هنجارسازی برای غلبه بر ابرچالش‌ها

دکتر مسعود نیلی، در یادداشتی با معرفی ابرچالش‌های پیش‌رو، سه راه‌حل سلبی برای ساده‌تر کردن کلاف پیچیده مشکلات پیشنهاد کرد. تنش‌زدایی از روابط بین سیاستمداران داخلی از طریق کینه‌زدایی از سیاست، سیاست‌زدایی از اقتصاد و سخنرانی‌زدایی از سیاست‌گذاری، سه اقدام برای همگرایی و حل ابرچالش‌های پیش‌ر‌و است.

دنیای اقتصاد: دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان برجسته کشور در یادداشتی با عنوان «در ضرورت کینه‌زدایی از سیاست، سیاست‌زدایی از اقتصاد وسخنرانی‌زدایی از سیاست‌گذاری» با اشاره به مهم‌ترین چالش‌های پیش‌روی کشور، به معرفی سه نبایدی پرداخت که تداوم آنها به‌واسطه تعمیق چالش‌های مطرح شده، تصویری خاکستری از آینده کشور ارائه می‌دهد. به عقیده مسعود نیلی، عدم تجانس عرضه و تقاضا در بازار نیروی کار، دشواری ترمیم افت قدرت خرید خانوارهای ایرانی در بازه زمانی سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲، مشکلات بانک‌ها، صندوق‌های بازنشستگی، مسائل زیست‌محیطی و بحران‌ منابع آب مهم‌ترین ابرچالش‌های پیش‌روی کشور است. به عقیده مسعود نیلی تغییرات در سطوح بین‌المللی طی دهه گذشته باعث شده است تا فضای جهانی برخلاف دو دهه پیشین پتانسیل بالایی برای حل معضلات پیش روی کشورها نداشته باشد. این در حالی است که واگرایی موجود بین سیاست‌مداران کشور نیز فضا را برای حل این ابرچالش‌ها تیره و تار کرده است. واگرایی که از نگاه عضو هیات علمی دانشگاه شریف، دستیابی به راه‌حل غلبه بر ابرچالش‌ها را غیر ممکن کرده است. دکتر مسعود نیلی در یادداشت منتشر شده از سه راه‌حل سلبی برای کاهش مشکلات پیش‌روی کشور سخن گفته است؛ رفع واگرایی و دو قطبی ایجاد شده بین سیاست‌مداران کشور از طریق «کینه‌زدایی از سیاست»، رفع مخاطرات و ریسک‌های سیاسی از اقتصاد و ترسیم افق دید طولانی‌تر پیش‌روی فعالان اقتصادی از طریق «سیاست‌زدایی از اقتصاد» و جایگزینی فرهنگ گفت‌وگو به جای فرهنگ مونولوگ‌گویی و سخنرانی بین سیاست‌مداران از طریق «سخنرانی زدایی از سیاست‌گذاری».

ابرچالش‌های پیش‌رو

عضو هیات علمی دانشگاه شریف در بخش آغازین یادداشت خود که روز گذشته در فضای خبری کشور به انتشار رسیده است، بدون پرداختن به پیش‌درآمد به تشریح برخی از مهم‌ترین مشکلات کلان پیش‌روی کشور پرداخته است. بر مبنای یادداشت دکتر مسعود نیلی، فشار سنگین انبوه متقاضیان شغل و ظرفیت محدود اقتصاد برای ایجاد اشتغال در مقیاس مورد نیاز، کاهش کم سابقه سطح درآمد خانوارهای شهری و به‌ویژه روستایی طی سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ و دشوار بودن ترمیم این کاهش در بازه زمانی میان مدت، مشکلات صندوق‌های بازنشستگی، نظام بانکی، مسائل جدی زیست‌محیطی و بحران منابع آب، عمده‌ترین مسائل یا همان ابر چالش‌هایی هستند که همچون چسبی غلیظ و قوی به آینده کشور چسبیده‌اند و جز آنکه با تدبیر و صبر و متانت حل شوند راه دیگری ندارند. این در حالی است که حلّال همیشگی مشکلات کشور در گذشته، یعنی درآمدهای نفتی نیز در شرایط کنونی در وضعیت پر رونقی به سر نمی‌برد.

