باقی ماندن در سازمان پس از تغییر مدیر عامل

سریما نازاریان

تغییرات زیاد مدیرعامل‌ها در آمریکا روی تعداد زیادی از مدیران تاثیر می‌گذارد. ‌این روزها تقریبا ۵۰ درصد سازمان‌های آمریکایی در چهار سال آینده مدیرعامل جدیدی را تجربه خواهند کرد و ۲۵۰۰۰ سازمان دیگر به دلیل پیوستن به سازمان‌های دیگر رهبران جدیدی را به خود خواهند دید. اگر شما در سازمانی مدیر ارشد هستید که مدیر عامل آن به تازگی تغییر کرده است، مسیر شغلی شما کاملا به دیدگاه‌ها و نظرات فردی بستگی دارد که شما نمی‌شناسید. علاوه بر‌این، موفقیت‌ها و شکست‌های قبلی شما اهمیت چندانی نخواهند داشت. به خاطر داشته باشید که در‌این وضعیت شما همه چیز را از صفر شروع می‌کنید. مهم نیست پیشینه شما چه بوده است، ‌این پیشینه با ورود یک مدیرعامل جدید به کلی تغییر خواهد کرد.

داستان‌هایی در مورد ‌اینکه چه اتفاقی بر سر مدیران ارشد سازمانی می‌آید که مدیر عامل آن تغییر کرده است، به ندرت داستان‌های امید دهنده‌ای هستند. اخراج شدن‌ها، تغییرات سازمانی و استراتژی‌های لغو شده قبلی برای مدیران ارشد تغییراتی‌ایجاد می‌کنند که در بسیاری از موارد زیاد مطلوب نیستند. اگر شما با یک مدیر عامل جدید رو به رو شده‌اید، احتمالا ‌این سه سوال در ذهنتان پرسه می‌زنند.‌اینکه من چقدر باید نگران باشم؟ اگر مرا بیرون کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر در سازمان بمانم، برای برقرار کردن ارتباط مناسب با مدیر جدید چه کارهایی باید انجام دهم؟

احتمال‌ اینکه با ورود مدیر عامل جدید مدیران قبلی از سازمان بیرون بروند، بسیار زیاد است.‌این مدیران اخراج شده با احتمال زیادی یا به کلی بازنشسته می‌شوند یا در سازمان دیگری نقش کم اهمیت‌تری می‌گیرند یا در سازمانی بسیار کوچک‌تر مشغول به کار می‌شوند. البته با توجه به تجارب مدیران، روش‌هایی هم برای نگه داشتن شغل فعلی‌این مدیران وجود دارد. اگر آنها بدانند که در روزها، هفته‌ها و ماه‌های اول ورود مدیر عامل جدید چه رفتاری از خود نشان دهند،‌این شانس را می‌یابند که در مقام فعلی خودشان به کار ادامه دهند.

چگونه نجات بیابیم؟

هر مدیر عامل جدیدی در مورد آدم‌ها به سرعت تصمیم‌گیری می‌کند. آنها به طور متوسط در طول ۶۰ روز در مورد افراد حاضر در تیمی‌ که پس از آن مایل به همکاری با آن هستند تصمیم گیری می‌کنند. برداشت‌های اولیه اهمیت بالایی دارند. مدیران عامل جدید از مدیر‌های قبلی خود نظر نمی‌خواهند و برای نظراتی که دریافت می‌کنند هم ارزش زیادی قائل نیستند. آنها ترجیح می‌دهند به احساسات خودشان اطمینان کنند. از آنجایی که محدود کردن توانایی‌های مدیرعامل برای تغییر مدیران توسط هیات مدیره بسیار ناچیز است، شما باید سعی کنید تاثیر ابتدایی خوبی روی مدیر جدید بگذارید.

با فرض‌اینکه اجبار زیادی برای خروج شما از سازمان وجود ندارد، شما چگونه می‌توانید تاثیر اولیه مثبتی از خودتان در ذهن مدیر جدید‌ایجاد کنید؟ نظراتی که از مدیران در مورد روزهای ابتدایی مدیریتشان گرفته شده است، به صورت زیر خلاصه شده است.

