اکونومیست گزارش کرد
مقایسه سیاستهای کلینتون و ترامپ
دنیای اقتصاد: با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا نشریه اکونومیست در ویژهنامهای به رویکردهای دو نامزد انتخابات آمریکا پرداخته و ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی این کشور را از منظر هر یک از این دو نامزد مورد بررسی قرار داده است. گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد» به این ویژهنامه و دیدگاههای دو نامزد ریاستجمهوری آمریکا پرداخته است.
سیاست مالی: از برنامههای مالی پیچیده و مبهم کلینتون تا برنامههای مضحک مالی ترامپ
یکی از مهمترین چالشهایی که دولت اوباما با روی کار آمدن با آن روبهرو بود، فائق آمدن بر بحران مالی و مدیریت بدهیهای گسترده این کشور بود که از ۳۵ درصد تولید ناخالص داخلی به ۷۵ درصد بعد از بحران افزایش داشت.
دنیای اقتصاد: با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا نشریه اکونومیست در ویژهنامهای به رویکردهای دو نامزد انتخابات آمریکا پرداخته و ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی این کشور را از منظر هر یک از این دو نامزد مورد بررسی قرار داده است. گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد» به این ویژهنامه و دیدگاههای دو نامزد ریاستجمهوری آمریکا پرداخته است.
سیاست مالی: از برنامههای مالی پیچیده و مبهم کلینتون تا برنامههای مضحک مالی ترامپ
یکی از مهمترین چالشهایی که دولت اوباما با روی کار آمدن با آن روبهرو بود، فائق آمدن بر بحران مالی و مدیریت بدهیهای گسترده این کشور بود که از ۳۵ درصد تولید ناخالص داخلی به ۷۵ درصد بعد از بحران افزایش داشت. فرآیند بهبود اقتصادی دولت اوباما از طریق کاهش چشمگیر در مخارج دولت باعث شد تا نرخ استقراض از ۸/ ۹ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۹ به ۵/ ۲ درصد در سال ۲۰۱۵ کاهش یابد. اما در حال حاضر جمهوریخواهان کنگره اولویتهای دیگری برای اقتصاد آمریکا دارند. یکی از مهمترین اولویتهای این جناح، افزایش رشد اقتصاد کشور از طریق کاهش مالیاتها و قوانین دستوپاگیر دولتی است. به عقیده آنها افزایش رشد اقتصادی موجب سلامت بیشتر نظام مالی میشود. بر این اساس دونالد ترامپ هم سیاستهای مالی خود را در این راستا تنظیم کرده است. او قول داده است تا رشد اقتصادی را به نرخ ۵/ ۳ درصد و حتی ۴ درصد، که بسیار بیشتر از میانگین نرخ رشد بعد از بحران یعنی ۱/ ۲ درصد است، برساند. همچنین نامزد جمهوریخواه آمریکا از تلاش خود برای افزایش مخارج در زیرساختها، آموزش، مراقبتهای کودکان و بخشهای دیگر خبر داده است. برنامههای دونالد ترامپ برای افزایشهای گسترده در مخارج دولت، در کنار کاهش نرخهای مالیات، سیاستی غیرمنطقی و غیرعملیاتی بهنظر میرسد. در کنار این سیاستهای غیرعملی ترامپ، سیاستهای مالی کلینتون منطقیتر بهنظر میرسند. البته باید توجه کرد که منطقی دانستن سیاستهای کلینتون در مقایسه با اقداماتی که ترامپ در دستور کار دارد، به معنی مطلوب بودن آنها نیست. خانم کلینتون که در گزارش ارقام اقتصادی خود دقیقتر عمل کرده است، قصد دارد در یک دهه سطح مخارج دولتی را تا ۷/ ۱ هزار میلیارد دلار افزایش دهد. بیشترین نگرانی نامزد دموکرات آمریکا زیرساختهای این کشور است. او برنامه دارد تا ۲۵۰میلیارد دلار اضافی به مخارج این بخش بیفزاید. از طرفی ۲۵ میلیارد دلار نیز برای راهاندازی بانک زیرساختی فدرال در نظر گرفته است (بانکی که اوباما تلاشهای بسیاری برای