالی ملی عوامل تعیین‌کننده انتقال شوک‌های سیاسی به بازار سرمایه است.
در میان رویدادهای سیاسی- اقتصادی موثر نیز، پدیده انتخابات سیاسی به نوبه خود بیشترین تاثیرها و کلیدی‌ترین تحول‌های سیاسی بازار را رقم زده و از این رو همواره موردعلاقه پژوهشگران بازار بوده است.
البته رفتارشناسی رویدادهای انتخاباتی تنها شاخه‌ای از رفتارشناسی سیاسی بازار سرمایه است. به فراخور این موضوع و شرایط حال بازار سرمایه ایران در باب این موضوع یادداشتی تنظیم شده است.
بازار سرمایه ایران امروز چشم‌انتظار یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری است. فعالان بازار به دنبال گمانه‌زنی سیاست‌های احتمالی دولت آینده و ارزیابی تاثیرات احتمالی آن بر بازار سرمایه هستند.در هفته‌های اخیر، انتخابات و ریسک‌های سیستماتیک حاکم بر بازار سرمایه، موجب بروز تلاطمات متوالی پس از یک رونق بهاری در بازار سرمایه شده است که در نوع خود می‌تواند موضوعی برای رفتارشناسی‌های غیر‌اقتصادی بازار سرمایه کشور باشد.
در سراسر دنیا، انتخابات ریاست جمهوری به واسطه دوره‌های منظم زمانی و دامنه وسیع تاثیرگذاری نتایج آن، جذاب‌ترین انتخابات سیاسی برای بازار سرمایه ‌به شمار می‌آید.
بازار سرمایه در ایران رو به رشد است، اما به خوبی صنایع ملی را نمایندگی می‌کند و درصد پوشش صنایع بنگاه‌های ملی آن به رقمی رسیده است که بتوان آن را مناسب‌ترین‌ نمونه اقتصاد ملی نامید. نمونه‌ای که رفتار آن به لحاظ آماری هم به خوبی قابل تفسیر به جامعه است.
این بازار سرمایه جوان از منظر مطالعات رفتارشناسی سیاسی بکر و نیازمند مطالعات جدی در این حوزه است.
در سال‌های اخیر مطالعات رفتارشناسی متعددی در کشورهای گوناگون به این موضوعات پرداخته‌اند. در سال ۲۰۰۰، «پانتزالیس و همکاران» رفتار بازار سهام در ۳۳ کشور را در هفته‌های منتهی به انتخابات سراسری مورد بررسی قرار ‌می‌دهند و بازده غیرطبیعی مثبت شاخص را در دوهفته منتهی به انتخابات در این کشورها تایید کردند. در این تحقیق با بالاتر رفتن درجه عدم قطعیت نتایج انتخابات، بازده بالاتری از بازار مشاهده می‌شود، در سال ۲۰۰۳ «بوث و همکارانش» تاثیر پیروزی احزاب بر بازار سهام در آمریکا را مورد مطالعه قرار دادند و چنین نتیجه گرفتند که پیروزی دموکرات‌ها نسبت به جمهوری‌خواهان بازده بالاتری را در بازار سهام به دنبال دارد. این‌ موارد فقط نمونه‌هایی از مطالعات پایه‌ای در حوزه رفتارشناسی انتخاباتی بازارسرمایه است و پاسخ به این سوالات در ایران، به نوبه خود جذابیت‌های خاص خود را دارد.
در ادامه این نوشتار تئوری چرخه‌های انتخاباتی ریاست جمهوری در بازار سرمایه آمریکا معرفی خواهد شد و آمار و ارقام مرتبط با بازار سرمایه ایران مورد بررسی اجمالی قرار خواهد گرفت.
یادآور می‌شود، موضوع ارائه‌شده فقط برداشتی آزاد از روندهای مشاهده شده در کامل‌ترین بازار سرمایه دنیا است و نه قصد پیشگویی دارد و نه قصد تحمیل الگو. این امید می‌رود که مظالب ارائه شده آغازی برای مطالعات جدی رفتارشناسی سیاسی بازار سرمایه باشد.
چرخه انتخابات ریاست جمهوری و بازار سرمایه
ابتدا قبل از هرگونه بحث تئوریک، نتایج یک مطالعه رفتارشناسی در بازار سهام آمریکا را مرور می‌کنیم. شکل زیر بازده بازار در دوره‌های سیاسی مختلف طی بازه زمانی ۱۹۰۰ تا ۲۰۱۰ را نمایش داده است. مجموعا ۶ دوره سیاسی متشکل از جایگشت۲×۳حالت آرایش سیاسی است. جایگشت ۲ حالت برای رییس‌جمهور دموکرات یا جمهوری خواه و ۳ حالت برای کنگره شامل: کنگره اکثریت دموکرات، اکثریت جمهوری‌خواه و کنگره میانه که در مجموع ۶ آرایش سیاسی موجود بوده است.