نیت خیر خود را نشان دهید. بسیاری ترجیح می‌دهند به جای ‌اینکه خودشان در مورد مسوولیت‌هایشان صحبت کنند، صبر کنند تا ببینند مدیر عامل جدید چه انتظاراتی از آنها دارد و سپس با توجه به ‌این انتظارات از خودشان واکنش نشان دهند، ولی‌این رویکرد چندان مناسب نیست. بسیاری از مدیرعامل‌ها می‌گویند که تعداد زیادی از مدیران سازمان در روزهای ابتدایی ورود‌ایشان به سازمان نتوانسته‌اند علاقه خود را برای همکاری با تیم مدیریتی جدید نشان دهند. یکی از مدیران مصاحبه شده می‌گوید: «مدیران درک نمی‌کنند که مدیر عامل در روز اول ورودش به سازمان چه نیاز شدیدی به همکار در خودش احساس می‌کند. من تعجب می‌کنم که تعداد بسیار کمی‌ هستند که در آن روز وارد اتاق می‌شوند و می‌گویند: من می‌خواهم کمک کنم. شاید بی‌اشکال و عالی نباشم، ولی می‌توانم با چشم‌انداز شما سازگار شوم. گفتن همین حرف تغییر بزرگی‌ایجاد می‌کند. مدیر دیگری اعتقاد داشت که نیامدن مدیران برای اعلام آمادگی همکاری با مدیر عامل جدید و جبهه گرفتن در مقابل او، تنها حماقت آنها را می‌رساند.

همچنین تصور‌این موضوع که مدیر عامل جدید فکر می‌کند که شما می‌خواهید با او همکاری کنید، تصور اشتباهی است. تحقیقات نشان می‌دهند که مدیرانی که با برنامه‌های مدیر عامل جدید مخالف بودند و مجبور به ترک سازمان شدند، هرگز مخالفت خود را به صورت علنی ابراز نکرده بودند. همین موضوع نشان می‌دهد که مدیر عامل‌های جدید الورود سکوت را نشانه رضایت نمی‌بینند. اگر شما می‌خواهید در سازمان باقی بمانید، به مدیر عامل در‌این مورد اطلاع دهید. به او بگویید که مایلید عضوی از تیم مدیریتی او باشید و‌این تمایل را با کارهایتان هم به نمایش بگذارید.

شکایت نکنید. مدیر عامل یک سازمان چند میلیارد دلاری می‌گوید: «در مورد کم بودن حقوقتان در زمان مدیر عامل قبلی صحبت نکنید.‌این موضوع مسلما چیزی نیست که مدیرعامل جدیدالورود آماده مقابله با آن باشد. در مورد برنامه‌های بلندمدت خودتان در سازمان صحبت نکنید. چرا که مدیر عامل جدید هنوز تصمیم نگرفته است که آیا شما عضوی از تیمش هستید یا خیر. در مورد مشکلاتتان با مدیران دیگر صحبت نکنید. مدیر عامل جدید الان در وضعیتی نیست که بتواند طرف یکی از شما را بگیرد. برای آن مسائل در‌ آینده زمان زیادی وجود دارد. در شرایط فعلی مدیر عامل به هیچ وجه دوست ندارد شما برنامه‌هایتان را به او تحمیل کنید.»

در مورد شیوه کاری مدیر جدید، اطلاعات کسب کنید. مدیران‌ عامل مصاحبه شده در پاسخ به‌این سوال گفته‌اند که آنها مایلند که زیر دستان مستقیم شیوه کاری مطلوب آنها را بدانند و طبق آن عمل کنند. از آنجایی که به دست آوردن اطلاعات در مورد مدیر جدید تنها با نگاه کردن به او چندان میسر به نظر نمی‌رسد، بهتر است مستقیما از او پرس و جو کنید. بپرسید که او تمایل دارد چگونه با او مخالفت شود؟ چه چیزهایی باعث می‌شود او نظرش را نسبت به موضوعی عوض کند و غیره.

علاوه بر‌این مدیران جدید به هر چیزی که ممکن است به تناقضات رفتاری یا اخلاقی بینجامد، توجه می‌کنند. اگر شما خودتان را در ‌این موارد به نشنیدن بزنید، خودتان را در آستانه اخراج از سازمان قرار داده‌اید.

برنامه‌های مدیر جدید را بدانید. به گفته مدیر عامل‌هایی که با آنها در مورد‌این موضوع مصاحبه شده است، مدیران ارشد سازمان اگر خودشان را به جای مدیر عامل جدیدالورود بگذارند و از دیدگاه او به کارهای پیش رو نگاه کنند، بیشتر می‌توانند شرایط و برنامه‌‌های مدیر جدید را درک کنند.