تاسیس آن انجام داد). از دیگر برنامههای خانم کلینتون میتوان به موارد زیر اشاره کرد: معاف کردن خانوارهایی که تا سال ۲۰۲۱ درآمدی کمتر از ۱۲۵ هزار دلار دارند از پرداخت شهریه دانشگاههایی که در ایالتشان قرار دارند، ایجاد اعتبارهای مالیاتی برای تشویق بنگاه به سهیم کردن کارگران در سودشان، استخدام کارآموزان مستعد، سرمایهگذاری در صنعت و.... خانم کلینتون قصد دارد تا سیاستهای خود را از طریق افزایش مالیات دریافتی از ثروتمندان اجرایی کند: برای مثال وضع ۴ درصد مالیات اضافی، بر درآمدهای بالای ۵ میلیون دلار و اعمال انواع مختلف مالیاتهای جدید بر کسبوکارهای اقتصادی. اگرچه برنامههای خانم کلینتون مشخص هستند اما پیچیدگی خاص خود را دارند. این پیچیدگی درحالی است که نظام مالیاتی آمریکا نیاز به سادهسازیهایی غیر از سیاست کاهش نرخ مالیاتی دارد. به عقیده اکونومیست با ارزیابی اظهاراتی که دو نامزد برای مسائل مالی بلندمدت آمریکا داشتهاند، میتوان نتیجه گرفت که سیاستهای هیلاری کلینتون قابل اعتمادتر است. به عقیده اکونومیست، آنچه موجب برتری سیاستهای هیلاری کلینتون شده است، برنامههای اقتصادی احمقانه دونالد ترامپ است. در حالی که اقتصاد آمریکا شایسته آن است تا کاندیداهای ریاست جمهوری با ایدههای اقتصادی مناسبتری به رقابت بپردازند.
تغییرات آبوهوایی: برنامههای عملیاتی محیط زیستی کلینتون - بیبرنامگی ترامپ در این حوزه
با وجود سیلهای ویرانگر در جنوب، خشکی در غرب و آتشسوزی جنگلهای ملی، کلمات «آبوهوا» و «تغییرات» به ندرت در ستادهای انتخاباتی دو نامزد شنیده شد. ۱۵ سال از ۱۶ سالی که زمین گرمترین دوران خود را تجربه کرد در بعد از سال ۲۰۰۰ اتفاق افتاده است. این درحالی است که دونالد ترامپ ادعا میکند تغییرات آبوهوایی موضوعی است که چینیها برای مختل کردن کسبوکارهای آمریکایی به راه انداختهاند (او در اولین مناظره دو نامزد در ۲۶ سپتامبر نیز این موضوع را انکار کرد). در عوض هیلاری کلینتون عقیده دارد که تغییرات آبوهوایی وجود دارد و رسیدگی به آن میتواند شغلهای زیادی در بخش انرژیهای تجدیدپذیر ایجاد کند. در واقع دو نامزد خطمشی کاملا متفاوتی در مسائل محیطزیستی دارند. به گزارش اکونومیست، در توافق اخیر پاریس در راستای کنترل افزایش دمای هوا، آمریکاییها متعهد شدند تا انتشاردیاکسید کربن را تا سال ۲۰۲۵، حدود ۲۷ درصد کاهش دهند. این تعهد آمریکا، اولین اقدام این کشور در کاهش انتشار دیاکسید کربن منتشره از نیروگاههای برقی این کشور است (نیروهایی که بزرگترین منابع انتشار گازهای گلخانهای محسوب میشوند). اگر آمریکا، دومین کشور آلاینده جهان، انتشار گازهای گلخانهای خود را محدود کند، بهدنبال آن کشورهای دیگر نیز برای بهبود اوضاع محیطزیست دست بهکار خواهند شد.
یکی از مهمترین راهکارهای رسیدگی به بحرانهای آبوهوایی استفاده از انرژیهای پاک است. این مساله یکی دیگر از موضوعاتی است که کلینتون سیاستهای خود را مشابه با اقدامات دولت اوباما تنظیم کرده است. او قصد دارد با افزایش مخارج در فرآیندهایی که اوباما آغاز کرده، آمریکا را به قدرت اصلی منابع پاک تبدیل کند. او میگوید که برنامهریزی کرده تا در ۴ سال اول ریاست جمهوری خود نیم میلیارد سقف خورشیدی نصب شود و تا سال ۲۰۲۷، یکسوم برق مورد نیاز کشور از منابع تجدیدپذیر تامین شود. کلینتون اشارهای به تامین مالی سیاستهای بخش محیطزیست خود نکرده است، اما شاید کاهش یارانههایی که به سوختهای فسیلی تعلق میگیرد یکی از منابع اجرای سیاستهای او باشند.
