زنگ خطرهای یک پیشنهاد شغلی بد کدامند؟
نویسنده: Liz Ryan
مترجم: مریم مرادخانی
مشاور عزیز،
روز گذشته یک پیشنهاد شغلی دریافت کردم که نمیدانم آن را بپذیرم یا رد کنم. دو نفر از دوستانم در همان شرکت که یکی از سازمانهای معتبر است، کار میکنند و از کارشان راضی هستند، اما جایگاهی که به من پیشنهاد شده از سِمت دوستانم پایینتر است.
مدیر منابع انسانی به من گفت که همه نیروهای جدید باید کار خود را از پایینترین سطح شروع کنند. فکر میکنم دوستانم قبل از اینکه این سیاست اعمال شود، استخدام شده باشند.
نویسنده: Liz Ryan
مترجم: مریم مرادخانی
مشاور عزیز،
روز گذشته یک پیشنهاد شغلی دریافت کردم که نمیدانم آن را بپذیرم یا رد کنم. دو نفر از دوستانم در همان شرکت که یکی از سازمانهای معتبر است، کار میکنند و از کارشان راضی هستند، اما جایگاهی که به من پیشنهاد شده از سِمت دوستانم پایینتر است.
مدیر منابع انسانی به من گفت که همه نیروهای جدید باید کار خود را از پایینترین سطح شروع کنند. فکر میکنم دوستانم قبل از اینکه این سیاست اعمال شود، استخدام شده باشند. بهدلیل اینکه سطح این شغل پایین است، حقوقش هم بالطبع پایین است اما مزایای زیادی دارد. البته نیروهای جدید تنها زمانی میتوانند از این مزایا استفاده کنند که ۶ ماه در شرکت کار کرده باشند. اما اصلیترین دلیلی که من را مردد کرده، سیاستهای مربوط به ساعات حضور در شرکت است. اگر طی این ۶ ماه، دیر در محل کار حاضر شوم یا زود شرکت را ترک کنم یا به هر دلیلی یک روز غیبت داشته باشم، اخراج خواهم شد. مدیر منابع انسانی به من گفت که حتی اگر در حال مرگ باشی، باید در محل کار حاضر شوی. با اینکه او لبخند میزد، اما من از حرف او آزردهخاطر شدم. من ۳۲ سال دارم و همیشه سعی کردهام وقتشناس باشم، اما دوست ندارم روی لبه تیغ راه بروم و احساس کنم که هر لحظه ممکن است کارم را از دست بدهم. شاید هم این سیاست جنبه نمایشی دارد. شما چه فکر میکنید؟
پاسخ: دوست عزیز، نگرش تو نسبت به خودت و ارزش تو نزد کارفرما، مهمترین عامل موفقیت شغلیات است. اگر فکر میکنی که از دست دادن شغل، یک فاجعه است یا اگر معتقدی کارفرمایی که تو را استخدام میکند، در حق تو لطف کرده، زندگی شغلیات همواره با ترس همراه خواهد بود.اما اگر ارزش خودت را بدانی، آرامش و اعتماد بهنفس خواهی داشت و هرجا احساس کنی در انتخاب خود اشتباه کردهای، ایراد کار را پیدا میکنی و به دنبال شغل جدید میگردی. زندگی شغلی مثل اداره کردن یک کسبوکار است. قرار نیست تمام انرژی خود را صرف جلب رضایت دیگران کنی. اگر همیشه اولین پیشنهاد شغلی را پذیرفتهای، این یعنی ترس بر تو غالب است. اما اگر حتی یکبار پیشنهاد شغلی شرکتی را رد کنی، خواهی فهمید که «نه گفتن» گرچه ترسناک است اما همزمان به تو احساس قدرت میدهد. در این اتفاق یک درس بزرگ نهفته است و آن، این است که «پیشنهادهای شغلی بد را رد کن تا راه را برای فرصتهای بهتر باز کنی».
در مورد این فرصت شغلی، دو زنگ خطر مهم وجود دارد. نخست اینکه سیاست مربوط به حضور و غیاب در این شرکت نهتنها منصفانه نیست، بلکه مضحک است. مهم نیست که چه مزایایی به کارکنان تعلق میگیرد. شرکتی که تا این حد نسبت به غیبت کارکنان سختگیری میکند، استحقاق تو را ندارد. دوم اینکه چرا باید نیروهای جدید، کار خود را از سطوح پایین شروع کنند؟ به نظر من این راهی است برای پرداخت حقوق کم به کارکنان تازهکار، به این بهانه که آنها تجربه کافی ندارند. به نظر من این فرصت شغلی را فراموش کن و به جستوجو ادامه بده. سایر زنگ خطرها و دلایل قانعکننده برای رد یک فرصت شغلی از این قرارند:
۱. اگر حقوق پرداختی کمتر از رقمی بود که با کارفرما توافق کردهای یا اگر میان شغل پیشنهادی و آنچه در عمل باید انجام دهی، تفاوت زیادی وجود داشت، پیشنهاد را رد کن.
