لغو رویدادها و مساله اعتماد
نیما نامداری
در همان روزی که دکتر روحانی رئیسجمهور، ممانعت از برگزاری جلسه سخنرانی دکتر علی مطهری، نایب رئیس مجلس را به درستی «مایه شرمساری» خواند اتفاق مشابهی در تهران رخ داد که میتواند مایه شرمساری بیشتری تلقی شود. قرار بود در روزهای ۲ و ۳ آذرماه همایش و نمایشگاهی بهعنوان «پرداخت ایران ۲۰۱۶» در برج میلاد برگزار شود. در این همایش که از سوی یکی از معتبرترین موسسات برگزاری رویدادهای حوزه پرداخت و فناوری مالی دنیا برگزار میشد قرار بود دهها مهمان خارجی حاضر باشند که در میان آنها برخی از مدیران و افراد شناخته شده صنعت پرداخت و فناوریهای مالی دنیا هم دیده میشدند.
نیما نامداری
در همان روزی که دکتر روحانی رئیسجمهور، ممانعت از برگزاری جلسه سخنرانی دکتر علی مطهری، نایب رئیس مجلس را به درستی «مایه شرمساری» خواند اتفاق مشابهی در تهران رخ داد که میتواند مایه شرمساری بیشتری تلقی شود. قرار بود در روزهای ۲ و ۳ آذرماه همایش و نمایشگاهی بهعنوان «پرداخت ایران ۲۰۱۶» در برج میلاد برگزار شود. در این همایش که از سوی یکی از معتبرترین موسسات برگزاری رویدادهای حوزه پرداخت و فناوری مالی دنیا برگزار میشد قرار بود دهها مهمان خارجی حاضر باشند که در میان آنها برخی از مدیران و افراد شناخته شده صنعت پرداخت و فناوریهای مالی دنیا هم دیده میشدند. برگزاری این همایش به نوعی نشاندهنده استقبال شرکتها و موسسات بینالمللی برای ورود به بازار ایران و نیز نقطه آغازی برای بازگشت شرکتهای ایرانی به بازار بینالمللی پرداخت تلقی میشد.
موضوعاتی نظیر کارتهای نقدی و اعتباری، اقتصاد پرداخت الکترونیکی، نرمافزارهای مالی و بانکی، کیف پول موبایل، اعتبارسنجی، امنیت در پرداخت الکترونیکی، شبکههای پرداخت و موضوعات فنی دیگری در این حوزه از جمله محورهای این رویداد بودند. اما در حالی که همه مهمانان وارد ایران شده بودند و کلیه اقدامات اجرایی انجام و نهایی شدهبود ساعاتی قبل از شروع رویداد یعنی در شامگاه اول آذرماه به برگزارکنندگان برنامه اطلاع داده شد که مجوز صادر شده برای برگزاری این رویداد ناگهان لغو شده است. همزمان خبرگزاری فارس اطلاع داد که چون این همایش ازسوی یک موسسه غربی برگزار میشده از نظر امنیتی نامناسب تشخیص داده و لغو شده است. البته شنیدهها حاکی است که وزارت اطلاعات بهعنوان نهاد امنیتی رسمی کشور مشکلی برای برگزاری رویداد نداشته و نهادهای دیگری در این تصمیم نقش داشتهاند.
به گمان من این واقعه بسیار بیشتر از لغو سخنرانی دکتر مطهری، مایه شرمساری است زیرا:
اولا، تبعات منفی لغو این برنامه مجوزدار تنها محدود به داخل کشور نیست. سخت نیست تصور کنیم دهها مهمان خارجی که از قبل برای شرکت در این رویداد برنامهریزی کرده و به تهران سفر کردهاند وقتی با چنین وضعیتی روبهرو میشوند چه قضاوتی از کشور ما پیدا میکنند. ثانیا، تبعات منفی این تصمیم، بلندمدت است و به راحتی برطرف نمیشود. وقتی این خبر در محافل اقتصادی خارجی میپیچد که موسسات ایرانی حتی اجازه برگزاری یک رویداد تخصصی ساده را ندارند طبیعی است که سرمایهگذاری و همکاری فنی و اقتصادی با چنین موسساتی معقول و منطقی نیست. القای این حس در دنیا که دولت جمهوری اسلامی حتی در حد برگزاری یک برنامه ساده قدرت ندارد و نهادهای دیگر میتوانند به راحتی تصمیمات دولت را وتو کنند نتیجهای جز افزایش ریسک همکاری با ایران نخواهد داشت. حس بیاعتمادی معمولا به سرعت ایجاد میشود، ولی بسیار کند از بین میرود.