اول از همه تصور کنید که مدیر جدید برای ‌ایجاد یک جرقه ابتدایی برای حرکت دادن سازمان تحت چه فشار عظیمی ‌قرار دارد. تحقیقات نشان می‌دهد که مدیران عامل با توجه به ارزش سهام سازمان در یک سال اول فعالیتشان ارزش‌گذاری می‌شوند و بر آن مبنا تصمیم گرفته می‌شود که آیا برای سازمان مناسب هستند یا خیر. بر‌این اساس، مدیر جدید مسلما به پیشنهادهایی در مورد‌این موضوع که چگونه می‌تواند بهترین کارها را انجام دهد نیاز دارد. آیا شما می‌توانید به او کمک کنید؟

اگرچه مدیران اذعان دارند که برنامه‌های آنها در بدو ورودشان برای مدیران زیر دستشان بسیار گیج کننده بوده است، همچنین عقیده داشته‌اند که اگر مدیران زیر دست به خودشان زحمت می‌دادند که در مورد‌این برنامه‌ها از مدیرعامل جدید سوال کنند، میزان‌این گیجی و ابهام به طرز قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌یافته است.

یک برنامه واقع بینانه و صادقانه ارائه دهید. مسلما هر مدیرعامل جدیدی انتظار دارد که مدیر هر بخش برنامه‌هایش را برای بخش خودش به صورت واضح با او در میان بگذارد. سعی کنید به موضوع فکر کنید و سپس وقایع را تا آنجا که می‌شود واضح در اختیار مدیر بگذارید تا او فکر نکند که شما می‌خواهید چیزی را از او پنهان کنید.

در بهترین حالت خود باشید. از آنجایی که مدیر جدید هم در وضعیت آزمایشی قرار دارد، کمک کردن به او برای به دست آوردن بهترین نتایج ممکن ارزش بسیاری دارد. شما نمی‌توانید به سازمانتان اجازه دهید که تنها به خاطر روی دادن تغییراتی در سطوح بالای سازمان با مشکل و رخوت مواجه شود.‌این موضوع که شما بتوانید نشان دهید که شما با حداکثر تلاشتان در حال کار کردن هستید و مهم‌ترین پروژه‌ها با شدت تمام در حال پیشروی هستند، اهمیت فراوانی دارد.

برای اهداف کوتاه مدت سازمان گزینه‌های پیشنهادی ارائه دهید. هر مدیرعامل جدیدی در مورد درآمد‌های سازمان یا سرمایه‌گذاری‌های جدید، انتخاب‌های دشواری را از سر گذرانده است. هر مدیر عامل جدیدی از گرفتن اطلاعات در مورد واحد‌های سازمان در زمان مدیر عامل قبلی خوشحال می‌شود. مدیری که به مدیر عامل در مورد بودجه‌ریزی واحد‌ها و انطباق چشم‌انداز جدید با تصمیم‌های قابل اجرا کمک کند، توسط مدیر عامل با استقبال مواجه می‌شود.

تغییر مدیر عامل برای همه مدیران ارشد سازمان پدیده‌ای با ریسک بسیار زیاد است. خطرات اخراج شدن از سازمان بسیار زیاد است. در مقابل فرصت‌های زیادی هم وجود دارند. بسیاری از مدیران پس از مواجه شدن با تغییرات در رده مدیر عامل سازمان توانسته‌اند خودشان را جمع کنند و به خوبی به کارشان ادامه دهند. برخی دیگر هم هستند که نتوانسته‌اند خودشان را به خوبی در مقابل مدیر جدید نشان دهند و مجبور به خروج از سازمان شده‌اند.

مسلما تصمیم گیری در مورد ‌اینکه آیا شما می‌توانید با مدیر جدید همکاری کنید یا خیر کاملا به خودتان بستگی دارد. در مورد‌ اینکه آیا شیوه مدیریتی، چشم‌انداز و کارهایی که مدیرعامل جدید در صدد پیاده‌سازی آنها است با اهداف و نظرات شما سازگار است یا خیر تصمیم بگیرید. سپس یا به صورت متعهدانه کار کنید یا از سازمان خارج شوید. در غیر‌این صورت زندگی همه به جهنم تبدیل می‌شود و نتیجه همکاری چنین گروهی هم مسلما چیزی متفاوت از افتضاح نخواهد بود.

* منبع: HBR