گفتوگوی ماهنامه دنیای اقتصاد با پدر آموزش عالی خصوصی ایران
ما مستقل بودیم
در تاریخ پیدایی دانشگاههای خصوصی در ایران نام مدرسه عالی کشاورزی همدان که اولین دانشگاه خصوصی در شمال غرب کشور بوده در سال ۱۳۴۵ به نام دکتر علی اقبالی ثبت شده است. دکتر اقبالی آخرین بازمانده از دانشجویانی است که در ۱۳۱۰ برای ادامه تحصیل توسط دولت به اروپا اعزام شدند. وی از بنیانگذاران آموزش عالی خصوصی در ایران محسوب میشود که هماکنون به عنوان رییس "موسسه آموزش عالی آبادانی و توسعه روستاها" در این شهر به سر میبرد. به عنوان شخصی که تاریخ آموزش عالی خصوصی ایران را در سینه دارد گفتوگویی با وی انجام دادیم. به دلیل کسالت ایشان سؤالها کوتاه بود تا تصویری هرچند گذرا از تاریخ آن دوران به دست دهد.
پیدایش اولین دانشگاه خصوصی در ایران به چه دوره و چه سالی برمی گردد؟
اولین دانشگاه خصوصی در ایران سال ۱۳۳۹ با ایجاد دانشگاه ملّی ایران (دانشگاه شهید بهشتی) در شهر تهران به ریاست پروفسور پویان آغاز شد که البته سرمایه اولیه آن از طرف دولت تامین گردید. بعد از آن نیز مدرسه عالی دختران (دانشگاه الزهراء) با همت آقای دکتر کریم فاطمی و مدرسه عالی پارس در تهران به همت خانم دکتر پروین خلعتبری تاسیس شدند. بعد از آن هم مدرسه عالی کشاورزی همدان توسط اینجانب زمانی که استاد دانشگاه تهران بودم، با سرمایه شخصی به نام اولین مرکز آموزش عالی خصوصی در خارج از تهران، در شهر همدان پایهریزی و راهاندازی شد. اساسنامه و برنامه مدرسه عالی کشاورزی همدان در اسفند ماه ۱۳۴۵ توسط شورای مرکزی دانشگاههای ایران با پشتیبانی و همت شادروان مهندس صفی اصفیا رییس سازمان برنامه و بودجه وقت به تصویب رسید. لیکن پذیرش دانشجو در سال ۱۳۴۷ زیر نظر مرکز آزمون شناسی وزارت علوم و آموزش عالی در زمان وزارت شادروان دکتر حمید رهنما آغاز شد.
مفهوم خصوصی بودن در مدیریت این دانشگاهها تا چه حد رعایت میشد؟
مدیریت مدرسه عالی کشاورزی کاملا خصوصی بود و دولت وقت هیچ دخالتی در اداره آن انجام نمیداد در واقع شخص من در اداره آن مستقل بودم.
مدیریت دانشگاههای خصوصی دیگر چه؟ دخالت یا نظارت دولت در مدیریت آنها تا چه اندازه صورت میگرفت؟ این دانشگاهها تا چه اندازه مستقل عمل میکردند؟
دخالت دولت وقت در مدیریت دانشگاههای خصوصی محدود به مقررات آموزشی دانشگاهها بود. هر سال بنا به مقتضی مسائل و به دعوت شورای مرکزی دانشگاههای ایران در جلسات وزارتخانه حضور پیدا میکردیم. ما نیز موارد مورد نظر وزارت علوم و آموزش عالی را پس از تصویب و جمعبندی در مدرسه عالی اجرا میکردیم.
پس دولت هم تا اندازهای در روند تصمیمگیریها دخالت داشته است. این دخالت را میتوان حداقلی دانست یا حداکثری؟
دخالت دولت در دانشگاههای بخش خصوصی حداقلی بود.
سیاستهای دولت وقت با توجه به مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن دوران مبتنی بر جمایت از شکل گیری مراکز آموزش عالی خصوصی بود یا از روند توسعه آنها جلوگیری میکرد؟
با توجه به اینکه تاسیس بخش خصوصی در آموزش عالی مساله جدیدی بود، سیاست کلی دولت در روند شکلگیری آنها هنوز روشن نبود. اما فقط استادان دانشگاهها بودند که میتوانستند مجوز تاسیس دانشگاه خصوصی بگیرند.