عدم قطعیت بین‌المللی

مسعود نیلی در ادامه یادداشت خود با اشاره به تغییر معادلات بین‌المللی، در مقایسه با ۱۵ تا ۲۰ سال گذشته، فرصت‌های بهره‌گیری از منابع جهانی را بسیار کمتر از گذشته و نااطمینانی و تهدید‌های ناشی از آن را بسیار بیشتر و قطعی‌تر از گذشته ارزیابی کرد. بنابر یادداشت منتشر شده از سوی این اقتصاددان برجسته، از منظر سیاسی در شرایط کنونی برخلاف سال‌های نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ و نیمه اول ۲۰۰۰، فضای جهانی با عدم قطعیت‌های بسیاری مواجه شده است. شاید هیچ‌زمانی را در گذشته نتوان سراغ گرفت که امنیت داخلی طیف گسترده‌ای از کشور‌های جهان تا این اندازه به چالش کشیده شده و بهره‌گیری از فضای جهانی برای حل مسائل داخلی کشورها تا این اندازه دشوار شده باشد. آمریکا در دوره ترامپ، در حال تبدیل شدن به یک بازیگر بر هم زننده قواعد توافق شده جهانی است. از نظر اقتصادی نیز از یک طرف پیش‌بینی‌های موجود از رشد اقتصاد چین بیانگر آن است که این موتور مهم رشد تقاضای جهانی و به‌خصوص انرژی در مسیر کُندی حرکت می‌کند. از طرف دیگر، بعد از بحران مالی ۲۰۰۸، سختگیری‌ها و احتیاط‌های بانکی به‌شدت افزایش پیدا کرده که برای نظام بانکی ما با پیشینه بی‌احتیاطی‌های زیاد، بسیار محدود‌کننده است. مسائل منطقه‌ای پیرامون ما مسائلی بسیار جدی همراه با عواقب غیر قابل پیش‌بینی از نظر گستره و عمق خشونت ناشی از پدیده داعش و نیز تضاد‌های رو به رشد منطقه‌ای و تحولات سیاسی مترتب بر آن است؛ بنابراین به‌نظر می‌رسد که ظرفیت‌های جهانی برای تقلیل عمق چالش‌های داخلی کشورها نه تنها رو به افول گذاشته است؛ بلکه نااطمینانی حاکم در حوزه‌های مختلف این فرصت را به تهدیدی جدی تبدیل کرده است.

مشکلات چند بعدی

عضو هیات علمی دانشگاه شریف در بخش بعدی یادداشت منتشر شده به تشریح مهم‌ترین چالش‌های پیش‌روی کشور در حوزه‌های مختلف پرداخت. بر مبنای یادداشت منتشر شده از سوی مسعود نیلی، در حوزه اجتماعی، بعد از توقف اشتغال‌زایی اقتصاد در فاصله زمانی سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱، همزمان با به سن کار رسیدن موج متولدین دهه ۱۳۶۰، مشکلات بزرگی از قبیل به تعویق افتادن سن ازدواج، افسردگی و اعتیاد جوانان، طلاق، جرم و جنایت و بسیاری دیگر از ناهنجاری‌های اجتماعی گریبان کشور را گرفته است که همچنان نیز ادامه دارد. در حوزه نظام مدیریتی و اجرایی نیز، این سرمایه مهم و حیاتی طی دهه گذشته به سمت ضعیف‌تر شدن حرکت کرده است. حوادث سیاسی داخلی، جدا از ماهیت و قضاوت در مورد آنها، منجر به ضعیف‌تر شدن و محدودتر شدن توان مدیریتی کشور شده است؛ به‌نحوی‌که پیدا کردن افراد واجد صلاحیت مدیریت ارشد به کاری بسیار دشوار تبدیل شده است. نتیجه آن است که توان حل مشکلات در مسیر مقابل ابعاد مشکلات حرکت کرده است. تصویر موارد یادشده در پهنه جغرافیای وسیع و متنوع کشور در استان‌های مختلف به‌ویژه از نظر فقر و نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده، در کنار مسائلی از قبیل بحران آب و ریزگردها و... بسیار نا‌متوازن و هشداردهنده است. به عقیده مسعود نیلی، هر کارشناسی با یک بررسی اولیه در زمینه مشکلات مختلف چند‌بعدی کشور، بلافاصله به این نتیجه می‌رسد که مسائلی بزرگ و تعیین‌کننده بر سر راه آینده آن قرار گرفته است. از یک طرف تهدید‌های بیرونی بر فرصت‌های آن غلبه کرده و از طرف دیگر، ابعاد مسائل داخلی نیز شرایط دشواری را ایجاد کرده است.

