مدیریت فناوری، حلقه مفقوده توسعه حملونقل ریلی
مجید بابایی
دانشجوی دکترای مدیریت تکنولوژی و پژوهشگر حملونقل
طی دهههای اخیر چالشهای پیش روی بخش ریلی از دو منشا اصلی نشات گرفته است؛ اول چالشهای ناشی از ضعف سیاستگذاری، قانونگذاری و مدیریت ناکارآمد و غیرسیستماتیک در برنامهریزی و اجرای طرحهای توسعه ریلی و دوم چالشهایی که در نتیجه روند کند توسعه شبکه زیربنایی ریلی و فناوریهای وابسته به آن ایجاد شده است. هرچند نمیتوان با اطمینان درباره ترکیب و سهم هر یک از این چالشها در توسعه نیافتگی بخش ریلی اظهار نظر کرد، اما شاید نوعی اتفاق نظر بین فعالان و خبرگان بخش ریلی شکل گرفته است که سهم چالشهای نوع اول را به مراتب بیشتر از نوع دوم آن میداند.
مجید بابایی
دانشجوی دکترای مدیریت تکنولوژی و پژوهشگر حملونقل
طی دهههای اخیر چالشهای پیش روی بخش ریلی از دو منشا اصلی نشات گرفته است؛ اول چالشهای ناشی از ضعف سیاستگذاری، قانونگذاری و مدیریت ناکارآمد و غیرسیستماتیک در برنامهریزی و اجرای طرحهای توسعه ریلی و دوم چالشهایی که در نتیجه روند کند توسعه شبکه زیربنایی ریلی و فناوریهای وابسته به آن ایجاد شده است. هرچند نمیتوان با اطمینان درباره ترکیب و سهم هر یک از این چالشها در توسعه نیافتگی بخش ریلی اظهار نظر کرد، اما شاید نوعی اتفاق نظر بین فعالان و خبرگان بخش ریلی شکل گرفته است که سهم چالشهای نوع اول را به مراتب بیشتر از نوع دوم آن میداند. به عبارتی، اتخاذ سیاستهای متناسب، تصویب قوانین پیشران و محرک و مدیریت اجرایی توانمند و کارآمد میتواند تاثیرگذاری دوچندانی در توسعه متوازن بخش ریلی کشور داشته باشد. برای تبیین بهتر این وضعیت لازم است مولفههای کلیدی توسعه بخش ریلی را با هم مرور کنیم.
باب اول: ضرورت شکلگیری دولتهای توسعه گرا
قطعا نقش دولتها در فرآیند توسعه اقتصادی بسیار حائز اهمیت است، اما اینکه دولت کدام نقش را بپذیرد و کدامیک را به آحاد جامعه، بخش خصوصی و کارآفرینان بسپارد مورد اختلاف است. اینکه دولت به عنوان شریک بخش خصوصی و مردم وارد عرصه شود یا اینکه عمده ساختارهای اقتصادی را تحت تملک خود داشته باشد همواره محل مباحثه و گفتوگو بین مکاتب مختلف اقتصادی بوده است. عموما در اقتصادهای تک محصولی که از حاشیه امنی برای کسب درآمدهای ارزی برخوردارند، دولتها رانت بر اصلی هستند و برای رفع نیازهای خود از ثروتهای خدادادی و منابع طبیعی در اختیارشان استفاده میکنند، نیازی به کمک گرفتن از آحاد جامعه ندارند و تحرکی هم در جهت توسعه اقتصاد با رویکرد درون زا و تولید داخلی نشان نمیدهند.
به کارآفرینان توجه لازم را نشان نمیدهند و از شکل گیری هرگونه ساختارهای مدنی مبتنی بر مشارکت دولت و بخشخصوصی جلوگیری میکنند. در مقابل دولتهای توسعه گرا فلسفه وجودی خود را در توسعه متوازن و خلق منابع درآمدی درونزا میدانند. از تمرکزگرایی دوری میگزینند، خدمات کارآفرینان را ارج مینهند و در جهت مشارکت مردم و بخش خصوصی تلاش میکنند. قطعا با شکلگیری دولتهای توسعه گرا، اهمیت حوزههایی نظیر حملونقل ریلی که از مزیتهای نسبی و رقابتی قابلتوجهی برخوردارند بیشتر نمایان میشود و در نتیجه دولتها توجه بیشتری معطوف حضور قدرتمند بخش خصوصی خواهند داشت.
باب دوم: اهمیت اقتصاد حملونقل، کارآفرینی و نوآوری
در اینکه کارکرد اجتماعی حملونقل بسیار حائز اهمیت است جای تردید نیست، اما از طرفی وجه اقتصادی حملونقل نیز بهدلیل ارتباط تنگاتنگ با سایر زیربخشهای اقتصادی بسیار حیاتی است. اینکه نمیتوان با سازوکارها و سیاستهای مداخلاتی دولت بنگاههای اقتصادی را به سمت تحول سوق داد، اینکه سطح بهرهوری حملونقل مستقیما بر سطح رقابتی شدن آن تاثیرگذار است و اینکه نمیتوان فعالیتهای اقتصادی بخش ریلی را بهصورت جزیرهای مجزا از سایر زیربخشهای حملونقل تصور کرد، از جمله مصادیق اهمیت وجه اقتصادی حملونقل هستند. از سوی دیگر نباید از موضوع کارآفرینی و نوآوری در بخش ریلی غافل بود. بهدلیل مشخصههایی نظیر رقابتی شدن بازار، موضوع سودآوری در نقطه تعادلی در بلندمدت جای تردید دارد، به گونهایکه «جوزف شومپیتر» از استادان برجسته اقتصاد معتقد است در شرایط تعادل بنگاهها سودآوری لازم را ندارند و در چنین شرایطی تنها «کارآفرینی» و «نوآوری» میتواند منجر به عدم تعادل جدید و ایجاد مزیت رقابتی برای بنگاهها شود.
