مروری بر کتاب «کارآفرینی: تئوری، فرآیند و تمرین»
رویکردهای مکاتب فکری به کارآفرینی
برای اینکه ماهیت کارآفرینی را درک کنیم و اهمیت نوظهور آن را بهتر بفهمیم، مهم است برخی تئوریهای شکلگرفته آن را بررسی کنیم. تحقیقات در مورد کارآفرینی در طول سالها به طور چشمگیری رشد یافته است. با توسعه این رشته، روششناسی تحقیق نیز از نظرسنجیهای تجربی از کارآفرینان به تحقیقات ضمنیتر و فرآیندمحور ارتقا پیدا کرده است. «تئوری کارآفرینی» یک قاعدهسازی منسجم و منطقی از روابط یا اصول است که کارآفرینی را توضیح میدهد، فعالیت کارآفرینانه را پیشبینی میکند (مثلا با مشخص کردن شرایطی که احتمالا به فرصتهای سودآوری تازه یا شکلگیری بنگاهی جدید منجر میشود) و رهنمودهای اصولی ارائه میدهد(یعنی تجویز اقدام درست برای شرایط خاص).
برای اینکه ماهیت کارآفرینی را درک کنیم و اهمیت نوظهور آن را بهتر بفهمیم، مهم است برخی تئوریهای شکلگرفته آن را بررسی کنیم. تحقیقات در مورد کارآفرینی در طول سالها به طور چشمگیری رشد یافته است. با توسعه این رشته، روششناسی تحقیق نیز از نظرسنجیهای تجربی از کارآفرینان به تحقیقات ضمنیتر و فرآیندمحور ارتقا پیدا کرده است. «تئوری کارآفرینی» یک قاعدهسازی منسجم و منطقی از روابط یا اصول است که کارآفرینی را توضیح میدهد، فعالیت کارآفرینانه را پیشبینی میکند (مثلا با مشخص کردن شرایطی که احتمالا به فرصتهای سودآوری تازه یا شکلگیری بنگاهی جدید منجر میشود) و رهنمودهای اصولی ارائه میدهد(یعنی تجویز اقدام درست برای شرایط خاص).
واضح است که در هزاره جدید، باید تئوریها یا دستهبندیهای منسجمی داشته باشیم تا این رشته نوظهور را بهتر بشناسیم. در مطالعه کارآفرینی معاصر، یک مفهوم تکرار میشود: کارآفرینی یک علم میانرشتهای است. در ادامه، با رویکردهای مختلفی که درک ما را از این رشته بالاتر میبرد، آشنا میشویم. رویکرد مکاتب فکری، کارآفرینی را به فعالیتهایی ویژه، از نظر خرد و کلان، تقسیمبندی میکند که هر دوی آنها ماهیت ادراکی کارآفرینی را مدنظر قرار میدهند. این دو دیدگاه خرد و کلان به ۶ مکتب فکری مجزا تقسیمبندی میشوند که سه تا از آنها مربوط به دیدگاه خرد و سه تای دیگر به دیدگاه کلان مرتبط هستند.
دیدگاه کلان: دیدگاه کلان کارآفرینی مجموعه گستردهای از فاکتورها را ارائه میدهد که به موفقیت یا شکست در بنگاههای کارآفرینی معاصر مرتبط میشود. این مجموعه فاکتورها عبارتند از فرآیندهای خارجی که گاهی اوقات خارج از کنترل فرد کارآفرین هستند. سه مکتب فکری کارآفرینی یک تقسیمبندی از دیدگاه کلان ارائه میدهند که عبارتند از:
1) مکتب فکری محیطی: مکتب فکری محیطی با فاکتورهایی خارجی سروکار دارد که بر سبک زندگی یک کارآفرین بالقوه اثر میگذارند. این فاکتورها میتوانند نیروهایی مثبت یا منفی در شکلدهی تمایلات کارآفرینی باشند. در اینجا تمرکز بر نهادها، ارزشها و فراتر از اینها است که در کنار هم، یک چارچوب محیطی اجتماعی-سیاسی را شکل میدهند که به شدت بر توسعه کارآفرینان تاثیر میگذارد. بهعنوان مثال، اگر یک مدیر میانی آزادی و حمایت برای ارائه ایدهها، بستن قراردادها یا ایجاد متدهای جدید را تجربه کند، محیط کار به تمایل آن فرد برای دنبال کردن شغل کارآفرینانه کمک خواهد کرد. دیگر عامل محیطی که اغلب بر پیشرفت کارآفرینان اثر میگذارد، گروه اجتماعی آنها است. دوستان و نزدیکان میتوانند بر تمایل افراد به کارآفرینی تاثیرگذار باشند.