مدرسه عالی کشاورزی همدان از چه زمانی به عنوان اولین دانشگاه خصوصی در شهرستان شناخته شد؟
تاسیس مدرسه عالی کشاورزی همدان با تصویب هیاتوزیران و ابلاغ نخست وزیر وقت در مورخ ۵/۷/۴۵ خطاب به مسوولان مربوطه در استان همدان رسمیت یافت.
در آن زمان مزایایی برای موسسان دانشگاههای خصوصی در نظر گرفته میشد؟
خیر. امتیازی خارج از امتیازات معمول اعضاء هیات علمی دانشگاهها به آنها تعلق نمیگرفت.
دانشسراها نیز در گروه مراکز آموزشعالی خصوصی قرار میگرفتند؟
خیر دانشسراها جزء مدارس دولتی بودند نه بخش خصوصی.
با توجه به تجربه چند دهه اخیر در آموزش عالی، آیا میتوان گفت ادامه روند شکلگیری دانشگاههای خصوصی در ایران بعد از انقلاب به درستی انجام شده است؟
دانشگاهها و موسسات آموزش عالی که در چند دهه اخیر شکل گرفتهاند مشخصات بخش خصوصی را ندارد که این مورد هم به نحوه شکلگیری آنها باز میگردد و هم شامل مبانی حقوقی در مورد آنها میشود برای مثال سرمایهگذاری موسسان دانشگاههای خصوصی تضمین حقوقی کافی نداشته است که این نکته برای سرمایهگذاران در این بخش ایجاد مشکل خواهد کرد.
آیا این ناموفق بودن دلائل خاصی داشته یا ناشی از شناخت نادرست از این بخش میشود؟
به دلیل عدم واگذاری اختیارات کامل در رابطه با سرمایهگذاری و بهره برداری از آن در این بخش و یا وجود ابهام در آنها، کسی تمایل به سرمایه گذاری در بخش آموزش عالی را ندارد و از طرفی فراهم کردن زیر ساختهای اساسی برای یک دانشگاه خوب نیاز به سرمایه قابلتوجهی دارد. ضمنا مشخص نبودن حدود اختیارات موسسان و میزان دخالت وزارت علوم نیز سرعت حرکت را کند کرده است. از طرفی دیگر برخی از افراد که مبادرت اخذ مجوز تاسیس موسسه آموزش عالی خصوصی نمودهاند از سوابق دانشگاهی و مراتب علمی برخوردار نیستند و در نهایت به عنوان آسیب در این بخش موجب دوری از اهداف اصلی آموزش عالی خواهند شد.
آیا میتوان ادعا کرد مراکز آموزش عالی که امروزه با نام دانشگاههای غیرانتفاعی شکل گرفتهاند همان دانشگاههای خصوصی دوران پهلوی هستند؟
می توانند باشند اما هنوز فاصله زیادی با آنها دارند.
این فاصله از نظر شما مثبت است یا منفی؟ در واقع دانشگاههای غیرانتفاعی در چه سطحی قرار دارند؟
دانشگاهها و موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی برای توسعه نیاز به حمایتهای قانونی و مقرراتی دارند. و این مساله نیاز به این دارد که دولت در رسالت توسعه کیفی و کمی دانشگاهها، توجه بیشتری را به غیر انتفاعیها داشته باشد چراکه این موسسات هزینه تحصیلی، حدودا دویستهزار دانشجو را از دوش دولت برداشتهاند.
زندگینامه دکتر علی اقبالی
دکتر علی اقبالی در سال ۱۲۹۰ شمسی، در یکی از خانوادههای اصیل و قدیمی همدان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را، در مکتب خانه نزدیک منزل زیر نظر استاد معظم شیخ موسی نثری شروع کرد و چند ماه تابستان را نیز در مدرسه تازه تاسیس شادروان امیر تومان مهدی خان قراگوزلو در مزداگرد بسر میبرد و به آموختن فارسی، قرآن و زبان فرانسه میپرداخت.
