اوضاع ایران در جنگ جهانی اول

در اوایل دسامبر سال ۱۹۱۴ احمدشاه با ورود به مجلس ملی بی‌طرفی ایران را در جنگ جهانی اول مورد تاکید قرار داد.

جنگ جهانی اول در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ تقریبا هشت روز پس از تاج گذاری احمد شاه قاجار آغاز شد. جنگ جهانی اول در شرایطی آغاز شد که ایران مبتلا به هرج و مرجی کم سابقه در تاریخ معاصرش بود. بهار مشروطه و مجلس شورای ملی با استبداد محمدعلی شاه به پایان رسیده بود و جز گروه‌های مختلف درگیر در سطوح محلی و ملی چیز زیادی به جا نگذاشته بود. از سوی دیگر، به تخت نشستن احمد شاه نوجوان و تضعیف بیش از پیش دولت مرکزی، ایران را عملا به حکومتی خان خانی بدل کرده بود. دولت بی‌اقتدار حتی توان جمع‌آوری مالیات را نداشت و خزانه هر روز خالی‌تر از قبل می‌شد.

شروع جنگ نه ‌تنها بر فشار خارجی در ایران افزود، علاوه بر آن سبب شد که اختلافات دیرینه در عرصه سیاست ایران گسترش یابد و حکومت‌ مرکزی چنان دچار اختلاف و چنددستگی شود که دولت‌های مختلفی که بر سرکار می‌آمدند، هیچ‌گاه بیش از چند ماه دوام نیاورند. در چنین وضعیتی بود که دو دولت همسایه ایران؛ یعنی روسیه و عثمانی، که در دو سوی جنگ قرار گرفته بودند، نبرد خود را به خاک ایران کشاندند. این چنین بود که ایران با توجه به عدم توان شرکت در جنگ، مشی بی‌طرفی اتخاذ کرد و احمد شاه در ۱۲ ذی‌حجه ۱۳۳۲ قمری فرمان خود را مبنی بر اعلان بی‌طرفی در جنگ خطاب به مستوفی‌الممالک رییس‌الوزرا صادر کرد.

در این فرمان آمده بود: «نظر به اینکه در این اوقات متاسفانه بین دول اروپ نایره جنگ مشتعل است و ممکن است این محاربه به حدود مملکت ما نزدیک شود و نظر به اینکه روابط ودادیه ما بحمدالله با دول متخاصمه برقرار است برای اینکه عموم اهالی از نیات مقدسه ما در حفظ و صیانت این روابط حسنه نسبت به دول متحاربه مطلع باشند امر و مقرر می‌‏فرماییم که جناب مستطاب اجل اشرف افخم اکرم مهین دستور معظم مستوفی‏‌الممالک، رییس‌الوزرا و وزیر داخله فرمان ملوکانه را به فرمانفرمایان و حکام و ماموران دولت ابلاغ دارند که دولت ما در این موقع مسلک بی‌طرفی را اتخاذ و روابط دوستانه خود را با دول متخاصمه کماکان حفظ و صیانت می‌‏کند و به این لحاظ ماموران دولت را باید متوجه نمایند که نباید وجها من‌‏الوجوه برا و بحرا کمک به همراهی یا ضدیت هر یک از دول متخاصمه نموده یا اسلحه و ادوات حربیه برای یکی از طرفین تدارک یا حمل کنند و باید از طرفداری با هر کدام از دول متحاربه پرهیز و احتراز نموده، مسلک بی‌طرفی دولت متبوعه خود را کاملا رعایت نمایند و در تکمیل حفظ بی‌طرفی و صیانت روابط حسنه باز آنچه هیات دولت ما مصلحت داند و به عرض برسد در اجرای مقررات آن امر ملوکانه شرف صدور خواهد یافت.»