اما آنچه یک رئیسجمهوری رشته است، رئیسجمهوری بعدی میتواند آن را پنبه کند: اقدامات گستردهای که اوباما برای حل بحران تغییرات آبوهوایی اتخاذ کرده، ممکن است با روی کار آمدن دونالد ترامپ بر باد رود. از طرفی علاقه ترامپ به سوختهای فسیلی و همچنین برنامههای وی برای تجدیدنظر در قوانین ضد استخراج زغال سنگ، میتواند تهدیدی برای قرارداد پاریس محسوب شود.
وامهای آموزشی: سیاستهای بورسیهای کلینتون بیشتر وجاهت سیاسی دارند تا سیاستی.
به عقیده بسیاری از رایدهندگان جوان (به خصوص آنهایی که در ستادهای انتخاباتی برنی سندرز حضور داشتند) آمریکا در قلب بحران بدهی دانشجویی قرار دارد. در سال ۲۰۱۰ وامهای دانشجویی بزرگترین منبع بدهی خانوارهای آمریکا (حتی بیشتر از وامهای رهنی) بودند. در حال حاضر این بدهیها به حدود ۷ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور رسیدهاند. به گزارش اکونومیست، اگرچه دونالد ترامپ در سیاستهای انتخاباتی خود بهطور گذرا به این موضوع پرداخته است، اما هیلاری کلینتون با سیاستهای جامع و دقیقی که برای کمک به پژوهشگران بیبضاعت دارد، بهنظر برای این بخش برنامهریزی کرده است. خانم کلینتون اعلام کرده است که بین ۳۵۰ تا ۸۰۰ میلیارد دلار در بخش هزینههای آموزشی خرج خواهد کرد.
زیرساختها: بازهم کلینتون با برنامهتر!
به گزارش اکونومیست هر دو نامزد انتخاباتی آمریکا موافق سرمایهگذاری بیشتر در زیرساختهای این کشور هستند. مجمع جهانی اقتصاد در گزارش ماه اخیر خود نمره زیرساختهای آمریکا را ۹/ ۵(نمرات بین ۱ تا ۷) اعلام کرد. این درحالی است که این نمره در سال ۲۰۰۷، ۱/ ۶ بود. بنابراین میتوان روند وخیمتر شدن اوضاع زیرساختهای این کشور را مشاهده کرد (درحالی که سایر کشورهای ثروتمند در دورهای مشابه، بهطور میانگین رشدی ۳/ ۰ در این نمره داشتهاند). از طرفی، بر اساس دادههای دولتی، ۳۲ درصد از جادههای آمریکا در وضعیت وخیم قرار دارند (با توجه به دستاندازهای جادهای) و زمان سفر از سال ۱۹۹۰، ۶۲ درصد افزایش داشته است. در نتیجه علت نظر مشترک دو نامزد درخصوص افزایش سرمایهگذاری در زیرساختهای کشور بدیهی است. در این راستا هیلاری کلینتون قول داده است در ۵ سال آینده ۲۷۵ دلار بر مخارج بخش زیرساختها بیفزاید که معادل با سطح سرمایهگذاری بخش زیرساختهای قبل از بحران سال ۲۰۰۸ است. بهنظر بخش زیادی از این سرمایهگذاری از طریق تغییراتی که در مالیات بنگاهها ایجاد میشود، تامین شود. از طرفی کلینتون قول داده است با تاسیس بانک زیرساخت فدرال، تصمیمات در بخش زیرساختها بهطور مستقل و بهینه گرفته شود و نه بر اساس ترجیحات سیاسی. این درحالی است که اکونومیست عقیده دارد برنامههای دونالد ترامپ (همانند سایر برنامههایش) حرف کمتری برای گفتن دارد. او برای وضعیتی که پلها و فرودگاههای کشورش دارند ابراز تاسف کرده و قول داده است در دوران ریاست جمهوری خود به وضعیت آنها رسیدگی کند.
آموزش، تغییرات اندک
جورج دبلیو بوش و باراک اوباما اصلاحات در مدارس را از اولویتهای خود قرار دادند. اما رئیسجمهوری آینده این کار را نخواهد کرد. برای هر رئیسجمهوری تعیین سیاستهای آموزشی مانند اداره مدرسهای است که هزاران دانشآموز سرکش در آن درس میخوانند.