۲. اگر به افرادی که طی فرآیند مصاحبه با آنها ملاقات کردهای اعتماد نداری، پیشنهاد را رد کن.
۳. اگر در محیط کار احساس راحتی نمیکنی پیشنهاد را رد کن. اگر جو حاکم بر محیط کار سنگین باشد و همه ناراضی یا ناراحت بهنظر برسند، این یعنی فرهنگ سازمان دچار مشکل است.
۴. اگر مستقیما یا تلویحا بگویند که به تو اعتماد ندارند، پیشنهاد را رد کن. مثلا از تو بخواهند که فیش حقوقی شغل سابقت را به آنها نشان دهی. چرا باید به کسانی که به تو اعتماد ندارند، اعتماد کنی؟
۵. اگر طی فرآیند استخدام با هرگونه بدرفتاری مواجه شدی، پیشنهاد را رد کن. وقتی کارفرما، به تو که قصد استخدامت را دارد احترام نمیگذارد، وقتی کارمند شرکت شوی، بیشتر به تو بیاحترامی خواهد کرد.
۶. اگر به تو اجازه ندادند که با همکاران آیندهات دیدار کنی، محیط کار را ببینی یا یک کپی از دفترچه راهنمای کارکنان داشته باشی، پیشنهاد را رد کن. دفترچه راهنما شامل اطلاعاتی درباره فرهنگ سازمان، سیاستها، شرایط کار، انتظارات کارفرما و... است.
۷. اگر هفتهها تو را بیخبر گذاشتند و یک روز، ناغافل با تو تماس گرفتند و پیشنهاد شغلی دادند، بدان که کاسهای زیر نیمکاسه است. این یعنی برای تو احترام قائل نیستند وگرنه با تو در تماس میماندند و تو را در تمامی مراحل همراهی میکردند.
۸. اگر احساس کردی که شغل پیشنهادی، یک شغل واقعی نیست و کارفرما به دنبال کسی است که برای مدت کوتاهی به او مشاوره دهد، پیشنهاد را رد کن. متاسفانه برخی از کارفرمایان برای صرفهجویی در هزینهها، به جای مشاور، یک کارمند تماموقت استخدام میکنند، چراکه دستمزد مشاور به مراتب بیشتر است.
۹. اگر بارها با آنها مصاحبه کردهای و نمیگویند که چند مصاحبه دیگر باقیمانده، پیشنهاد را رد کن. سازمانهایی که بهدرستی مدیریت میشوند، نهایتا ۴ بار با یک کاندیدا مصاحبه میکنند. برخی از کارفرمایان تنها به دنبال این هستند که از کارجو ایده بگیرند. اگر تعداد مصاحبهها بیش از حد معمول باشد، این یک زنگ خطر است.
۱۰. اگر جلسه مصاحبه به درستی مدیریت نشود و مسوول مصاحبه بارها مرتکب اشتباه شود و حتی متوجه اشتباهاتش نشود، بهتر است پیشنهاد را رد کنی.
۱۱. اگر برای مصاحبه به سازمانی رفتی و آنها فراموش کرده بودند که با تو قرار دارند، این نشانه را جدی بگیر. بینظمی یک زنگ خطر جدی است. اگر این اتفاق چندبار افتاد، این یعنی در آن سازمان عدم هماهنگی وجود دارد.اگر کارفرما برای تو احترام قائل باشد، تو را در جریان جزئیات و شرایط کار و حقوق و دستمزد قرار میدهد و پیش از ارائه پیشنهاد شغلی، نظرات و خواستههای تو را درنظر میگیرد. در این مورد خاص، تو چیزی برای از دست دادن نداری چراکه شرایط این کار چندان مطلوب نیست. گاهی به ندای درونت گوش کن. اگر نسبت به این فرصت شغلی احساس خوبی نداری، به احساست اعتماد کن. نگرشت را تغییر بده و استانداردهای خود را بالا ببر. هرکسی استحقاق تو را ندارد.
منبع: Forbes
ارسال نظر