همان‌طور که در شکل زیر مشاهده می‌شود، ریاست جمهوری دموکرات‌ها به‌رغم برچسب سیاست‌های ضد بازار، بالاترین بازده را نصیب بازار کرده است و عجیب‌تر این نکته که دوران حضور دموکرات‌ها در منصب ریاست جمهوری و کنگره جمهوری‌خواه بهترین سال‌ها در بازار سرمایه آمریکا را رقم زده است. شاید تفسیر منطقی این یافته این باشد که تعادل سیاسی با تعادل اقتصادی و بسط بازار گره خورده است.
علاوه بر این موارد، یافته‌های جالب‌تری نیز در رفتار شناسی سیاسی بازار سرمایه به چشم می‌خورد.
‌پایه‌ای‌ترین تئوری در این حوزه چرخه‌های انتخاباتی ریاست جمهوری است. این تئوری رفتارشناسی بازار برای اولین بار توسط یل هیرسک، مؤسس سازمان مشاوره مالی هیرسک، صاحب نظر بازار سهام آمریکا و دارای چندین کتاب در حوزه مالی شخصی - رفتاری مطرح شد.اگرچه پایه تئوریک قوی برای این تئوری وجود ندارد، اما چارچوب‌های این تئوری با منطق اقتصادی سرمایه‌گذاران چندان بیگانگی ندارد.
چرخه انتخابات ریاست جمهوری اولین بار برپایه اطلاعات تاریخی مشاهده شده بازار سهام و بر اساس متوسط دوره‌های چهار ساله انتخابات ریاست جمهوری ارائه شد. این تئوری بیان می‌کند که رفتار بازار سهام در این دوره چهارساله از یک الگوی تکراری تبعیت می‌کند.
هسته اصلی این تئوری، نگاشت «یک به یک» عملکرد بازار به سال‌های ریاست جمهوری به ترتیب ذیل است.
سال اول: سال پس از انتخابات
در تئوری چرخه انتخابات ریاست جمهوری، بازده ضعیف برای سال اول پس از انتخابات مورد انتظار است، این دوره به عنوان دوره با کمترین بازدهی متوسط در چرخه چهار ساله شناخته می‌شود. به نظر می‌رسد این سال را بتوان دوره ارزیابی سیاست‌های اقتصادی دولت آینده و دوره احتیاط بازار نام برد. دوره‌ای که گاوهای بازار آرام می‌نشینند تا دولت را ارزیابی کنند.
سال دوم: سال میانی دوره
اگرچه سال دوم پس از انتخابات ریاست جمهوری بازده بهتری را نسبت به سال اول نشان می‌دهد، اما بازدهی زیر متوسط را دارا است. ظهور بازار افتان در این سال عموما بیش از بقیه سال‌ها دیده می‌شود.
سال سوم: سال ماقبل انتخابات
بیشترین بازده بازار سهام در دوره چهارساله در سال سوم قابل مشاهده است. این دوره سررسید اثرگذاری سیاست‌های اقتصادی میان مدت دولتی بوده و اغلب با آرامش سیاسی حداقلی همراه است.
احزاب هنوز آرایش انتخاباتی دوره بعد را اتخاذ نکرده‌اند و بازار فضای شفافی پیش رو دارد. شکل زیر نیز موید این امر است که بازار سرمایه در سال‌های ما قبل انتخابات ،طی دوره مورد مطالعه ۱۱۰ ساله به طور متوسط بالاترین بازده را در چرخه‌های چهارساله داشته است.
سال چهارم: سال انتخابات
در سال چهارم یعنی سال انتخابات بازده بازار سهام حدی بالاتر از میانگین را از خود نشان می‌دهد. سال پایانی سال تقابل انتخاباتی احزاب و اطلاع رسانی برنامه‌های اقتصادی دولت‌های احتمالی است. دولت‌ها از برنامه‌های اقتصادی خود سخن می‌گویند و عملکرد بازار انعکاس تفسیر این برنامه‌هاست.
نگاهی به بازارسرمایه ایران
بازار سرمایه ایران بازار جوانی است که پس از تصویب قانون بازار اوراق بهادار(مصوب ۱۳۸۴) وارد دوره نوینی از توسعه شده است. توسعه ابزارها، نهادها و حوزه نظارتی این بازار در مقایسه با سایر بازارهای دارایی، خارق‌العاده بوده است. کافی است این بازار پویای مستعد کوچک را با بازار بزرگ، غیر شفاف و ناکارآی زمین و مسکن مقایسه کنید.