رئیسجمهوری میتواند با پیشنهاد اعطای ستارههای طلا مناطق آموزش و پرورش را به عملکرد بهتر ترغیب کند. اما اگر آنها در برابر تغییرات مقاومت کنند، او کار چندانی نمیتواند انجام دهد. فقط ۷/ ۱۲ درصد از ۶۰۰ میلیارد دلاری که هر سال صرف آموزش همگانی میشود از طرف دولت فدرال پرداخت میشود. بقیه این مبلغ بهطور مساوی بین ایالتها و ۱۳ هزار و ۵۰۰ منطقه آموزش و پرورش تقسیم میشود. آمریکا بیشتر از هر کشور ثروتمند دیگر برای هر کودک هزینه میکند، اما عملکرد دانشآموزان این کشور در آزمونهای بینالمللی ضعیفتر از دانشآموزان دیگر کشورها است. بهرغم محدودیتها، جورج بوش و باراک اوباما از قدرت قانونگذاری دولت فدرال برای ایجاد ابراصلاحات استفاده کردند. جورج بوش آزمونهای استاندارد شده فراوانی را برگزار و مدارسی را که دانشآموزان آنها در این آزمونها پیشرفت نداشتند، جریمه کرد. اوباما نیز برای ایالتهایی که اصلاحات آموزشی را انجام میدادند، پاداش نقدی درنظر گرفت. اما به دو دلیل به نظر میرسد دوران اصلاحات آموزشی به پایان میرسد. قانونی که در ماه دسامبر گذشته تصویب شد قدرت استانداردسازی و برگزاری آزمونها را به ایالتها بازگرداند و این مساله موجب میشود رئیسجمهوری بعدی به سختی بتواند انجام اصلاحات در مدارس را کنترل کند. درهر صورت، دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون تمایل ندارند از سیاستهای آموزشی دو رئیسجمهوری قبلی تبعیت کنند. ترامپ «کاملا مخالف» وزارت آموزش است و ممکن است آن را منحل کند. او اعلام کرده زمان حمایت از دانشآموزان و دانشجویان فرا رسیده است و در سخنرانی خود در ماه سپتامبر وعده داد برای حمایت از دانشآموزان فقیر به ایالتها مبلغ ۲۰ میلیارد دلار اختصاص میدهد. کلینتون نیز تمایل دارد مساله آموزش را به ایالتها واگذار کند. او برای این اقدام ملاحظات سیاسی را در نظر گرفته است. او برخلاف اوباما، مورد حمایت اتحادیههای آموزگاران است. آنها مخالف مرتبط کردن ارزیابی آموزگاران با عملکرد تحصیلی دانشآموزان هستند و خواستار اعمال محدودیت بر مدارس مردمی هستند. کلینتون نیز از این مساله حمایت میکند. او مانع از گسترش این مدارس نخواهد شد، اما این مدارس کمکهای مالی فدرال کمتری دریافت خواهند کرد. تمایل کلینتون برای خنثی کردن سیاستهای مسموم اصلاحات مدارس دلیل دیگری دارد. او قصد دارد بر پیشدبستانی و آموزش عالی تمرکز کند. در آمریکا نیمی از کودکان سه تا چهار ساله به پیشدبستانی میروند که این رقم کمتر از بسیاری از کشورهای فقیر و یکی از کمترین مقادیر در بین کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه است. کلینتون همچنین قصد دارد تحصیل در دانشگاههای دولتی را برای دانشجویان بیشتری رایگان کند. از دیگر برنامههای کلینتون اعطای جایزه نقدی به دانشگاههایی است که دانشجویان فقیر بیشتری را بپذیرند. شاید او یک رئیس دانشگاه را بهعنوان وزیر آموزش خود انتخاب کند.
سیاست خارجی، لرزه در جهان
آنچه اکونومیست درباره سیاست خارجی هیلاری کلینتون نوشته این است که سیاست خارجی او شبیه به سیاست خارجی باراک اوباماست اما اکونومیست درباره سیاست خارجی ترامپ نوشته است که سیاست خارجی ترامپ همانند هیچ چیزی که تا به حال آمریکا تجربه کرده است، نیست.