انسجام قوا؛ پیش‌شرط حل چالش‌ها

بر مبنای یادداشت منتشرشده و به عقیده مسعود نیلی اولین مساله‌ای که در برخورد با این پازل‌های پیچیده به ذهن می‌رسد این واقعیت است که حتی در شرایط انسجام و هماهنگی قوای موثر کشور، حل مسائل یادشده بسیار دشوار و زمان‌بر خواهد بود. در شرایط کنونی پیدا کردن راه‌حل‌ها دشوار است، رسیدن به توافق بر سر آنها دشوارتر و اجرای آنچه بر سر آن توافق می‌شوداز هردو دشوارتر است. بنابراین هیچ اولویتی مهم‌تر از این نیست که قوای موثر در یک تدبیر فراگیر کشور را دست در دست‌هم از این تنگه‌های پر مخاطره عبور دهند. به عقیده این اقتصاددان برجسته شرایط کنونی حاکم بر کشور با این حالت مطلوب فاصله معناداری دارد؛ بنابراین شاید بتوان به حداقل‌هایی که در شرایط موجود ضرورت اجتناب‌ناپذیر قلمداد می‌شود، بسنده کرد و آن هم مواردی را شامل می‌شود که بیش از آنکه ایجابی باشد، سلبی است. به‌نظر می‌رسد کشور ما در شرایطی قرار دارد که هنوز هم باید بیشتر به «چه نباید کرد ها» فکر کرد. از نگاه این استاد دانشگاه، موثرترین سیاستمداران کشور در سطوح ملی و استانی، این نکته را که خود و مخالفانشان، هردو در یک کشتی قرار دارند کمتر مورد توجه قرار می‌دهند. اگر حداقل‌هایی را که متضمن سلامت اولیه کشتی است، فراموش کنند، هم خود و هم مردم به ورطه خطر خواهند افتاد. نیلی در بخش پایانی نوشته خود به معرفی سه نبایدی پرداخت که عدم توجه به آنها از سوی سیاست‌گذاران وضعیت نگران‌‌کننده‌ای را در آینده برای کشور تصویر می‌کند. نبایدهایی که دوری از آنها، پیش‌نیاز ارائه و اجرای راه‌حلی جامع و اثرگذار برای غلبه بر چالش‌های پیش‌روی کشور است.

مثلث ممنوعه

به عقیده نیلی، سیاست به‌طور طبیعی عرصه اختلاف نظر و واگرایی دیدگاه‌ها است. بنابراین اصل وجود اختلاف اجتناب‌ناپذیر است. آنچه اهمیت دارد نحوه برخورد با این اختلافات است. اگر اختلاف نظر در سیاست، شکل عقیدتی و ارزشی به خود گرفته و هر طرف، خود را در جبهه حق و طرف مقابل را از لشکریان باطل تصور کند، مبارزات سیاسی به خشونت آمیخته و نگران‌‌کننده و مخرب خواهد بود. سیاست نه عرصه خصومت بلکه عرصه رقابت است. سیاست‌گذاران باید ضمن درک معنای رقابت، از رفتارهای پرخطری که عرصه رقابت را به عرصه دشمنی بدل می‌کنند، جلوگیری کنند. از نگاه این اقتصاددان برجسته، اگر عرصه سیاست‌ورزی در ایران قاعده‌مند نشود به سمت خشونت حرکت خواهد کرد. اگر پای خشونت به سیاست باز شود، مشکلات و زخم‌هایی سر باز می‌کند که مانند باتلاق، «همه» را خواهد بلعید.