دوره شش ساله ابتدایی را در مدرسه نصرت همدان به پایان رساند. ایشان از فارغالتحصیلان دوره اول این مدرسه بودند. وی برای ادامه تحصیلات متوسطه به تهران رفت و دوره اول متوسطه را در دبیرستان ثروت تهران گذراند. در سال۱۳۱۰ پس از موفقیت در مسابقه اعزام محصل به اروپا، همراه گروه دوره سوم جهت ادامه تحصیل به فرانسه اعزام شد و ابتدا در "لیسه شامبری" مشغول تحصیل و موفق به اخذ "باکالورآ" یا پیش دانشگاهی فرانسه که دارای ارزش بینالمللی است شد. سپس وارد دانشگاه پاریس شد. پس از پایان دوران تحصیلی لیسانس و فوق لیسانس با گرایش زمین شناسی در سال ۱۳۱۷ به ایران مراجعت کرد.
دکترعلی اقبالی پس از طی دوره خدمت دو ساله سربازی به عنوان کارشناس وارد بانک کشاورزی ایران شد. در این زمان با دختر مرحوم حسنعلی خان اشرفی که وابسته به یکی از خانوادههای اصیل و قدیمی ایران و اصالتا از خانوادههای بهشهر مازندران بودند ازدواج کرد. مرحوم حسنعلی خان اشرفی دو بار شهردار همدان بوده و در آن زمان معاون فنی شهردار تهران بود.
مرحوم مهر انگیز اشرفی همسر ایشان زنی فرهیخته بود که در موفقیتهای فرهنگی و دانشگاهی وی تاثیر بهسزا داشت. حاصل ازدواج دکتر اقبالی و مهرانگیز اشرفی ۵ فرزند است. دکتر علی اقبالی در سال ۱۳۲۷ پس از تصویب قانون تاسیس دانشگاهها، در دانشگاه تبریز بهعنوان عضو هیات علمی بکار مشغول شد و در آنجا با تشویق جوانان به امر ورزش، بهخصوص ترویج ورزش اسکی و کوهنوردی در بین آنها بسیار کوشش کرد.
در همان سال از طرف رییس دانشگاه تبریز، مرحوم دکتر خان بابا بیابانی با حفظ سمت معاونت دانشگاه، مأمور تاسیس دانشکده کشاورزی در ارومیه شد. دانشکده فوق موجب گسترش آموزش عالی در ارومیه شد و در حال حاضر در قالب دانشگاه ارومیه قرار دارد. در سال ۱۳۳۱، به دانشگاه شیراز انتقال یافت و با درجه دانشیاری در دانشکده پزشکی به تدریس علوم پایه پرداخت و سپس از طرف رییس وقت دانشگاه شیراز مرحوم دکتر قربان مامور ایجاد دانشکده کشاورزی شیراز شد.
در سال ۱۳۳۲، به دعوت سازمان یونسکو به پاریس عزیمت و به بررسی وضعیت آبیاری و نقش قنات در ایران به تحقیق پرداخت و در خاتمه با ارائه پایان نامه خود در موضوع فوق، موفق به اخذ درجه دکترا از دانشگاه پاریس شد. در سال ۱۳۳۵، باتصویب نمایندگان خوزستان در مجلس شورای ملی، برای ایجاد دانشکده کشاورزی به خوزستان رفت. در راستای انجام این ماموریت، ضمن استقرار در ساختمان قدیمی شیخ خزعل با اعتبار مالی ناچیز گامهای اولیه را برداشت، با همکاری نیکوکاران محلی در مدت سه ماه به پایه گذاری دانشکده همت گماشت. وی توانست موافقت مرحوم دکتر منوچهر اقبال رییس هیاتمدیره، شادروان دکتر رضا فلاح معاون ایشان و سایر مدیران شرکت ملی نفت ایران را برای استفاده از مزرعه هزار هکتاری ملاثانی در ۲۵کیلومتری اهواز برای استقرار دانشکده کشاورزی اهواز جلب و برای کارورزی دانشجویان دانشکده آماده کند. این مرکز بعدها به صورت یک دانشکده مستقل از دانشکده کشاورزی اهواز فعالیت میکرد و در حال حاضر یک پایگاه تحقیقاتی بزرگ بوده و به نام دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین فعالیت دارد.