ثالثا، هزینه مستقیم این تصمیم به دیگرانی تحمیل شده که تقصیری در هیچ زمینهای نداشتهاند. برای برگزاری این رویداد و شرکت در آن شرکتها و اشخاص حقیقی و حقوقی بسیاری در بخش خصوصی هزینه کردهاند. هزینههای برگزاری و سفر و طراحی و تبلیغات و نمایشگاه و... ازسوی شرکتهای خصوصی ایرانی تامین شدهاست. با لغو این رویداد تمام این هزینهها هدر رفته و کسی هم جبرانکننده این خسارات نخواهدبود. یکی از ارکان اقتدارملی و امنیت در هر کشوری، ایجاد حس ثبات است. کشوری که ثبات دارد، کشوری که روالهای رسمی آن قابل اتکا است، کشوری که تصمیمات نهادهای مسوول در آن معتبر و نافذ است و کشوری که رفتار دولت آن قابل پیشبینی است چنین کشوری در جهان امروز امن تلقی میشود. بیثباتی و تزلزل فرآیندهای قانونی و بیاعتباری نهادهای رسمی معنایی جز ناامنی ندارد. این قاعدهای است که در همه دنیا پذیرفته شدهاست. این قاعده در حوزه اقتصاد ملموستر است.
بخش سخت تحریمها، ممنوعیت مبادلات اقتصادی نبود بلکه ایجاد حس ناامنی برای همکاری اقتصادی بود که بازیگران اقتصادی را از ایران دور میکرد. به همین دلیل هم پس از رفع ممنوعیتها فورا همکاری شکل نگرفت. رفع تحریمها صرفا نقطه شروعی برای فرآیند اعتمادسازی و احیای اعتبار اقتصادی موسسات و صنایع اقتصادی کشور است. اگر قرار است از نتیجه برجام و لغو تحریمها گشایشی حاصل شود باید ابتدا اعتماد از دست رفته بازارهای جهانی و موسسات اقتصادی بینالمللی را احیا کرد. در نتیجه اعتماد است که همکاری و مشارکت شکل میگیرد.
طبیعی است که اعتماد اقتصادی به معنای اعتماد مطلق در همه زمینهها نیست. میشود از نظر سیاسی و فرهنگی فاصله را حفظ کرد، اما همکاری اقتصادی داشت. میان دولت ایران و دولتهای چین و روسیه، هیچ گونه اعتماد فرهنگی وجود ندارد حتی از نظر سیاسی هم فاصله این کشورها زیاد است، اما همکاری اقتصادی بین ما و آنها وجود دارد. در بخش خصوصی هم همین وضعیت حاکم است. فرض کنیم که موسسه برگزارکننده این همایش مورد اعتماد برخی نهادها نباشد (اگر چه خود این فرض هم محتاج تایید نهادهای رسمی است) آیا موسسات ایرانی درگیر هم در مظان اتهام هستند؟ آیا این بیاعتمادی ناگهان چند ساعت قبل از برگزاری همایش، در حالی که همه مهمانان وارد تهران برفی شدهاند ایجاد شدهاست؟
مساله اعتماد مساله مهمی است. نگرانی برای مراودات بینالمللی هم قابل درک است. اما نباید دچار بیگانههراسی (Xenophobia) شد. بیگانههراسی میتواند سویه دیگر ایرانهراسی باشد که مخالفان دولت ایران هوادار آن هستند. اینکه در هرگونه ارتباط خارجی صرفا نیمه خالی لیوان را ببینیم و فرض را برعدم اطمینان بگذاریم قطعا مسیر درستی نیست و بعید است مورد تایید سطوح عالی مدیریت و هدایت کشور هم باشد. فرض بخش خصوصی بر این است که وزارت اطلاعات به قدر کافی بر اوضاع تسلط دارد و فضای کشور فضایی امن و باثبات است. در چنین شرایطی همکاریهای بینالمللی با اشراف این دستگاه انجام میشود و طبعا اقدامی که با مخالفت این نهاد روبهرو نشده نباید مایه نگرانی باشد. البته میشود نگاه بدبینانهتری داشت و این گونه اقدامات را به رقابتهای سیاسی و تلاش برای ناکام نشان دادن برجام ربط داد. امیدوارم این نگاه بدبینانه واقعیت نداشته باشد.
ارسال نظر