مسعود نیلی در بخش پایانی یادداشت منتشرشده سیاست‌گرایی در اقتصاد را دومین عاملی معرفی کرد که کنار نگذاشتن آن باعث تعمیق چالش‌های پیش‌روی کشور در آینده‌ خواهد شد. بر مبنای یادداشت منتشرشده، «ریسک‌پذیری» جزو ویژگی‌های ذاتی سیاست‌گذاران است و مخاطره‌پذیری جزو جدایی‌ناپذیر از کار سیاست‌گذاران است؛ اما در سوی مقابل بازار و سرمایه بسیار محتاط و از ریسک‌های سیستماتیک گریزانند. بنابراین در صورتی که انگیزه‌های سیاسی از چهره اقتصاد زدوده نشود و اقتصاد کماکان مستاجر سیاست باشد، نا‌اطمینانی موجود باعث کاهش افق اطمینان فعالان اقتصادی خواهد شد. در نتیجه فعالیت‌های اقتصادی به روزمرگی و امور کوتاه‌مدت محدود خواهد شد. حالت نامطلوبی که هیچ تناسبی با ابرچالش‌های پیش‌روی کشور و راه‌حل‌های مربوط به مشکلات بزرگ حال و آینده کشور ندارد.سومین مولفه نسخه سلبی ارائه شده توسط استاد دانشگاه صنعتی‌ شریف به نقش تریبون‌ها و سخنرانی‌ها در حل یا تعمیق چالش‌های اساسی پیش‌روی کشور اختصاص داده شده است. بر مبنای یادداشت منتشرشده در شرایط کنونی شاید کمتر کشوری را بتوان در این جهان پهناور یافت که تا این اندازه سخنرانی در آن اهمیت داشته باشد. این اهمیت به حدی است که تریبون‌های سخنرانی اصولا، خود به‌عنوان یک نهاد کارکرد دارند. متاسفانه در ایران، بسیاری از مطالبی که لازم است در جلسات تصمیم‌گیری و پشت میزهای سیاست‌گذاری به بحث گذاشته شود، از طریق تریبون‌های مختلف بیان می‌شود. ادبیات شفاهی و رویکرد مونولوگ، در مقابل فرهنگ مکتوب و رویکرد گفت‌وگو، حجم بزرگی از ارتباطات سیاسی ناکارآمد را در کشور ما اشغال کرده‌است. رویه نامطلوبی که دیده‌ها و شنیده‌ها حکایت از نبود انگیزه برای پایان دادن به آن دارد.

مسعود نیلی در بخش پایانی یادداشت خود با اشاره به حضور پرشور مردم ایران در مناسبت‌های سیاسی و ملی، خواسته مردم ایران از حضور در صندوق‌های رای، اجتماعات و راهپیمایی‌هایی ملی را مسالمت‌جویی، آرامش‌طلبی، صلح‌خواهی، امنیت‌طلبی و عزت‌مداری و غرور ملی عنوان کرد. به عقیده این اقتصاددان برجسته در سوی دیگر رفتار سیاست‌مداران کاملا در جهت خلاف این خواسته عمومی به‌نظر می‌رسد. طبق گفته‌های مسعود نیلی متاسفانه آنچه از تریبون‌ها و سخنرانی‌ها شنیده می‌شود، دعوا و کینه‌توزی و به‌کارگیری زبان غیر مسالمت‌آمیز برای بیان مطالبی است که بیان آنها در تریبون‌های عمومی ضرورتی ندارد. این اظهار نظرهای کینه‌توزانه نه‌تنها هیچ کمکی به حل مسائل و مشکلات پیش‌روی کشور نمی‌کند، بلکه با ایجاد تشتت در ذهن فعال جامعه، مشکلی دیگر بر مشکلات قبلی می‌افزاید. در چنین شرایط پر تنشی، اعتماد سرمایه اجتماعی به سیاست‌گذار و اطمینان شهروندان نسبت به آینده از کشور رخت برمی‌بندد. پدیده مخربی که مسعود نیلی در شرح عواقب آن از قاصر بودن زبان سخن به میان آورد. نیلی در مخرج سخنان خود با اشاره به لزوم ایجاد انسجام در بین قوای موثر کشور گفت: وقت آن است که همه قوای موثر در اداره کشور، در جهت حل مشکلات اصلی و احتراز از حاشیه‌ها تلاش کنند و به تعبیر برگرفته از حافظ لسان الغیب، «دست به کاری زنند که غصه سرآید.»

هنجارسازی برای غلبه بر ابرچالش‌ها