در میان فارغالتحصیلان این دانشکده برای نخستین بار در ایران دو دختر با درجه مهندسی کشاورزی فارغالتحصیل شدند. در سال ۱۳۳۷، دکتر اقبالی پس از قبولی در مسابقه دانشیاری دانشگاه تهران، به عضویت هیات علمی دانشگاه تهران درآمد و دراین دوران با استادانی چون پروفسور هشترودی، دکتر محمود حسابی، دکتر عزتا... سحابی، دکتر فریدون فرشاد، دکتر شیروانی همکاری داشت. ارتباط وی با پروفسور هشترودی به دوستی نزدیکی تبدیل شد که تا پایان حیات پروفسور پایدار ماند.
چگونگی آشنایی دکتر اقبالی با دکتر محمود حسابی از زمان کنکور اعزام محصل بخارج شروع شده بود و بعدها با توجه به خویشاوندی نسبی دکتر حسابی با خاندان اشرفی همسر دکتر اقبالی و همچنین ریاست ایشان در دانشکده علوم تهران، این ارتباط نزدیک و تا پایان عمر دکتر حسابی باقی ماند. دکتر اقبالی در دانشکده علوم تهران به تدریس نظری و عملی رشته زمینشناسی و نقشهبرداری مشغول شد. وی مجددا در سال ۱۳۳۹ از طرف سازمان یونسکو به فرانسه دعوت شد. این بار پروژه تحقیقی وی در مورد سرچشمه آب مورد نیاز و مصرف جنوب شهر پاریس توسط دو رودخانه LUNIN و LOIGNE انجام گرفت. تحقیقات دو ساله و تصویب آن از طرف کارشناسان سازمان یونسکو نشان داد که میتوان از این منابع پنجاه میلیون متر مکعب آب بیشتر برای هر منطقه دوهزار کیلومتر مربعی بدست آورد. این تحقیقات، به نام وی در چاپ دوم کتاب " ژیلبر کاستانی" تحت عنوان منابع آب" اننتشار یافت. این رساله درجه کسب کرد.
در سال ۱۳۴۲، سازمان یونسکو از متخصصان آب در کشورهای مختلف دعوت کرد که طی همایشی ده روزه در پاریس، در مورد اندازهگیری آب مورد مصرف جهان بررسی کنند.
دکتر اقبالی از طرف دکتر منوچهر اقبال، رییس هیات نمایندگی ایران در یونسکو، به عنوان یکی از معاونان رییس نمایندگی انتخاب شد و پس از پایان گردهمایی، نوشتهها و پیشنهادات ارائه شده در همایش مذکور، توسط دکتر اقبالی گردآوری شد. این مجموعه در حال حاضر در کتابخانه دانشگاه بوعلی سینای همدان قرار دارد. وی همچنین با تصویب سازمان یونسکو مقدمات تاسیس سازمان ژئولوژی و هیدروژئولوژی خاورمیانه در ایران را بنیان گذارد. همزمان با این اتفاق رشته آب شناسی در دانشکده علوم تهران ایجاد شد که وی به عنوان مدرس در آنجا مشغول شد. دکتر اقبالی پس از بنیان گذاری مدرسه عالی کشاورزی همدان با درجه استادی در دانشگاه تهران به مقام بازنشستگی رسید. دوران خدمت وی در دانشگاه تهران همزمان با ریاست دکتر علی اکبر سیاسی، دکتر منوچهر اقبال و دکتر فرهاد و در نهایت پروفسور رضا بوده است.
وی در سال ۱۳۴۶، مدرسه عالی کشاورزی همدان را در زمینی به مساحت چهل هکتار، واقع در کیلومتر شش جاده همدان به کرمانشاه بنیان گذاشت. این مدرسه در دو سال اول در دوره کاردانی رشته کشاورزی و از سال سوم به بعد، در دورههای کارشناسی ترویج و آموزش کشاورزی و تعاون روستایی دانشجو تربیت میکرد. دانشجویان کارشناسی میبایست در پایان دوره یک رساله تحقیقی به عنوان پایان نامه تهیه میکردند. این رسالهها بصورت یک مجموعه علمی در کتابخانه مدرسه عالی کشاورزی گرد آوری میشد که تعداد زیادی از آنها به دلیل داشتن اطلاعات جامع و کاملی در مورد روستاهای استان همدان و برخی روستاهای سایر استانهای کشور، در سال ۱۳۸۳ تحویل سازمان میراث فرهنگی همدان شد.