2) مکتب فکری مالی/ سرمایهای: این مکتب بر فرآیند جذب سرمایه مبتنی است؛ یعنی جستوجو برای سرمایه اولیه، تمرکز کلی این وجهه از کارآفرینی است. ادبیات خاصی به این فرآیند اختصاص مییابد، در حالی که دیگر منابع آن را یک بخش از تلاش کارآفرینی میدانند. در هر صورت، فرآیند سرمایهگذاری بنگاهی برای توسعه کارآفرینی حیاتی است. راهنماهای طراحی کسبوکار و متونی که در مورد کارآفرینی نوشته شده، بر این مرحله تاکید دارند و سمینارهای توسعه که بر فرآیند بهکارگیری وجوه متمرکز میشوند، طبق یک مبنای مداوم، پیشنهاد میشوند. این مکتب فکری، کل فرآیند کارآفرینی را از یک منظر مدیریت مالی مینگرد.
3) مکتب فکری تغییر موضع: مکتب فکری تغییر موضع بر جنبه منفی پدیده گروه تمرکز دارد که در آن فرد احساس «جداماندگی» از گروه میکند. این مکتب میگوید گروه یک فرد را از پیشرفت بازمیدارد یا فاکتورهای حیاتی قطعی مورد نیاز برای پیشرفت آن فرد را حذف میکند. در نتیجه، فرد ناامید برای موفق شدن به دنبال انگیزههای کارآفرینی خودش میرود. همانطور که محققان اشاره کردهاند، افراد با سختیها میجنگند و وقتی از فعالیتی منع میشوند، سراغ تاسیس بنگاه خودشان میروند. سه نوع فعالیت تغییر موضع که این مکتب فکری را به تصویر میکشد عبارتند از: تغییر موضع سیاسی، تغییر موضع فرهنگی و تغییر موضع اقتصادی.
دیدگاه خرد: دیدگاه خرد کارآفرینی فاکتورهایی را بررسی میکند که مختص کارآفرینی و بخشی از کانون کنترل داخلی آن هستند. کارآفرینان بالقوه طبق این دیدگاه میتوانند نتایج هر تاثیر مهمی را کنترل، هدایت و تنظیم کنند. اگرچه برخی محققان این رویکرد را در تعاریف و بخشهای مختلفی مطرح کردهاند، اما رویکرد ما تئوری «خصیصه کارآفرینانه،» تئوری «فرصت بنگاهی» و تئوری «قاعدهسازی استراتژیک» را ارائه میکند. بر خلاف رویکرد کلان که بر وقایع خارج متمرکز است، رویکرد خرد بر ویژگیهایی که نگاهی از درون دارند، تمرکز میکند.
1) مکتب فکری خصیصه کارآفرینانه: بسیاری از محققان و نویسندگان به شناخت ویژگیهای مشترک کارآفرینان موفق علاقه نشان دادهاند. این رویکرد در مطالعه زندگی افراد موفق ریشه دارد که ظاهرا ویژگیهای مشابهی دارند و فرصتهای موفقیت افرادی که از آنها تقلید کنند را ارتقا میدهند. به عنوان مثال، دستاورد، خلاقیت، اراده و دانش فنی چهار فاکتوری هستند که معمولا توسط کارآفرینان موفق به نمایش گذاشته میشود. سوابق خانوادگی و تحصیلی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. برخی محققان علیه پیشرفتهای تحصیلی کارآفرینان صحبت میکنند، چون معتقدند جلوی ماهیت خلاقانه و پرچالش کارآفرینی را میگیرد. به هر حال، نویسندگان دیگر میگویند برنامههای جدید و پیشرفت تحصیلی رو به افزایش است، چون به توسعه کارآفرینی کمک میکند.
2) مکتب فکری فرصت بنگاهی: این مکتب فکری بر جنبه فرصتطلبی توسعه بنگاهی تمرکز میکند. جستوجو برای منابع ایده، توسعه مفاهیم و اجرای فرصتهای بنگاهی، حوزههای علاقه این مکتب فکری هستند. خلاقیت و آگاهی از بازار نیز ضروری تلقی میشوند. به علاوه، بر اساس این مکتب فکری، ارائه ایده درست در زمان درست برای بازار گوشه درست، برای موفقیت کارآفرینی کلیدی هستند. موضوع دیگری که از سوی این مکتب فکری مطرح میشود، پیشتر با عنوان «اصل راهرو» توصیف شده بود: مسیرها یا فرصتهایی ظاهر میشوند که کارآفرینان را به شیوههای مختلفی هدایت میکنند. توانایی شناخت این فرصتها و اجرای مراحل ضروری برای عملی کردن آنها، فاکتورهایی کلیدی هستند.
3) مکتب فکری قاعدهسازی استراتژیک: جورج اشتاینر زمانی گفته بود «برنامهریزی استراتژیک به صورت پیچیدهای به کل مبحث مدیریت پیونده خورده و جدا از فرآیند مدیریت نیست.» رویکرد مکتب فکری قاعدهسازی استراتژیک به تئوری کارآفرینی بر فرآیند برنامهریزی تاکید دارد. یک روش برای درک قاعدهسازی استراتژیک تقویت عوامل منحصربهفرد است. بازارهای منحصربهفرد، مردم منحصربهفرد یا منابع منحصربهفرد به قاعدهسازیهای موثر تبدیل میشوند.
ارسال نظر