اکونومیست نوشت برای توضیح اینکه سیاست خارجی آمریکا در دوران ریاست جمهوری هیلاری کلینتون چگونه خواهد بود، متحدانش به توصیف احساسات وی نسبت به آمریکا میپردازند. نباید این موضوع را فراموش کرد که هیلاری، وزیر خارجه پیشین آمریکا، بزرگ شده منطقه «میدوست» آمریکا است و در دوران جوانی از طرفداران بریگلدواتر نامزد ریاست جمهوری سال ۱۹۶۴ بود. گلدواتر از مخالفان سرسخت کمونیسم بود. هیلاری کلینتون آمریکا را بهعنوان نیرویی برای استقرار نیکیها میشناسد و بهعنوان بانوی اول آمریکا در دوران ریاست جمهوری همسرش شاهد اعزام نیروهای نظامی آمریکایی به منطقه بالکان برای استقرار صلح بود. او از این جنبه با باراک اوباما تفاوت دارد چون او مردی است که وقتی هیاهوها برای مداخله آمریکا بالا میگیرد، بسیار محتاط عمل میکند. یکی از مقامات سابق آمریکا اوباما را بهعنوان فردی توصیف میکند که معمولا بیشتر بر تهدیدهای جهانی همچون تغییرات آبوهوایی، بیماریهای واگیردار و تکثیر سلاحهای اتمی و شبکههای ترور تمرکز دارد، اما هیلاری کلینتون پیشبینی میکند که در مقام ریاست جمهوری خواهد توانست دوباره موازنه مسائل ژئوپلیتیک را به نفع ژئوپلیتیک «سنتی» بازگرداند. برخی ناظران بر این باورند که او با تصدی سمت ریاست جمهوری کار خود را با بررسی این موضوع آغاز خواهد کرد که چگونه حکومت اسد، مداخله روسیه و ضعف اپوزیسیون موجب شده است که گزینههای پیش روی وی در رابطه با سوریه در مقایسه با دوران وزارت خارجه او محدودتر شوند. از سوی دیگر اگر او انتخاب شود، روابطش با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه به حالت انجماد در خواهد آمد. پوتین وقتی که در سال ۲۰۱۱ وزیر خارجه وقت آمریکا صحت انتخابات پارلمانی روسیه را زیر سوال برد، خشم خود را پنهان نکرد. در رقابتهای انتخاباتی ۲۰۱۶ آمریکا هم ستاد انتخاباتی کلینتون با پشتیبانی مقامات ارشد جاسوسی آمریکا، روسیه را متهم کردند که با دزدیدن ایمیلهای دموکراتهای ارشد قصد مداخله در انتخابات آمریکا را داشته است.
از سوی دیگر وقتی مشاوران ترامپ دیدگاههای نامزد منتخب خود را بیان میکنند، این توضیحات را با احساسات او درباره خودش آغاز میکنند و از تواناییهای او بهعنوان یک مذاکرهکننده سخن به میان میآورند و توضیح درباره جزئیات سیاستهای او را به زمان آینده موکول میکنند. آنها وی را بهعنوان مردی توصیف میکنند که اهل سیاست عملی است و جهانی خطرناک و ناسپاس را میبیند که آمریکا برای مدتهای مدید قصد اصلاح آن را داشت. کیت کلوگ ژنرال بازنشسته که هم اکنون مشاور ترامپ است، رئیس خود را با ریگان مقایسه میکند چون او هم تمایل دارد روسیه را یک رقیب بداند که میتوان در برخی زمینهها همچون مبارزه علیه اسلامگراها در سوریه با آن معامله کرد. مخالفان ترامپ اما او را به واقع بیتشابه با ریگان میدانند. ترامپ از پوتین بهخاطر کنترل قدرتمندی که بر کشورش دارد، تقدیر کرده است. ترامپ گفته است که مذاکرات هستهای با ایران را دوباره انجام میدهد و به چین فشار وارد خواهد کرد تا تهدید کره جنوبی را خنثی کند. او تغییرات جوی را یک فاجعه خوانده و گفته میلیاردها دلاری را که قرار است به سازمان ملل متحد برای برنامههای مبارزه با تغییرات جوی پرداخت شود، لغو خواهد کرد. او میداند رایدهندگانش چه میخواهند بشنوند: اینکه اگر آمریکا خوب بازی کند، برنده خواهد بود، اما واقعیت این است که خواستههای رایدهندگان آمریکایی یکی از کوچکترین نگرانیهای جهان خواهد بود.
ارسال نظر