با آنکه ایران از کانون اصلی جنگ؛ یعنی اروپا فاصله زیادی داشت، ولی به یکی از میدان‌های جنگ تبدیل شده بود. روسیه و انگلستان در خلال جنگ جهانی اول عملا با انعقاد قراردادهایی ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تبدیل کرده بودند و ورود نظامیان آنان به داخل کشور که غالبا با استناد به این قرارداد‌ها صورت می‌گرفت، سبب شده بود که دولت مرکز حتی در تهران، قدرتی نداشته باشد. یکی از این توافقنامه‌ها پیمان معروف ۱۹۱۵ بود که در ۲۸ دی ۱۲۹۳ میان روسیه و انگلستان به امضا رسید. این پیمان که به فاصله ۸۰ روز پس از اعلام بی‌طرفی ایران در جنگ به امضای دو دولت مذکور رسید، قلمرو نفوذ دو کشور در ایران را بیش از آنچه که در پیمان ۱۹۰۷ آنان مقرر شده بود، توسعه داد. به موجب این پیمان دو کشور حقوق و امتیازات ارضی بیشتری برای خود در ایران قائل شدند و هزینه نگهداری نیروهای خود در ایران را نیز به گردن دولت تهران گذاشتند. ورود نظامیان روسیه به شهرهای تبریز، ارومیه، همدان، قزوین، زنجان و کرمانشاه که در زمستان ۱۲۹۳ و در تمام طول سال ۱۲۹۴ صورت گرفت، نتیجه همین توافقنامه بود. روس‌ها این قرارداد را به بهانه فراهم شدن زمینه مقابله با پیشروی نیروهای عثمانی در ایران امضا کردند.

در زمان انعقاد این پیمان، عثمانی‌ها تبریز را در اشغال خود داشتند. انگلیسی‌ها نیز متعاقب انعقاد پیمان ۱۹۱۵ در نواحی جنوبی کشور پیشروی‌های چشمگیری داشتند و قیام مشهور «دلیران تنگستان» در مرداد ۱۲۹۴ نمادی از مقاومت مردم سلحشور جنوب ایران در برابر آنان بود. در این میان گروهی از مهاجران نیز در کرمانشاه حکومت مستقلی تشکیل داده و خود را تحت حمایت متحدین آن روز؛ یعنی آلمان و عثمانی قرار داده بودند. جمعی از ایرانیان مقیم اروپا هم کمیته‌ای به نام «ایران آزاد» تشکیل داده و از حکومت نظام‌السلطنه پشتیبانی می‌کردند.

در جریان ۴ سال جنگ اول جهانی، ایران دست کم ۱۵ بار شاهد ظهور و سقوط کابینه‌های مختلف کم‌دوام بود و عمر متوسط هر دولت تحت تاثیر هرج و مرج سیاسی ناشی از جنگ، از ۱۰۰ روز تجاوز نمی‌کرد. در اوایل دی ‌ماه ۱۲۹۶ ایران وضع آشفته‌ای داشت. بخش اعظم شمال ایران هنوز تحت اشغال سربازان روس بود؛ ولی با روی کارآمدن حکومت بلشویکی در روسیه بین افسران قشون اشغالی روس بر سر اینکه از حکومت جدید روسیه اطاعت کنند یا نه اختلاف افتاده بود. بخش مهمی از غرب ایران در اشغال عثمانی‌ها بود و در جنوب نیروی تفنگداران جنوب که انگلیسی‌ها به وجود آورده بودند فرمانروایی می‌کردند. عین‌الدوله که علاوه بر مشکلات سیاست خارجی با بحران شدید مالی و قحطی و گرسنگی در قلمرو حکومت خود روبه‌رو شده بود، روز ۲۵ دی ماه ۱۲۹۶ استعفا داد و مستوفی‌الممالک به جانشینی وی تعیین گردید. مستوفی‌الممالک در داخل با‌‌ همان مشکلات عین‌الدوله دست به گریبان بود؛ ولی در سیاست خارجی با انعقاد قرارداد صلح بین روسیه و آلمان (قرارداد برست لیتوسک) موفقیت بزرگی به دست آورد؛ چرا که به موجب این قرارداد روس‌ها مکلف به بیرون بردن نیروهای خود از ایران شدند. البته مستوفی‌الممالک و دولت او در این موفقیت نقشی نداشتند. تعهد روسیه به تخلیه نیروهای خود از ایران با فعالیت‌های کمیته ایران آزاد در برلن و مراجعات روسای این کمیته به دولت آلمان بی‌ارتباط نبود و آلمان‌ها که فکر می‌کردند به کمک اعضای این کمیته در ایران صاحب نفوذ خواهند شد، در قرارداد متارکه جنگ با روسیه ماده‌ای گنجاندند که به موجب آن روس‌ها مکلف به تخلیه ایران شدند.