باب سوم: اهمیت مدیریت فناوری
روند تغییرات فناورانه در دهههای اخیر به حدی شدت یافته است که سازگاری با این تغییرات و کم کردن فاصله با رقبا به مهمترین دغدغه کشورها و بنگاههای تجاری تبدیل شده است. نداشتن آمادگی برای قرار گرفتن در این مسابقه مدرنسازی و توسعه تکنولوژیک به معنای خروج سریع از مدار رقابت خواهد بود. خوشبختانه بخش ریلی جزو آن دسته از صنایع پیشرو در بهکارگیری فناوریهای پیشرفته است و این خود میتواند بستر مناسبی برای توسعه فناورانه بخش ریلی ایران نیز باشد. مدیریت فناوری یکی از حوزههای نسبتا جدید، تخصصی و میان رشتهای است بهنحوی که یکپارچگی و تلفیق علوم مهندسی و دانش و هنر مدیریت را بر عهده دارد. تمرکز آن نیز بر فناوری است که به عنوان عنصر اساسی در خلق ثروت شناخته میشود. به عبارتی این خود تکنولوژی نیست که عامل خلق ثروت است بلکه مدیریت و نحوه بهکارگیری فناوری است که میتواند چه در سطح ملی و چه در سطح بنگاه اقتصادی منجر به خلق ثروت شود.
اینکه بعضا با فناوریهایی در کشور مواجه میشویم که کارآمدی آن در دیگر کشورها ثابت شده، اما امکان استفاده بهره ور از آن را در کشور نداریم، خود نمونههایی از ضعف در مدیریت فناوری است نه ضعف خود فناوری. برخی مصادیق ضعف در مدیریت فناوری شامل؛ ضعف در پیشبینی، ممیزی و رصد تغییرات فناورانه، ضعف در برنامهریزی طرحهای توسعه فناوری، ضعف در انتخاب درست فناوری و ضعف در بهکارگیری شیوهها و چارچوبهای انتقال دانش و فناوری هستند. به عبارتی تلاشی سیستماتیک برای پیشبینی، برنامهریزی، انتخاب، بهکارگیری و ممیزی فناوریهای مورد نیاز در بخش ریلی صورت نمیگیرد. از اینرو در کنار توجه و تاکید بر توسعه زیرساختهای ریلی، لازم است به ابعاد مختلف توسعه تکنولوژیک و بهکارگیری فناوریهای روز دنیا در بخش ریلی تاکید دوچندانی صورت گیرد و البته تلاش شود تا مدیریت اجرایی حملونقل ریلی کشور به ابزار و توانمندیهای مدیریت فناوری بیش از پیش مجهز شود.
برخی از تحولات تکنولوژیک در بخش ریلی بهویژه در کشورهای توسعه یافته عبارت است از: شبکه و ناوگان قطارهای سریعالسیر، فناوریهای پیشرفته علائم و ارتباطات، کنترل ترافیک و مانیتورینگ قطارها، سیستمهای پیشرفته ردیابی آلات ناقله ریلی، فناوریهای نوین تخلیه و بارگیری، فناوریها و تجهیزات پیشرفته در فرآیند نگهداری و تعمیرات داراییهای فیزیکی و البته تمامی این تغییرات و تحولات فناورانه مبتنی بر توسعه سیستمهای فناوری اطلاعات و مدیریت دانش و نوآوری بوده است. در مجموع با تلاش مضاعفی که در چهارسال اخیر صورت گرفته در پایان سال 95 حداکثر 40 میلیون تن بار و حدود 24 میلیون نفر مسافر جابهجا شده است. در خوشبینانهترین حالت سهم بخش ریلی همچنان حدود 10 درصد از کل حملونقل کشور است. در بخش ریلی بهشدت از فناوریهای روز دنیا عقب فاصله داریم و عملا امکان استفاده بهرهور از فناوریهای موجود را نداریم. متوسط سرعت قطارها نسبت به چهار دهه قبل بهبود قابل توجهی نداشته است. آنچه که در عملکرد بخش ریلی کشور مشهود است، بهرهوری پایین و عدم استفاده متناسب از ظرفیتهای زیربنایی ایجاد شده است. این ناکارآمدی بهواسطه ضعف در سیاستهای کلان بخش حملونقل، عدم توجه جدی به توسعه فناوریهای مورد نیاز و از همه مهمتر عدم شناخت و توجه به مقوله مدیریت فناوری است.
ارسال نظر