مدرسه عالی کشاورزی با زیربنایی به مساحت، ششهزار متر مربع، مجهز به تمام وسایل آموزشی، رفاهی، ورزشی و یک موزه بزرگ تاریخ طبیعی بینظیر بود. مزرعهای به مساحت دویست هکتار نیز جهت کارهای عملی و کارورزی آماده شده بود. مدرسه عالی کشاورزی همدان، نخستین دانشکده کشاورزی بود که به کوشش دکتراقبالی با دانشگاه یوتای آمریکا قرارداد همکاری آموزشی و تبادل استاد و دانشجو منعقد کرد. سالانه۴ نفر از استادان آن دانشگاه برای تدریس دو ماهه به ایران میآمدند. عدهای از فارغ التحصیلان نیز برای طی مراحل بالاتر و مطالعات علمی و گذراندن دوره دکترا به دانشگاه یوتا اعزام میشدند.
مجموعه بزرگ مدرسه عالی کشاورزی همدان شامل محوطه و ساختمان دانشکده، در سال ۱۳۵۸ به تصرف وزارت دفاع درآمد و سپس بهدلیل نیاز شرایط جنگی به صورت پادگان آموزشی در اختیار سپاه قرار گرفت. اموال و وسایل آن به دانشگاه بوعلی سینای همدان واگذار گردید. متاسفانه دولت جبران زیانهای مالی و معنوی دانشکده را ننمود.
در طی سالهای ۱۳۵۶-۱۳۶۴، فعالیتهای دانشگاهی استاد متوقف و منحصر به مطالعه و تالیف و ترجمه گردید. این دانشگاه، مجددا در سال ۱۳۷۵ اقــــدام به تاسیس یک مرکز دانشگاهی جدید بنام "موسسه آموزش عالی آبادانی و توسعه روستاها" کرد که در حال حاضر مشغول فعالیت است.
تالیفات و ترجمههای دکتر علی اقبالی در طول زمان
و طی فعالیتهای دانشگاهی و آموزشی
۱- ورزش روزانه بانوان (۱۹۴۵ میلادی)
۲- رمان تریستان وایزو ۱۳۲۵ (ترجمه)
۳-ترجمه کتاب زمین شناسی آذربایجان، تالیف "هوبرت رپین" (ترجمه) ۱۹۴۸ میلادی.
۴-رساله دکترا در آبیاری ایران و قنات به زبان فرانسه (۱۹۵۴)
۵- سفرنامه از پاریس تا کشورهای اسکاندیناوی (۱۹۵۷ میلادی)
۶-تکنونیک (چاپ اول ۱۹۶۱ - چاپ دوم ۱۹۶۴).
۷-کارتوگرافی و نقشههای زمین شناسی(چاپ اول ۱۹۶۱- چاپ دوم ۱۹۶۴).
۸- هیدروژئولوژی، تالیف "ژیلبر کاستانی" ترجمه (دو جلد ۱۹۶۵).
۹- نقش جنگل در ازدیاد آب (۱۹۶۹)
۱۰- اتم در زمین شناسی (۱۹۷۵)
۱۱-ترجمه اکولوژی (چاپ اول ۱۹۷۷- چاپ دوم ۸۵).
۱۲- سفرنامه ژان اتر (OTTER) مبحث تاریخی مربوط به دوره نادرشاه ترجمه (۱۹۸۸)
۱۳- کتاب چنگیزخان تالیف موریس پرشرون ترجمه (۱۹۹۱)
۱۴- پیشنهاداتی درباره حل مشکل و طرح ترافیک تهران. (۱۳۷۰).
۱۵-کدامین محیط زیست "تالیف" (۱۳۷۸)
۱۶-زمینشناسی، بحث و تحقیق (۱۳۷۹)
۱۷- کتاب "زمین" ابزارها و روشها تالیف پاکت و ژان در کور ترجمه (۱۳۸۳)
۱۸-ذوالقرنین، کوروش کبیر یا اسکندر مقدونی (تالیف ۱۳۸۶)
۱۹-دیدهها و شنیدهها در دست ویراستاری است(۱۳۸۶)
۲۰-امپراتوری اشکانیان یا تاریخ پارتها در دست چاپ است.(۱۳۸۶)
ارسال نظر