این بازار همواره به سهم خود تحت تاثیر متغیرهای کلان اقتصاد بوده است و برخی اوقات به واسطه ذات دارایی‌های مالی، تاثیرپذیری شگرفی نسبت به دیگر طبقات دارایی از خود نشان داده‌ است. در ادامه بازار سرمایه ایران را از برخی منظرهای انتخاباتی بررسی خواهیم کرد.
با ترسیم بازده‌های سالانه بورس اوراق بهادار در خلال دوره‌های چهارساله ریاست‌جمهوری گوناگون، مشاهده می‌شود که بین سال‌های ۱۳۷۲ تا پایان ۱۳۸۳، یعنی سه دوره از ریاست جمهوری، کلیات تئوری چرخه انتخابات ریاست جمهوری برقرار است. به بیان دقیق‌تر سومین سال چرخه همچنان سال پربازده بورس و سررسید سیاست‌های اقتصادی است.
البته باید در نظر داشت که در محاسبه سال‌های انتخابات اندکی تفاوت با تئوری بیان شده توسط «هیرسک» وجود دارد، ولی با در نظر گرفتن سالی که انتخابات در آن برگزار می‌شود به عنوان سال اول مشاهده می‌شود که در سه دوره یادشده روند مورد نظر برقرار است و سال سوم سال با بیشترین بازدهی است.
از طرف دیگر در سه دوره (دوره‌های ششم، هفتم و هشتم ریاست جمهوری) سال اول دارای بازدهی منفی و حداقل بازدهی است، در یک دوره (دوره هشتم ریاست جمهوری) نیز سال اول در رده سوم بازدهی قرار دارد. برای سال‌های دوم و چهارم نیز روند خاصی دیده نمی‌شود و همانگونه که درشکل مشاهده می‌شود تبعیت از روند به حداقل خود رسیده است.
در دوره‌های نهم و دهم ریاست جمهوری به واسطه تغییرات ساختاری مکرری که در بدنه اقتصاد ملی روی‌ داد، فرصت شکل‌گیری چنین الگویی فراهم نشد. به عبارت دیگر تکثر رویدادهای غیرمعمولی اقتصادی در این دو دوره، تمیز دادن آثار آنها را دشوار کرده است و چه بسا اگر ارقام نسبت به این اعداد تعدیل شود، این الگو در این دوره‌ها نیز خودنمایی کند.
متاسفانه تفکیک حزبی نهادهای سیاسی تاثیرگذار، پدید‌ه‌ای معمول در مطالعات اقتصاد ایران نیست، اما اگر تفکیک احزاب به صورتی که مقبول همگان باشد انجام پذیرد، می‌توان نسبت به تأثیر مرکب بازار سرمایه از تیم دولت و مجلس مطالعه جدی آغاز کرد.
با بررسی ضریب تغییرات شاخص در بازه‌های هفتگی، ماهانه و فصلی در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری دوره‌های نهم و دهم، همان طور که انتظار می‌رود پراکندگی شاخص در هفته، ماه و فصل انتخاباتی از متوسط سال انتخاباتی بالاتر
است.
از طرف دیگر این پراکندگی شاخص برای تمامی بازه‌های زمانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ به صورت معناداری از پراکندگی شاخص در انتخابات ۱۳۸۴ بیشتر است که می‌تواند به عنوان عمق تاثیرگذاری وقایع سیاسی و غیرسیاسی آن دوره تلقی شود.
در ادامه سهم و جهت روزهای معاملاتی را بررسی می‌کنیم. سهم تعداد روزهای معاملاتی مثبت و منفی از کل در هفته، ماه و فصل پایانی نیز به نوبه خود می‌تواند نشانگر اقبال عمومی بازار نسبت به رویدادهای آتی باشد. همانطور که مشاهده می‌شود تعداد روزهای مثبت در تمامی دوره‌های انتخاباتی با نزدیک شدن به روز برگزاری انتخابات از روزهای منفی سبقت گرفته است. این تغییرات، خوش‌بینی بازار سرمایه به تحولات آتی در آن برهه بوده است. این سوال که این خوش‌بینی چقدر به وقوع پیوسته دراین جا موضوعیت ندارد، اما پرداختن به آن و نحوه خود اصلاحی نظرات بازار موضوع پژوهش پایه‌ای دیگری است.

کلام آخر اینکه، بازار سرمایه ایران در این دو دهه شاهد تحولات متعدد ساختاری و سیاست‌های دولتمردان بوده است، امید می‌رود که مطالعات رفتارشناسان سیاسی بازار سرمایه با بلوغ صنعت سرمایه‌گذاری سهمی درخور خود یابد.